مدیر طرح حفاظت از تالابهای ایران در گفتوگو با ایانا:
حقآبه تالاب ها در صنایع آببر هزینه میشود
وزارت نیرو حقآبهی محیطزیست را پرداخت نمیکند و تالاب ها خشک میشوند.
عیسی کلانتری در اولین مجموعه از اقدامات خود، از وزارت نیرو خواست تا تأمین حقآبه تالابها را در اولویت خود قرار دهد. در روزهای اخیر مسعود باقرزاده کریمی معاون امور تالابها در دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیطزیست از خشک شدن 30 درصد تالابهای کشور خبر داده است. چرا این حقابه تأمین نمیشود و چطور میتوان این گره را باز کرد. ابوالفضل آبشت مدیر طرح حفاظت از تالابهای ایران در اینباره به پرسشهای «ایانا» پاسخ گفته است.
سالهاست حقابه تالابها تأمین نشده و همین امر به خشک شدن آنها منجر شده است. چه مانعی بر سر این راه وجود دارد؟
وظیفه سازمان حفاظت محیطزیست، حفاظت و احیای تالابها و تعیین حقآبه آنهاست. این سازمان پس از تعیین این حقآبه آن را به وزارت نیرو اعلام کرده و این وزارتخانه موظف به تأمین آن است. در سالهای خشکسالی این حقآبه کمتر محاسبه شده و در زمان ترسالی میزان سهم تالابها افزایش مییابد. بر اساس قانون در چهار حوزه شرب، محیطزیست، صنعت و کشاورزی باید آبها هزینه شوند که وزارت نیرو پس از تأمین حقآبهی آب شرب دیگر به اولویت بعدی یعنی محیطزیست توجهی نمیکند و این حقآبه پرداخت نمیشود.
باوجود این قانون شاهدیم محیطزیست در این اولویتبندیها لحاظ نمیشود. عمده استدلال مسئولان به این مسئله برمیگردد که حوزههای صنعت و یا کشاورزی از توان اشتغالزایی بالا برخوردارند. در موضوع صنعت نیز به سرمایهگذاریهای عظیم در این بخش اشاره میکنند که امکان جابهجایی ندارد.
برای تحقق سهم تالابها ما نیاز به زمان داریم. در بخشهای زیادی حقابههای محیطزیست رعایت نشده و به جای آن در صنایع آب بر آنها را هزینه کردهایم. اساساً اگر ما محیطزیست نداشته باشیم صنعت و کشاورزی هم نخواهیم داشت و بدون در نظر گرفتن این اصل نمیتوان توسعه را پایدار دانست.
آیا تجربهای از تأمین این حقآبه ها بر اساس رایزنی وجود دارد؟
ما نیاز به یک فرآیند زمانی داریم که با نشست و توافق بتوانیم حقآبهها را دریافت کنیم. در ستاد احیای دریاچه ارومیه شاهد بودیم که این توافقها حاصل شدند. دریاچه ارومیه از پنج هزار کیلومترمربع به 500 کیلومترمربع رسیده بود که در سالهای اخیر مساحت آن به دو هزار و 400 کیلومترمربع رسیده است. در مورد همه تالابهای کشور نیز تلاش میکنیم این امر با تشکیل یک ستاد ملی تأمین شود به ویژه که در شادگان، گاوخونی و پریشان شرایط نگرانکننده است.
اگر بخواهیم میان تالابها اولویتبندی داشته باشیم، کدام تالابها در رأس اقدام برای احیا قرار میگیرند؟
رامسرسایتها که مجموعهای از تالابهای عضو در کنوانسیون رامسر هستند، همان تالابهایی هستند که در پیمان بینالمللی برای حفاظت از تالابهای جهان در اولویت قرار گرفتهاند. ما 24 رامسرسایت با 35 تالاب داریم و پس از آن به ترتیب سایتهای تالابی دیگر قرار میگیرند. در این فهرست نیز ما تالابهایی داریم که در کنوانسیون رامسر ثبت نشدهاند اما پتانسیل این امر را دارند و میتوانند در اولویتهای بعدی قرار بگیرند.
یکی از مشکلات ما در حوزه تالابها به عدم ارزشگذاری اقتصادی آنها برمیگردد، به این شکل که ارزش اقتصادی یک کارخانه و جابهجایی آن لحاظ شده و سایر حوزهها مغفول میمانند. برای این امر چه باید کرد؟
یک قانون عمومی برای این ارزشگذاری وجود دارد. اراضی تالابی 200 برابر اراضی زراعی و 10 برابر جنگلهای بارانی ارزش اقتصادی دارند. تالابهای از اکوسیستمهای بسیار باارزش هستند و از تنوع زیستی غنی برخوردارند.
باوجوداین ارزشگذاری چرا حقآبهها رعایت نمیشوند؟
مدیریت دولتی تالابها یکی از این دلایل میتواند باشد. صنعت و کشاورزی بهعنوان دیگر حقآبهبگیران در حوزه بخش خصوصی هستند که مردم مالکیت آنها را به عهده دارند و همین امر سبب میشود آنها سهم دولت در این بخش را بگیرند. در چین شاهدیم مالکیت همه چیز تحت اختیار دولت است و سهم هر یک از یک نهاد مشخص و تخصیص مییابد. در کشورهای توسعهیافته نیز بخش خصوصی از قدرت بالایی برخوردار بوده و برخی مناطق و از جمله حوزههای تالابی را در اختیار دارد. در ایران دولت نقش خدمتگزاری را دارد و سبب میشود در رقابت با صنعت و کشاورزی عقب بکشد.
به این ترتیب شما با مدیریت مردمی تالابها موافقید. یعنی آنچه ما در خصوص طرحهای مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست داریم که در آن زونهای مختلف مشخص شدهاند، باید در موضوع مدیریت تالابها نیز لحاظ شود؟
بله. زمانی که معیشت مردم به تالاب و حفاظت از آن گره بخورد، شاهد مدیریت پایدار آن خواهیم بود. ما مجموعهای از طرحهای کسبوکار تالابی داریم که میتواند به حفاظت از آنها کمک کند. البته نمیتوان به سادگی این کار را انجام داد بلکه باید ابتدا پایلوتهایی در مناطق کوچک انجام داد و سپس به دنبال چنین طرحهایی بود. ما کشورهایی داریم که این مدل را پیاده کرده و موفق بودهاند و در مقابل در مناطقی نیز با اجرای آن اوضاع بدتر شده است. بنابراین برای پیادهسازی این مدل باید مجموعهای از شرایط اقتصادی، اجتماعی و حاکمیتی را لحاظ کنیم.
در ایران نمونهای از این واگذاری موفق وجود دارد؟
در تالاب کانی برازان در آذربایجان غربی و به عنوان یکی از تالابهای اقماری دریاچه ارومیه این کار به صورت پایلوت انجام شده که مدل موفقی از این امر است. در دریاچه زریوار کردستان نیز به دنبال اجرای چنین مدلی هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید