قرار الگوی کشت بر مدار اقلیم
مصطفی شریف - عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه تهران: الگوی کشت را اگر بخواهیم تعریف کنیم باید بگوییم به چه شکلی امکاناتی مانند زمین، نیروی کار، آب، وضعیت هوا و ساختار جغرافیایی منطقه را به کار بگیریم تا بتوانیم تولیدی را با بیشترین مقدار و بالاترین کیفیت داشته باشیم. بهعبارتدیگر این امکانات که از منطقهای به منطقهای متفاوت است، در کجا بهترین کشت را به ما میدهد؟
مصطفی شریف - عضو هیئتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه تهران: در مناطقی مثل گنبد و دشت پنبه بکاریم بهتر است یا گندم؟ برای محصولی مثل پنبه که ارزش افزوده بالا و محصولات متنوعی دارد و از پارچه تا روغن جزء فرآوردههای آن است، باید ویژگیهایی آبوهوایی لحاظ شود تا بیشترین کیفیت و میزان تولید را به ما بدهد؛ بنابراین الگو از بررسی تمامی عوامل تولید بهاضافه موقعیت جغرافیایی و آبوهوایی که محصولی با بیشترین و بهترین کیفیت را به ما بدهد.
محدودیتهای گوناگون عواملی که برشمردم به ما حکم میکند که کدام الگو را انتخاب کنیم. شاید کسانی بگویند کارگر برای تولید پنبه یکی از عوامل مهم است و در فلان منطقه نیست؛ جواب من این است که ما پتانسیل آبوهوایی را نمیتوانیم تغییر دهیم ولی میتوانیم تولید را در آن منطقه بخصوص مکانیزاسیون کنیم. یک سری عوامل غیرقابل تغییر و دستکاری هستند که آن را اصل میگیریم و عوامل دیگری که قابلتغییر هستند را بهعنوان متغیرها مدنظر میگیریم و الگوی کشت را برای منطقه تعریف میکنیم. شرایط اینگونه به ما حکم میکند که تعریف الگوی کشت باید بر محوریت شرایط اقلیمی انجام شود.
باید در نظر داشت که پیششرط تعریف الگوی کشت مناسب، آمایش سرزمین است. تا «آمایش سرزمین» انجام نشود نمیتوان آبوهوا، اقلیم و حتی سرمایه و عوامل انسانی را شناخت. چندین دهه است که میگویند آمایش سرزمین و مطالعاتی هم در این زمینه انجامگرفته است ولی تا تجمیع و به برنامه عمومی تبدیل کردن این مطالعات راه زیادی است. ما باید بدانیم کدام منطقه چه امکانات و پتانسیلهایی دارد و برای این کار در مناطقی تحقیقاتی انجام شده است، اما اینکه در همه مناطق تحقیقات بهعملآمده باشد و این تحقیقات با یک مرکزیتی تحلیل شود کاری است که برای تعریف «الگوی کشت» مناسب باید انجام دهیم./
دیدگاه تان را بنویسید