مجید رزمآذر: کشت فراسرزمینی را باید به عنوان یک هدف ببینیم نه وسیله
کشت فراسرزمینی، رویایی دور
مسئول سابق کشاورزی فراسرزمین در وزارت جهاد و کشاورزی: برای حضور در جامعه جهانی باید دیدگاههای…
ایمنی و امنیت غذایی یکی از اولویتهای سیاستگذاران در کشورهای جهان است. این مساله معمولا در دو اقدام امکان بروز پیدا میکند؛ سرمایهگذاری زیربنایی در صنعت کشاورزی و کشت فراسرزمینی. چند سالی است ایران موضوع کشت فراسرزمینی را در دستور کار قرار داده است؛ اقدامی که معمولا کشورهای توسعهیافته جهان نیز آن را انجام میدهند و زمینهای حاصلخیز خارج از مرزهایشان را برای تامین غذای مردم خود به کار میگیرند.
مساله آب مهمترین دلیلی است که مساله کشت فراسرزمینی را برای ایران حیاتی میکند. بیشک بحران آب مهمترین بحران چند سال آینده ایران خواهد بود و حتی بسیاری از کارشناسان معتقدند زنگ خطر این بحران از هماکنون به صدا درآمده؛ فقط برخی آن را دیرتر خواهند شنید. در حالی که تنها ۱۲ درصد از اراضی کل کشور، قابلیت کشت دارد، ۹۳درصد از مصرف آبهای کشور به این راضی تخصیص داده شده است. این معضل زمانی پررنگتر میشود که بدانیم تنها ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی کشور، از راه کشاورزی به دست میآید و ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول هستند.
مجید رزمآذر مسئول سابق کشاورزی فراسرزمین در وزارت جهاد و کشاورزی اما دیدگاه دیگری در این مورد دارد. به باور او اگرچه ایران با بحران آب روبهروست اما نباید ضرورت کشاورزی فراسرزمینی را تنها در این مورد دید. او در گفتوگو با ایانا گفت: کشت فراسرزمینی را باید به عنوان یک هدف ببینیم نه وسیله.
او که در سال92 از سوی محمود حجتی به عنوان مسئول کشاورزی فراسرزمینی انتخاب شد، معتقد است برای حضور در جامعه جهانی باید دیدگاههای برونگرا داشت اما ایران در حوزه کشاورزی درونگرا بوده و این امر باعث شده از دیدگاههای جهانی باز بماند و سرش به کار خودش مشغول باشد.
ورود به کشت فراسرزمینی توانایی بالایی میطلبد
رزم آذر در ادامه با انتقاد از اینکه در بخش کشاورزی وجهه بازرگانی بیشتر مورد توجه قرار گرفته، تاکید کرد: متاسفانه در ایران نگرشها در تمام حوزهها، بر حسب نیازها شکل گرفته و در زمینه فعالیت کشت و کار در خارج از کشور هم همین دیدگاه وجود دارد و این مساله را راهحلی برای کمبود آب میبینند.
او افزود: کشاورزی فراسرزمینی را نباید تنها راهحل برای مقابله با بحران آب در نظر بگیریم بلکه این مساله را باید بستری برای افزایش تواناییها و تکنولوژی در جهت تبدیل خدمات و ظرفیتها به تولید بدانیم که این کار عرضه و تواناییهای خاص مدیران را میطلبد.
او همچنین اضافه کرد: ما در کشورمان 50 هزار کارشناس کشاورزی داریم و تعداد زیادی تحصیلکرده مقطع دکترا که بیکار هستند؛ این ظرفیت بالایی است که میتوان آن را در کشاورزی فراسرزمینی مورد استفاده قرار داد و این سرمایه بالقوه را بالفعل کرد، سرمایهای که امروز بلااستفاده مانده است.
جولان واسطهها و دلالها
رزمآذر ضعف در حوزه فراسرزمینی را ناشی از بیتوجهی مدیران دانست و ادامه داد: بیتوجهیها در این حوزه سبب شده یک عرصه چند میلیارد تومانی در اختیار دلالها و واسطهها قرار گیرد، در حالیکه میتوان با استفاده از کارشناسان و یک مدیریت قوی و پیشرو، ضمن فراهم کردن نیازهای داخلی، توانایی تولید و صادرات به سایر کشورها را نیز فراهم کرد.
او اضافه کرد: کشت فراسرزمینی دریچهای برای حضور توانمندیهای کشاورزی کشور در عرصه دیگر کشورهاست و میتواند تبعات بسیار مثبتی برای ما داشته باشد اما بیتوجهی به این حوزه سبب شده کارشناسان و کسانی که میتوانند در این زمینه مفید باشند به محاق بروند و دلالها و واسطههای این حوزه میدان را در دست بگیرند.
ضعف در اجرا داریم
رزمآذر در پاسخ به این سوال که بزرگترین مانع بر سر راه توسعه کشاورزی فراسرزمینی چیست، گفت: سال 92 من با حکم آقای حجتی به عنوان مسئول کشاورزی فراسرزمینی انتخاب شدم و این نشان از توجه به این حوزه داشت اما متاسفانه نزدیک به سه سال طول کشید تا آییننامه کشاورزی فراسرزمینی در هیات دولت تصویب شود، آییننامهای غیرقابل اجرا که برای عملی کردن آن میبایست دست کم 5 آییننامه دیگر نوشته میشد.
او با اشاره به مشکلات دیگر توضیح داد: کشاورزی فراسرزمینی ابتدا زیر نظر معاونت زراعت وزارتخانه بود اما متاسفانه آن را از این معاونت خارج و تبدیل به زیر مجموعههای معاونت امور بینالملل کردند که هیچ ارتباطی به این بخش ندارد.
رزمآذر در پایان تاکید کرد: ما شاید ایدهها و ظرفیتهای خوبی داشته باشیم اما متاسفانه در اجرا دچار ضعفهای اساسی هستیم.
چالشهای دیگر
اظهارات رزمآذر تنها بخشی از مشکلات پیشروی کشاورزی فراسرزمینی بود. اگر فرض را بر این بگیریم که ایران به صورت جدی تصمیم به ورود در عرصه کشاورزی فراسرزمینی داشته باشد، سوال اینجاست آیا دولت خودش میخواهد در زمینه کشت فراسرزمینی سرمایهگذاری کند یا خیر؟ پاسخ به این سوال چندان دشوار نیست؛ وضعیت اقتصادی کشور و مشکلاتی که در این زمینه پیش روی دولت وجود دارد به وضوح نشان از آن دارد که دولت نه علاقهای به این سرمایهگذاری دارد و نه امکان آن برایش فراهم است. شاید بتوان نتیجه گرفت که دولت در این زمینه بر روی بخش خصوصی حساب باز خواهد کرد و این بخش را به یاری خواهد طلبید. اما برای جلب اعتماد سرمایهگذار بخش خصوصی دولت باید چالشها و موانعی را برطرف کند.
بیشک مهمترین مساله، مکانیزم انتخاب این سرمایهگذاران است؛ به بیان صریحتر دولت میبایست مکانیزمی را در دستور کار داشته باشد تا شایستهترینها برای این کار انتخاب شوند و این روند درگیر مشکلاتی همچون رانت و فساد نشود.
موضوع بعدی حمایت همهجانبه از سرمایهگذار بخش خصوصی است. در سالهای گذشته مواردی وجود داشته که برای مثال سرمایهگذار ایرانی در گرجستان سرمایهگذاری کرده بود و قصد راهاندازی مجموعه کشت و صنعت داشت اما به دلیل مانعتراشیهای کشور میزبان و عدم حمایت دولت ایران از سرمایهگذارانش، آنها با ضرر گرجستان را ترک کردند. در واقع نقش مهم دیپلماسی اینجا خود را نشان میدهد. در چند سال گذشته موارد بسیاری بوده که سرمایهگذار بخش خصوصی در این زمینه با شکست روبهرو شده و اگر دولت بخواهد مساله کشاورزی فراسرزمینی را به صورت جدی پیش ببرد، نیازمند این است که سرمایهگذارانش را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید