فریدون مجلسی در گفت وگو با ایانا:
روسها به قراردادهای خود پایبند نیستند
مجلسی، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل: جایگزین کردن روسیه به جای چین عملا مقدور نیست
روسها نشان دادند که از منافعشان تبعیت میکنند. حتی در قراداد دفاعی اس300 سالها ما را به دلیل تحریم بینالمللی معطل گذاشتند. در قراردادهای موشکی که پولش را هم گرفته بودند، هیچی تحویل ایران ندادند. حتی در مورد نیروگاه هستهای بوشهر نیز پول از ما گرفتند و کاری که دو سه ساله قرار بود تحویل دهند بیست و چند سال با مسائل و مشکلات پیش بینی نشده به دراز کشاندند
ایانا_ گروه سیاسی|| در شرایطی که ایران تحت فشارهای آمریکا است و اروپا نیز هنوز به جمع بندی برای ماندن در توافق برجام نرسیده است و شرکتهای خارجی هم از ترس تهدیدهای رئیس جمهوری آمریکا، بار و بُنهشان را جمع کردهاند، بسیاری از کارشناسان تاکید میکنند که ایران باید درها را برای بازگشت به بازار جهانی باز کند و از کشورهای همسایه بیشتر کمک بگیرد. در این میان، فریدون مجلسی دیپلمات پیشین ایران و کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با ایانا میگوید: در شرایط فعلی راه آمدن با روسیه مهم است. او هر چند معتقد است که ارتباط با همسایه بزرگی چون روسیه برای ایران مهم است اما تاکید میکند که چین جایگزین مناسبتری است. چرا که از نگاه این کارشناس بینالملل، چین میتواند بسیاری از نیازهای صنعتی و بازرگانی ما را برآورده کند. مجلسی همچنین با بیان اینکه جایگزین کردن روسیه به جای چین عملا مقدور نیست، این را هم اضافه میکند که روسیه در عرصه بینالمللی خود را با مسائل ایران گره نمیزند و خود را قربانی اختلافات و مشکلات ایران نمیکند چرا که ارتباط اقتصادی روسیه با جهان غرب دهها برابر بیشتر از روابط با ایران است. او همچنین در این گفتوگو به روابط تاریخی ایران و روسیه و ناملایماتی که روسیه با ایران داشته اشاره میکند.
***
روابط تاریخی ایران و روسیه از چه زمانی و چگونه شروع شد؟
روابط بین ایران و روسیه به سالها قبل بر میگردد. در آثار سعدی از ثغالبه نام برده شده است. چون آن موقع اسلاوها را ثغلب میگفتند. ارتباط ما با روسها توسط اقوامی که در قفقاز و شمال و شرق دریای خزر زندگی میکردند، قطع بود. اولین ارتباطی که از طریق دریای خرز ایجاد شد، هنگامی بود که روسها، خزرها را از آنجا تاراندند و در منطقهای که امروز دلتای رودخانه ولگا است مستقر شدند . از آن به بعد یعنی از حدود 300 سال پیش در زمان صفویه گه گاه دستبردهای دریایی به سواحل ایران در مازندران و گیلان از سوی روسها زده میشد و بعد بر میگشتند. وقتی دوران صفوی پایان یافت، روسها، هم از طرف داغستان و هم از طرف ترکستان در شمال شرق ایران شروع به دست اندازی به ایران کردند که یک مرتبه با ظهور نادرشاه شکست بزرگی نصیب کاترین کبیر شد. بعد از نادرشاه بار دیگر روسها زمینه را برای توسعهطلبی خود به سمت جنوب مساعد دیدند و داغستان را اشغال کردند. البته در مناطق شمالی قفقاز نفوذ ایران جنبه نمادین داشت. در این مناطق دولتها خود مختار بودند. با این حال وقتی روسها به آنجا رفتند نوبت حمله آقامحمد خان قاجار بود و آنها عقب راند و دریکی از آخرین حمله به این مناطق در شوشی کشته شد. بعد از آن بود که روابط ایران و روسیه به صورت دو همسایه درآمد؛ دو همسایهای که هنوز هم اقوام غیر روس بین این دو حائل بودند اما این دو همسایه در زمان فتحلی شاه دو بار با هم جنگیدند. جنگ اول از سوی گرجیها بود که میخواستند تابع ایران نباشند. آنها مسیحی بودند و با روسها احساس نزدیکی میکردند و در زمان فتحعلی شاه در سال 1812 در اصلاندوز شکست خوردیم و قرارداد گلستان منعقد شد و نواحی قفقاز و گرجستان از ایران جدا شد. متاسفانه بعد از مدتی گروهی از تندروهای ایرانی از اینکه بخشی از سرزمینهای ایران که بعضا جمعیت مسلمان هم داشتند به دست روسها افتاده، حمله حساب نشدهای کردند. در واقع ایرانیها متوجه عظمت، قدرت و نیروی ارتش روسیه نشده بودند و با این تصور که از قدیم با رومیها و دیگران جنگ کردیم، حمله بزرگی به روسیه کردند و عملا قدرت و ثروت خود را بر سرحمله گذاشتند و بعد از پیروزی اولیه با شکست بزرگی مواجه شدند که ناچار تن به امضای قرارداد ترکمانچای دادند که هنوز هم به عنوان ضربالمثلی در برابر زیاده خواهی از آن یاد میشود. البته قرارداد ترکمانچای مهر تائیدی بر باخت بزرگی گذاشت. نواحی شمال رودخانه ارس و دریای خزر به طور کلی از دست ایران خارج شد و قضاوت کنسولی به ایران تحمیل شد. بعد از آن هم روسها از دست اندازی به ایران سیر نشدند و بار دیگر به نواحی شمال شرق ایران دست اندازی کردند. فشارهایی که از جانب ترکمنها و ازبکها میآمد، ناصرالدین شاه را مجبور به پذیرش قرارداد آخال کرد. به موجب این قرارداد، تمامی مناطق سمرقند و بخارا تا تاجیکستان، ضمیمه امپراطوری روسیه شد به این امید که ایران از شر هجوم ترکمنها و ازبکها راحت شود. قبل از سقوط قاجاریه جنگ جهانی اول درگرفت. در این جنگ بار دیگر قوای روس با انگستان به توافق رسیده بودند و ایران را به دو قسمت تقسیم کردند و به ایران هجوم آورند و شمال ایران را اشغال شد. در این دوره انقلاب بلشویکی در روسیه رخ داد و این انقلاب موجب شد قوای امپراطوری روس پخش شود و سامان خود را از دست بدهند اما متاسفانه دولت بلشویکی نیز بعد از تشکیل بلافاصله به ایران هجوم آورد. اولین هجومها در بندرانزلی صورت گرفت که با تشکیلات شورشی میرزا کوچکخان جنگلی، جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان را تشکیل دادند که سید جعفر پیشهوری که بعدها رئیس تجزیهطلبان در غائله آذربایجان شد، وزیر کمیسر داخلی آن دولت بود. سپس شرایطی بوجود آمد که ایران توانست مقابل آنها بایستد و با کودتای اسفند 1299 سرکوب شدند. در آن سال قراداد دوستی بین ایران و شوروی منعقد شد. این قراداد دوستی اعلام ابطال قرارداد ترکمانچای بود اما با یک تبصره ابطال را بیارزش میکرد. چون 99 درصد اهمیت قرارداد ترکمانچای به دلیل تغییر مرز و امتیارات ارزی بود که به روسیه داده شده بود، و همه آنها دست نخورده باقی ماند فقط به ماهگیران ایرانی اجازه داده شد که در نوار ساحلی ایران ماهگیری کنند اما در همان جا ذکر شده بود که حتی ماهیها برای تغذیه مردمان باید تحویل امپراطوری روسیه شود. حتی در این قرارداد دوستی مقداری هم فشار بود. حتی در این قرارداد بذل و بخشش هایی هم شد، ابنیههایی هم که روسها بدون مجوز در مناطق اشغالی ساخته بودند نیز به ایران بخشیده شد. بانک استقراضی روس هم مقداری طلبکار بود که مطالباتش را که بیشتر از اشخاص عادی بود بخشید چون هزاران برابر آن در برابر اروپا بدهی داشتند. در اصل بانک روسیه نمیتوانست طلب را بپذیرد و بدهی را نپذیرد از این رو آنها را هم نپذیرفتند. بعد از استقرار دولت بلشویکی ، روسها دو مرتبه به ایران لطمه زدند. یکی نفوذ در حزب توده بود که آن را به صورت کارگزار خود درآورد. روسها بعد از جنگ جهانی دوم متعهد بودند نیروهای خود را از ایران خارج کنند اما این کار را نکرده و به حمایت از دولت پوشالی پیشهوری در تبریز ادامه دادند تا زمانی که با تهدید آمریکا و سیاستورزی قوام السلطنه سپاه خود را خارج کرد و آن دولت پوشالی هم بلافاصله سقوط کرد. بعد از آن در حزب توده و سازمان افسری حزب توده درصدد برآمد اقداماتی را انجام دهد.
شما از روابط قدیمی و دیرینه ایران با روسیه گفتید. اکنون روابط ایران با روسیه چگونه است؟
اکنون دولت روسیه با ایران همسایه نقطه به نقطه است .یعنی در دریای خزر یک منطقه کشتیرانی آزاد داریم که با روسها و سایر کشورهای ساحلی شریک هستیم و ضمنا اگر روسیه اجازه دهد میتوانیم به دریای سیاه راه دریایی داشته باشیم. با این وجود روابط ما با روسیه یک ایراد عمده دارد.
چه ایرادی ؟
دید تحقیرآمیز روسیه به ایران ایراد اصلی آن است. آنهایی که در چند جنگ بزرگ برنده شدند و مناطقی از ایران را گرفتند ، به ایران به عنوان یک بزرگتر نگاه میکنند که همیشه برای ایرانیها تلخ و ناگوار بود. چون ایرانیها به نوبه خود در طول تاریخ نسبت به همسایگان دور و نزدیک نگاهی داشتند که البته من تائید نمیکنم اما نگاهی از بالا بود. این رفتار را روسها هم داشتند. روسها زمانی پیش از انقلاب بلشویکی نفوذ صنعتی و اقتصادی خوبی داشتند بعد از دولت شوروی با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و صنعتی روسها، آنها برای رفع نیازهای صنعتی و اقتصادی ایران توانمندی زیادی نداشتند اما چون روسیه رو به پیشرفت صنعتی است، در آینده قطعا توانمندی لازم را خواهند داشت. در واقع رقابت روسیه با ایران بیشتر بوده است. در صنعت نفت و گاز، ایران بزرگترین رقیب روسیه و نزدیکترین بازار به اروپا است.اما به رغم گذشتهها، همسایگی دو کشور ابرقدرتی مثل روسیه و قدرت منطقهای مثل ایران با امکانات و ثروتی که هر دو کشور دارند و آینده توسعه صنعتی که برای هر دو کشور پیشبینی میشود باید درنظر داشت که حساب گذشته را باید از آینده جدا کرد.
رابطه ایران با روسیه براساس حسن همجواری بوده یا استعماری؟
تا قبل از انقلاب شوروی، این رابطه استعماری بوده است. آنها سرزمینهای ایران را گرفتند که از کل ایران امروزی بزرگتر بود. اما بعد از آن ، ادعای ضد استعماری داشتند و عملا یک امپریالیسم سرخ را جانشین کردند یعنی توسعهطلبی در غالب ایدئولوژی جهانی کمونیسیم و به آن بهانه خواهان دستاندازی بودند اما اکنون آن دوران به سر آمده است. دولت روسیه دولت سرمایهداری است و خواهان منافع بیشتری است و دیگر برای روسیه دوست به معنای احساسی و عاطفی که ما از آن انتظار داریم وجود ندارد. هر جا منافعش اقتضاء کند و با ایران تا جایی که به سودش است ادامه میدهد و آنجا که به سودش نباشد رهایش میکند.
این یک نوع عملکرد در نگاه مردم فریبکاری تعبیر میشود به نظر شما چطور؟
به نظر من خیر، فریبکاری نیست چون سیاست روسیه علنی است و بارها نشان داده که مثل سایر کشورهای اروپایی ، منافع ملیاش در راس آرمانخواهی و اهداف سیاسی دولت و عملکردش قرار دارد.
با این توضیحات فکر میکنید در شرایط فعلی ارتباط با روسیه باید ادامه یابد یا خیر؟
در شرایط فعلی که تحت فشار آمریکا هستیم و اروپا و شرکتهای خارجی، کمپانیها و بانکها نشان دادند که از تهدیدهای آمریکا نگرانند و از آن تبعیت میکنند و از طرفی حفظ برجام برای ایران بسیار مهم است تا از قدرت خود دفاع کند و درها را برای بازگشت عرصه به بازار جهانی بازکند ، راه آمدن با روسیه مهم است. اتحاد و وحدت شعارهای بیارزش است اما در سیاست، مدارا کردن، راه آمدن و همکاری داریم که ناچاریم آنها را پیش بگیریم. روسیه همسایه بزرگ ما است که با برخی رقابتهای غربی به خصوص آمریکایی و محدودیتها مواجه است که میتواند زمینه همکاری بیشتر را فراهم کند.
یعنی شما میگوئید راه آمدن با روسیه بهتر از چین و دیگر کشورها است و باید توان روسیه را جایگزین چین کرد؟
چین میتواند بسیاری از نیازهای صنعتی و بازرگانی ما را برآورده کند. اما جایگزین کردن روسیه به جای چین عملا مقدور نیست.
چرا روسیه جایگزین مناسبی برای ایران نیست؟
به دلیل بازار صادراتی و تفاوتهای فصلی این کشورها. اگر بتوانیم با برخی محصولات و کالاهایی کشاورزی و میوه به بازر روسیه آشنا شویم و از طرق ارزان و دریایی و البته محدود به آنها برسانیم، اقدام خوبی کردهایم اما نباید گول یک نوع افکاری را بخوریم که پشتوانه عملی و اقتصادی زیادی ندارد و برخیها دلشان خوش است که نفت را به روسیه بفروشیم و با اعتبار آن برای ما برنامههایی را اجرا کنند.
فرض کنیم که نفت را به روسیه فروختیم . دراین شرایط روسها میتوانند برنامههای خوبی را برای ایران اجرایی کنند؟
روسها میتوانند برنامههایی را در زمینه نفت و گاز اجرا کنند اما فراموش نکنیم که اولا روسیه در شرایطی که خود بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت دنیا است، برای چه باید نفت ایران را خریداری کند. دوم اینکه برای چه باید صنایع نفت و گاز ما را توسعه دهند و به رقیب خود در افزایش تولید کمک کنند. بنابراین باید احتیاط کرد.
با توجه به ناملایماتی که روسیه با ایران در گذشته داشته است ایران در صورت ارتباط جدید باید به چه مواردی توجه کند؟
این ناملایمات برای زمانی بود که هر دو کشور دچار عقب افتادگیهای ذهنی از لحاظ بینش جهانی بودند. جهان امروز اما طور دیگری اقتضاء میکند. در جهان امروز ایرانیها باید در شرایط کاملا برابر با روسها برخورد کنند و بدانند به نفعشان است با همسایه بزرگ ارتباطات نزدیک داشته باشند و به نفع روسیه است که همسایه مهمی مثل ایران را حفظ کند و بهترین کار این است که ایران شرایط بازگشت متعارف و عادی خود را به عرصه بینالمللی فراهم کند و خود را قربانی دیگران و شعارهای کشورهایی که خودشان از خود دفاع نمیکنند، نکند.
شما گفتید که ارتباط با روسیه منفعتی برای ایران نداشته است. به اعتقاد شما ایران چقدر در این ارتباطات متضرر شده است؟
روسها نشان دادند که از منافعشان تبعیت میکنند. حتی در قراداد دفاعی اس300 سالها ما را به دلیل تحریم بینالمللی معطل گذاشتند. در قراردادهای موشکی که پولش را هم گرفته بودند، هیچی تحویل ایران ندادند. حتی در مورد نیروگاه هستهای بوشهر نیز پول از ما گرفتند و کاری که دو سه ساله قرار بود تحویل دهند بیست و چند سال با مسائل و مشکلات پیش بینی نشده به دراز کشاندند و زمانی آن را راه اندازی کردند که خیالشان از طرف غرب راحت شده بود. شاید مقصودشان آسیب رساندن به ایران نبود. اما نشان دادند که در درجه اول به منافع خود میندیشند . ضمن اینکه در شش قطعنامه سازمان ملل در دوران احمدینژاد منجر به محاصره بزرگ اقتصادی شد تا اینکه با برجام توانستیم آن قید و بندها را تا حدی برطرف کنیم، همه اینها با عدم مخالفت روسیه امکانپذیر شد و گرنه اگر روسیه مایل نبود از حق وتوی خود استفاده میکرد که هرگز این کار را نکرد. بعد از این هم اگر مواردی پیش آید، روسیه در عرصه بینالمللی خود را با مسائل ایران گره نمیزند و قطعا منافعش آنطور که اقتضاء کند، اقدام میکند و خود را قربانی اختلافات و مشکلات ایران نمیکند. ارتباط اقتصادیاش با جهان غرب دهها برابر بیشتر از روابط با ایران است.
از میان قراردادهایی که بین این دو کشور بسته شده است، کدام به نفع ایران بوده است ؟
من به مسائل دفاعی وارد نیستم و نمیدانم که کدام قراردادها یا مثلا موشکهای اس 300 اهمیت دارد یا نه. اما زمانی به ایران تحویل داده شد که نسل بعد یعنی اس 400 بیرون آمده بود. در مورد نیروگاه هستهای بوشهر نیز آرزو میکردم چنین نیروگاهی تاسیس نمیشد و به جای راه اندازی آن ، نیروگاه بادی وخورشیدی و مهمتر از آن نظام تولید سبز آب شیرین با استفاده از انرژی خورشیدی که اکنون در بسیاری از نقاط صحرایی دنیا که در کنار دریا قرار دارند به وجود میآمد چرا که در این صورت امروز مشکل کمبود آب در شهرهای جنوبی که نداشتیم هیچ میتوانستیم از بسیاری مناطق بزرگی در جنوب حتی بخشهای صحرایی به کشاروزی گلخانهای بپردازیم و بیش از نیاز داخلی را تامین کنیم. روسها فقط در رژیم گذشته سیستم ذوب آهن را برای ایران آورند که هر چند عقب مانده بود اما برای ایران آغاز کار بسیار مهمی بود که باید به صورت تاریخی قدردان باشیم و ارزش آن را بدانیم.
پدیدآورنده: ارمغان جوادنیا
دیدگاه تان را بنویسید