رئیس هیأتمدیره تعاونی تولیدکنندگان مواد غذایی همصنف و مشاور اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت در گفتوگو با ایانا:
بانکها صاحبان صنایع غذایی کوچک و ناکارآمد شدهاند/ بیاعتمادی بازرگانان روسی به کالاهای ایرانی به زمان فروپاشی شوروی سابق برمیگردد/ نباید در نقد کیفیت تولیدات کشاورزان ایرانی بزرگنمایی کرد
ریاست هیأتمدیره تعاونی تولیدکنندگان مواد غذایی همصنف، عضو هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان تهران و مشاور اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفتوگویی تفصیلی با ایانا به چالشها و موانع توسعه صادرات تولیدات صنایع غذایی ایران به کشورهای روسیه و قطر و همچنین بریخ مسائل مدیریتی این صنعت در کشور اشاره کرد.
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - علیرضا صفاخو:
مهدی کریمیتفرشی، مشاور اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیر جوان یکی از برندهای بهنام در صنعت غذاست که در تکتک فروشگاههای کوچک و بزرگ شهرستانها و حتی دهستانها پای ثابت سفرهها و کدبانوهای ایرانی است. او امروز به این میبالد که دسترنج همکارانش در خطوط تولید و بخش مارکتینگ و بازاریابی به قفسههای بازار کشورهای زیادی در منطقه، اروپا و آمریکای شمالی راه یافته است، اما حس جاهطلبی مثبت به او اجازه نداده است که هم در کسوت مدیر مجموعه تولیدیاش و هم در کسوت ریاست هیأتمدیره تعاونی تولیدکنندگان مواد غذایی همصنف و عضویت هیأتمدیره خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان تهران، پیگیر رفع موانع راهیابی همکاران اش در سایر واحدهای همصنف نشود.
اگرچه محور اصلی این گفتوگو، بر مبنای بررسی چالشها و موانع استفاده از فرصتهایی مانند بازارهای مغضوب روسیه و قطر از سوی جمعی از کشورهای اروپایی و حاشیه خلیج همیشه پارس انجام شد، اما در بخشهایی از مصاحبه نیز فرصتی مغتنم پیش آمد بر گپ و گفت درباره مسائل مدیریت داخلی صنعت غذا، برندسازی و وظایفی که تشکلها باید پیگیری کنند. البته کریمی مؤلف چندین عنوان کتاب ازجمله کتابهای "مدیر موفق کیست"، "گیاهان دارویی"، "رمز و راز تغییر"، "کارآفرینی"، "مدیریت حرفهای یک کسب و کار موفق" نیز هست که از هرکدام نسخهای را نیز تقدیم خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) کرد... گفتوگوی ایانا با وی را میخوانید:
***
آقای کریمی، تعاونی همصنف چه کار میکند که سایر تشکلهای موازی با آن نمیکنند؟ آیا این تعدد تشکلها به حال صنعت غذا مفید بوده یا بیشتر باعث تداخل مباحث و گمراه شدن اصل اهداف استراتژیک این صنعت در سطح مدیران تصمیمگیر شده است؟
خب در این باره نمیتوان گفت که وجود تشکلهای صنفی متعدد اشکال دارد، چون به هر حال هریک به فراخور مشکلات بعضاً مشترک و مهم تولیدکنندگان حقوق آنها را پیگیری و مطالبه میکنند. ضمن آنکه این مطالبات فقط هم در راستای منافع مستقیم صنایع غذایی نباید باشد و منافع ملی را نیز باید دربر بگیرد.
یعنی تعاونیهای همصنف تاکنون همسو با سیاستهای مشترک با کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی که تشکل بزرگ و به مراتب یکپارچهتری است، عمل کرده است؟
البته من با تشکیلات تعاونی و از این منظر نزد معاون وزارتخانه مربوطه میروم تا کاری که تشکل دیگری انجام میدهد، انجام نشود؛ چرا که هزینه موازیکاریها گاهی تا پنج برابر متحد بودن این مطالبات و تحرکات صنفی، هزینه به صنایع غذایی تحمیل میکند. گاهی شاید منافع یک صنف خاص تأمین نشود، اما در واقع باید منافع کلی صنایع غذایی را پیگیری کرد.
از منظر ریاست هیأتمدیره تعاونی تولیدکنندگان مواد غذایی همصنف، شاخصترین چالش اساسی که مانع توسعه صنایع غذایی به مانند برندهای صاحبنام جهان میشود را چه میدانید؟
صنعت غذا یکی از صنایع مادر در کل کشورهاست و این اهمیت نیز از آنجا قابل دفاع است که با سلامت جانی افراد تمام جوامع بشری و در واقع مصرفکنندگان روزمره خوراک در سفرهها ارتباط مستقیم و اثرگذار دارد. حال از آنجا که در ایران هم صنعت غذا ازجمله خصوصیترین صنایع بهشمار میآید و خوشبختانه حضور دولتیها به نسبت برخی صنایع در آن کمرنگ است، لذا وقتی به اقتصاد کشورهای پیشرو نگاه میکنیم، موفقیت کشورهایی که مداخله دولت در آنها کمتر بوده را بیشتر میبینیم. در ایران هم انتظار میرود تا دولت تصمیمگیری را به خود صنایع غذایی بسپارد، تا اگر ما هم به سازمان تجارت جهانی پیوستیم، امکان عرض اندام در بازار جهانی را داشته باشیم.
البته در این زمینه بهنظر میرسد صنایع غذایی ما هم خودشان متکی به مدیریت روز و نوین نیستند و چشم به حمایتهای دولتها میدوزند!
ببینید. متأسفانه صنایع ما در تجهیز به فناوریها بهروز نیستند، اما این چالش به کمبود نقدینگی صنایع غذایی برمیگردد که آفت بزرگ آنها شده است. از وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان بانی اصلی تأمین غذا و بانک های مرکزی و کشاورزی درخواست دارم بنگاههای زودبازده دیروزی را که امروز کارخانههای متروکی شدهاند و نیروهای آنها چهبسا بهدلیل بیکاری جزو بزهکاران و افراد ناهنجار در جامعه هم شده باشند، جدی بگیرند. تقسیط بدهی واحدهایی که معلق شدهاند میتواند یکی از راهکارهای حمایتی باشد.
نکته تأسفبار اینجاست که امروز بانکها صاحبان صنایع غذایی کوچک شدهاند، اما چون نمیتوانند کار اقتصادی و کارآمد انجام دهند، در نتیجه این تملک برای خود آنها نیز جز زیان هیچ عایدی نداشته است!
کاهش تحریمها تا چه اندازه در خروج صنایع غذایی از مشکلات دوران تحریمهای گسترده قبل مؤثر بوده است؟
درباره بخش صنعت غذا، اگرچه یکسری تحریمها کاهش یافته و حتی در مواردی نیز تحریمی نداریم، اما هنوز در بخش سوییفت یا گشایش السی، در تعامل با شرکتهای آمریکایی یا شرکتهایی که با آن کشور در تعامل خیلی نزدیکتر هستند، همچنان چالش داریم؛ اما خبر خوب اینکه دیگر ما مانند گذشته، ملزم به خرید از برخی شرکتهای خاص در آسیا نیستیم! امیدواریم موانع موجود هم سریع برداشته شود تا تعامل طبیعی و گستردهای با جهان پیدا کنیم. ما فقط میخواهیم جهت انجام کارایی بالا راه توسعه هموار شود. مدیران ایرانی در شرایط تحریم طی چهار دهه گذشته، رشد خوبی داشتهاند و با بومیسازی در برخی صنایع توانستهاند حرفهای زیادی برای گفتن در جهان داشته باشند.
ارزیابی شما از وضعیت سرمایهگذاری خارجی در حوزههایی مانند صنعت غذا چیست؟
به باور اینجانب، اگر موانع موجود سرمایهگذاری برای ایجاد نشاط اقتصادی واحدهای تولیدی رفع و رجوع شود، دیگر ما برای سرمایهگذاری نیاز به التماس برای سرمایهگذاری خارجی نخواهیم داشت. کافی است شرایط لازم برای امنیت ایرانیان سرمایهدار مقیم خارج که قلبشان هم برای حمایت از کشورشان میتپد را فراهم کنیم تا مشکل کمبود سرمایهگذاری در ایران حل شود. الان در استان فارس بزرگترین و بهترین درختهای لیمو را داریم، تا جایی که شرکتهای یونانی اعلام آمادگی کردهاند پوست لیمو را به کشورشان ببرند. یا مرکبات شمال ایران که تنها بهدلیل عملکرد ضعیف در تنظیم بازار با انباشتگی در بازار روبهرو و نابود شد. ما کشور چهار فصلی هستیم، لذا باید از این موقعیت سوقالجیشی بهخوبی استفاده کرد. وقتی هندوانه آب زیاد مصرف میکند، چرا نباید هندوانه را از کشورهای همسایه وارد کرد؟ یا در زمینهای ما در حجم زیادی خوراک دام با مصرف آب بالا تولید میشود.
بر خلاف تصور ذهنی قبل مواضع برخی فعالان صنایع غذایی نشان داد که آنها نیز از طرح تفکیک مسئولیتهای بازرگانی یا صنایع غذایی از وزارت جهاد کشاورزی دفاع نمیکنند. دلیل این رویکرد که بهنظر میرسد منجر به تداوم ثبات قانون قبل شد را چه میدانید؟
وقتی یک بار هزینه بالای ادغام را دادهایم، حتی زمزمه تفکیک دوباره این وظایف و ایجاد وزارت بازرگانی اشتباه مهلکی است که خوشبختانه منتفی شده است. در واقع بیش از این قبیل اقدامها، بیشتر نیاز به وزیران و مدیران چابک، مدبر و خلاق داریم تا وزارت صنعت را اداره کند. به گمان بنده سه قائممقام کارآمد و با اختیارات تعریفشده در حوزههای تجارت، معدن و صنعت میتوانند چالشهای پیش روی این وزارتخانه را مدیریت کنند. کمااینکه به اعتقاد اینجانب، وزارت جهاد کشاورزی در قیاس با وزارت صنعت سیستم روانی در ارائه خدمات دارد و بسیاری از تولیدکنندگان نیز امروز وزارت جهاد کشاورزی را جهت تعامل ترجیح میدهند.
در بخشی از مطالبات واحدهای تولیدی دیده میشود که پیگیر دریافت وام و تسهیلات با کمترین تضامین برای تأمین مواد اولیه خطوط تولیدشان هستند، در حالی که شاید نگرانی از سرنوشت وامهای قبل یکی از همین موانع بوده باشد، ارزیابی شما از نگرانی در اعطای این قبیل وامها به صنایع غذایی که شرایط مدیریتی آنها باعث برخی تردیدها در مدیران شده یا میشود چیست؟
وقتی وامهای میلیاردی را بهصورت یکجا و بدون پروپوزال مشخص در اختیار آنها قرار میدهند، اتفاق دلخواه نیز رخ نمیدهد. وامها اگر به کمپانیهای بزرگ داده شده است، بابت حفظ کارخانه بوده، نه افزایش گنجایش تولید و نوسازی خطوط تولید و حضور در بازار جهانی.
البته در چهار سال گذشته وضعیت خیلی بهتر شده و تولیدکنندگان نیز به مراتب در استفاده از تسهیلات واردات مواد اولیه راحتتر عمل کردند. درباره صادرات دو کشور تحریمشده روسیه و قطر نیز که طی همین دوره زمانی اتفاق افتاد، تجار ما در روسیه دچار فرصتسوزی شدند؛ اگرچه برخی کارخانههای لبنی و شکلاتسازی و دارویی یا غلات و ادویهجات توانستهاند به روسیه کالا صادر کنند، اما معدل کلی عدد صادراتی پایین است و ارزش ارزی درخور نام ایران را ندارد. ما باید سهم ایرادات دولتی و کاستیهای بخش خصوصی را هم ببینیم.
سهم دولت و مدیران صنایع غذایی در این فرصتسوزی چه بوده است؟
کاستی دولت این است که اگر من تولیدکننده بخواهم مرکبات به روسیه صادر کنم، هزینه صدور من دو برابر کشور همسایه مثل ترکیه است که رایزنی موفق و بهموقع در این باره انجام داده است، اما در مورد کاستی من تولیدکننده هم باید کالاهای ما در کیفیتی تولید شود که در رقابت با کالاهای مرغوب اروپایی هیچ کم و کاستی نداشته باشد. در واقع گاهی صادر نکردن بهتر از صادرات کالای نامرغوب جهت سودجویی کوتاهمدت است.
در واقع میخواهید بگویید که بازرگانان روسی به کالاهای ما بیاعتماد شدهاند؟
این بیاعتمادی اتفاق جدیدی نیست. دید بیاعتمادی بازرگانان روسی به کالاهای ایرانی به زمان فروپاشی شوروی سابق برمیگردد که تمام کشورهای استقلال یافته دروازههای خود را به روی ایران باز کرده بودند، اما چه اتفاقی افتاد؟ جمعی تاجرنما که در واقع واسطهگرهایی بودند که کارخانههای کوچک ورشکستشده را اجاره میکردند، تولیدات بیکیفیت آنها را به کشورهای تشنه کالا فرستادند و در نتیجه اعتماد سلب شد که متأسفانه تا امروز هم این اعتماد به شکل دلخواه ما جلب نشده است.
در این باره تدبیر راهگایی از سوی دولت و صنایع اتخاذ نشده است؟
دولت ایران قراردادی را با عنوان "کریدور سبز" بست تا فقط متصدیان دولتی روسیه مدارک حداقلی مستند لازم را بازبینی کنند که این اتفاق هم بهدلیل همان ریشه بدبینی تا امروز که ما با یکدیگر صحبت میکنیم، رخ نداده است. در واقع امروز باید از سوی صنایع معتبر دارای احساس مسئولیت، کالاهای برندهای خوش نام ایرانی صادر شود تا بدبینی گذشته از اذهان آنها زدوده شود.
واقعاً مایه تأسف است...!
البته اگرچه حجم ارزشی بالا نبوده، اما خوشبختانه باعث شرمندگی و خجالتزدگی واحدهای داخلی نشده است. یکسری کالاها با استانداردهای بینالمللی و داخلی مورد قبول میتوانند به بازار روسیه و سایر نقاط جهان راه پیدا کنند.
ورود هر کالای ایرانی به هر کشور خارجی میتواند به نوعی سفیر صلح کشورمان نیز باشد و این ارزش آن را دارد که نگاه بلندمدت و پایدار به این موضوع داشته باشیم. با صادرات در واقع پرچم ایران با افتخار در فروشگاهها و نمایشگاههای تجاری آنها برافراشته خواهد بود.
درباره قطر چطور؟ چقدر این رابطه مورد پسند فعالان بازار داخلی است؟
قطر هم به محض اینکه مورد تحریم چند کشور قرار گرفت، بلافاصله ترکیه بازار قطر را پر کرد، در حالی که تازه ما یک تا دو هفته روی این موضوع که در قطر چه باید کرد، فقط نشست مشترک برگزار میکردیم! جالب اینکه حتی کشور عمان هم در بازارهای قطر قد علم کرد. با این وجود امروز در مقایسه با روسیه کارنامه خوبی در بازار قطر داریم.
اما بهنظر نمیرسد درباره قطر هم این امر در حدی که میتواند باشد، محقق شده باشد. پس فکر نمیکنید ادعای شمال در این باره با بخش دیگری از گفتههایتان دارای تعارض باشد؟
ببینید، مدتی است که بهدلیل تعامل خوب مسئولان و استقبال عاطفی مردم قطراز کالاهای ایران که شاید بخشی از آن متأثر از موضع ابراز همدردی مسئولان ما با شرایط تحمیلی به آنها بوده جبران شده است، اما خب بخشی از دلیل برآورده نشدن حداکثر آرزوی صنایع غذایی در قطر هم به لزوم حمایتهای یارانه یا بیشتر از صادرات برگردد. برای اینکه کمی بیشتر به گنجایش بازار پی ببرید اجازه دهید عرض کنم که قطر در سال سه میلیارد دلار مواد غذایی از جهان وارد میکند که در سال 2016 فقط 18 میلیون دلارآن سهم ایران بود.
پس عنایت دارید چقدر ناچیز بوده است.
پیشبینی ما برای سال 2017 تحقق رقم صدها میلیون دلاری ارزآوری از قطر است و حتی معتقدیم این کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس را میتوان دروازه ورود به سایر کشورهای اسلامی منطقه هم کرد.
و البته فرصتی مانند برگزاری تورنمنت بزرگ ورزشی جهان یعنی جام جهانی فوتبال در قطر در سال 2022 که با توجه مراجعه دهها هزار گردشگر از 32 کشور جهان به این کشور کوچک به لحاظ جغرافیایی میتوان به بازاریابی کالاهای خوب ایرانی به ملل سایر نقاط دنیا هم مباردت ورزید.
دقیقاً نکته به جایی گفتید. البته اگر تحریمها تا آن روز همینطور بماند، میتوان از فرصت بازار قطر به بهترین وجه در طول تاریخ مراودات اقتصادی استفاده کرد.
به کانال ایانا در تلگرام بپیوندید
سهم خود شرکتهای صنایع غذایی در تصاحب این دست از بازارها را چه میدانید؟
شرکتهای ایرانی باید نیازهای بازار و سلایق مصرفکنندگان کشورهای هدف را مد نظر قرار دهند تا حتی روزی که تحریمهای قطر پایان یابد، اما بهدلیل نفوذ به دل مشتریان منطقه ماندگاری خود را حفظ کنند. کمااینکه نمایشگاه اگروفود ما استانداردهای لازم را به دست آورده و شرکتهای خارجی به محض پایان هر دوره نمایشگاه در دوره بعدی هم ثبت نام میکنند. پس باید بیش از پیش به توسعه مراودات مالی و بازرگانی فی مابین بها داد.
اشاره به نمایشگاه اگروفود کردید که انصافاً به نمایشگاه معتبر و با ثباتی در خاورمیانه بدل شده است. اما یک پرسش اینجاست که وقتی با این نمایشگاه شرکتهای خارجی میتوانند تواناییهای خود را به ایرانیان نمایش دهند، چرا واحدهای صنایع غذایی ایرانی در حضور پررنگ در نمایشگاههای بزرگ صنایع غذایی مانند آنوگای آلمان جدی و اثر گذار شرکت نمیکنند؟
ببینید در این باره نقدینگی صنایع غذایی ایران برای حضور کمی و کیفی مناسب کافی نیست، ضمن اینکه برخی موانع اقتصادی موجود هنوز امکان جسارت این قبیل سرمایهگذاریها برای بیشتر واحدهای صنایع غذایی ایران را مقدور نمیکند.
مکانیسمهای تشویقی اعطای جایزه صادراتی کشورهای دیگر چگونه است که باعث حضور بهتر آنها در بازار نسبت به ما شده یا میشود؟
در برخی کشورهای همسایه ایران، زمانی که کالاها از مرز عبور میکنند، به موازات آن جایزه صادراتی پرداخت میشود. در نتیجه با این جوایز برخی هزینههای سربار آنها نیز کاهش پیدا میکند و امکان برنامهریزیهای بلندمدت برای تولید و دست کم حضور در بازار منطقه برایشان فراهم میشود.
بهعنوان مدیر یک شرکت صاحببرند در حوزه بستهبندی ادویهجات درباره استفاده از تبلیغات کالاها در رسانههای بینالمللی چه فکر میکنید؟
بهطور قطع در این وادی ما باید روی برندینگ متمرکز شویم و صحبت کنیم که شاید بحثی مفصل و جداگانه را بطلبد. امری که فقط مشمول بحث صادرات نیست. در حال حاضر تهران 22 منطقه دارد که در آن فقط برندها میتوانند در قفسهها به چشم آیند. الان مردم برای خرید آبلیمو جز به سه برند به سایر برندها حتی اگر محصول کیفی هم سطح برندها را داشته باشند، اعتماد نمیکنند یا به فرض تن ماهی و ماکارونی که باز هم از همین سه برند تجاوز نمیکند و شرط میبندم اولویت انتخاب شما در فروشگاه خارج از این سه برند نخواهد بود. در صادرات نیز ما در واقع وارد مجمعی جهانی میشویم که وقتی میگویند برند "فیسبوک" یا برند "الف" و "ب"، میلیاردها دلار ارزشگذاری میشود. این امر در واقع نتیجه نوع رویکرد صادراتی شرکتهای تولیدی و صادرکننده به بازار جهانی است. خب ما هم روی این موضوع کار کردهایم که در حال حاضر محصولات ما به کانادا و استرالیا هم میرود. در کانادا موقعیت خوبی داریم که شاید بخشی از آن به حضور هموطنان عزیز ایرانی در کانادا و محبت آنها به محصول کیفی میهن اصلی آنها مرتبط باشد، اما از حق نگذریم خود کاناداییها هم به واسطه همین حضور در فروشگاهها مشتری کالاهای برند ما شدهاند و از این موضوع به همکاران مجموعه تولیدی خودم میبالم. پس ابتدا باید در کشور خودمان برند معتبر و محبوبی شویم تا بعد در بازار جهانی هم برند شویم. ما به گرجستان و روسیه، قطر کانادا و استرالیا، اروپای شرقی و حتی فرانسه و اتریش هم صادرات داشتیم که البته به لحاظ وزنی راضی نیستیم. بازار آمریکا هم تابو شده، وگرنه بهترین بازار مصرف را میتواند برای کالاهای ایران داشته باشد. شاید برای شما جالب باشد که بدانید یک بشکه زرشک ارزش افزوده هفت برابری نفت دارد، پس چرا نباید برای توسعه این قبیل بازارها در سطح مارکتهای جهانی همت جدی کرد.
من بهعنوان فرد معتمد اعضای تشکل تحت مدیریتم، دنبال پیگیری اموری هستم که حق صنعت غذاست. ما دنبال راهحل هستیم. بخش خصوصی و دولتی هر کدام رسالت اخلاقی و حرفهای در قبال جامعه داریم. خاویار، پسته و فرش و سبزیجات و گیاهان دارویی ایران به واسطه حضور پرتعداد ایرانیان در آمریکا که میلیونی است، میتواند بسیار توسعه یابد. وقتی هر آمریکایی به ایران میآید با وجود اینکه کالیفرنیا بزرگترین تولیدکننده پسته است، اما پسته ایران را بهدلیل طعم انتخاب میکند و سوغات میبرد. کشاورزی ما هنوز ارگانیک است و میزان تولیدات تراریخته در بازار ایران بسیار ناچیز است، لذا از همین ویژگی هم میتوان بهعنوان نقطه قوتی برای بازاریابی جهانی استفاده کرد.
و اما چین؟ چرا شرکتهای ایرانی نمیتوانند همان قدر که واردکننده و مشتری محصولات چینی هستند، صادرات مشابه یا نزدیک به آن را داشته باشند؟
چین تولیدکننده بسیار ارزان در دنیاست. خودشان همه چیز تولید میکنند، ضمن اینکه کیفیت تولیدی مواد غذایی چینی بسیار پایین است. شما هم هیچ کالای خوراکی چینی را نمیشناسید، اما برای خودشان راضیکننده است و از کشورهای دیگر وارد نمیکنند! در این باره معمولاً فقط برندهای تحت قرارداد با فروشگاههای زنجیرهای میتوانند حضور داشته باشند.
در خرید مواد اولیه محصولات کشاورزی از تولیدکنندگان داخلی، برخی واحدها از واریتهها گلایه میکنند، تحلیل شما در این باره چیست؟
به باور من مشکل جدی نیست و موردی و محدود است. تولیدکنندگان واحدهای صنعت غذای ایران نباید در نقد کیفیت تولیدات کشاورزان ایرانی بزرگنمایی کنند. ضمن اینکه دست واحدهای صنایع غذایی نیز برای واردات محصولات کشاورزی دلخواه مانع بزرگی وجود ندارد و امکان واردات آن برای صنعت وجود دارد. اگرچه این را هم قبول دارم که جای بهتر شدن هست./
S-960615-01
دیدگاه تان را بنویسید