عاشورا، آتشی در دل خاک روستا

تهران – ایانا – اینجا، در گوشههای آرام سرزمین، در دل روستاها و چادرهای عشایر، عاشورا فقط یک روز از تقویم نیست؛ زخمی کهنه در جان مردم است که هر سال تازه میشود.
هنوز پیش از طلوع آفتاب، زمین روستا بیدار میشود. تنورها روشن، دامها بسته، و دیگهای نذری آماده جوشیدناند. خانهها بوی نان و اشک گرفتهاند؛ امروز عاشوراست.
در روستای نوا (مازندران)، صدای پای مردانی که نخل چوبی را با احترام روی دوش گرفتهاند، کوچهها را پر میکند. از میدان اصلی تا حرم امامزاده، جمعیت خاموش اما پرتپش است. نخل، با شالها و پارچههای نذری آذین شده و هر قدمش با ذکر، نذر و اشک همراه است. زنانی که سینی نذری در دست دارند و کودکانی که علم کوچک خود را بالا گرفتهاند، این مسیر را به یک آیین جمعی بدل کردهاند.
در ابیانه (اصفهان)، همهچیز آرام است؛ نوای سینهزنی، بیهیاهو، در کوچههای خشتی میپیچد. مردان با لباس محلی و چهرههایی آفتابخورده، صف بستهاند. خانهها در سکوت پناهگاه نذرها شدهاند: آش، نان، دوغ، خرما. هیچ بلندگویی نیست؛ فقط صدای پا، سینهزدن و بوی ایمان.
در نهارجان (بیرجند)، تعزیه بر خاک اجرا میشود. صحنه نه صحنهای رسمی، که خاک باغ است؛ تماشاگران نه با صندلی که روی گونی نشستهاند؛ گاهی زیر درخت، گاهی کنار دیوار کاهگلی. مردم از خانههایشان آرد، شیر و حتی گوسفند نذر میآورند. همهچیز بیپیرایه و راستدلانه است.
در ایلهای عشایری، قشقایی و بختیاری، عاشورا یعنی اجتماع ایل، یعنی طنین طبل در دشت، یعنی بوی نان در چادر. در دل زاگرس، دیگهای نذری با شیر دام، گوشت، گیاه کوهی و دوغ بار میشود. زنان نان میپزند و مردان نوحه میخوانند. کودکانی با زبان محلی نوحه میخوانند و نوجوانان علم را میگردانند. در قشقاییها، حتی در کوچ، علمبرداری و عزاداری در دل مسیر حفظ میشود.
در رواسجان فارس، صدای تعزیه از دل مسجد بلند است. علمگردانی به میدان روستا میرسد، مردم از میان زمینهای کشاورزیشان آمدهاند. سینیهایی از نان فطیر، آش، خرما و شیر، میان جمع میگردد. بسیاری نذرشان را از دل همان زمینی میآورند که روز قبل در آن بیل زدهاند.
در کردستان نیز، عاشورا جلوهای از همبستگی آیینی و مذهبی میان اقوام مختلف است. در سنندج و برخی روستاهای اطراف، آیینهای سوگواری با حضور مشترک شیعه و سنی، با نهایت احترام برگزار میشود. در بیجار، آیینی کهن با عنوان «گلگیران» برگزار میشود که مردم، خاک محلی را بر صورت و سینه خود میمالند؛ نمادی از اندوه و خاکساری در برابر مظلومیت امام حسین (ع) که بیش از پنج قرن سابقه دارد.
در برخی مناطق، آیین طشتگذاری پیش از عاشورا انجام میشود و روز عاشورا با اجرای تعزیه در حیاط خانهها یا بقاع متبرکه و توزیع نذریهایی از محصولات کشاورزی و دامی ادامه مییابد. مشارکت در این آیینها، گاه با نذر دام، گندم، دوغ و نان محلی همراه است؛ بازتابی از همان پیوند قدیمی میان زمین، ایمان و سوگواری.
در دل این اقلیم، عاشورا زندگی است
عاشورا در روستا و میان عشایر، نه مناسکی پر زرق، که ادامهی طبیعی زندگی است؛ با همان خاک، با همان محصول، با همان دام. غمی است که نسلها آن را با بوی نان، صدای زنگ دام و خاک زمین حفظ کردهاند. اینجا، عزاداری نه از شهر آمده و نه از تریبون؛ از دل مردم است، از دل زیستشان. و هنوز هم، در کوچهای گِلی یا دشتِ کوچروها، علمداری هست که عاشورا را زنده نگه دارد.
شهرزاد مسعودی؛ خبرنگار
دیدگاه تان را بنویسید