حجتی؛ تراز مثبت مدیریت
مصطفی ایزدی
١ - فصل ارزیابی و رسیدگی به حالواحوال وزرا و وزارتخانه تحت امر آنان، همین حالاست. نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای رسیدن به تصمیم، از جاهای گوناگون آگاهیهای مورد نیاز را به دست میآورند و برای مخالفت و موافقت، از این آگاهیها بهره وافر میبرند تا نطق خود را از تریبون کمشنونده مجلس عرضه کنند؛ اما بهجز نمایندگان، کسان بسیاری در میان جامعه هستند که میخواهند بدانند فلان وزیر مثلا وزیر جهاد کشاورزی کجا بوده؟ چه کرده؟ زمینهای که او بر بستر آن رشد کرده و بالیده تا به جایگاه یک مقام بلندپایه رسیده، چه بوده است؟ بعضی از مقاماتی که دارای جلال و جبروت هستند، در مدتی که پشت میز مهمی نشستهاند، به گونهای خود و گذشته خود و هرچه را ضرورت میبینند که مردم باید بدانند، معرفی میکنند؛ اما شخصیتهای عالیمقامی هم هستند که فکر میکنند هیچ ضرورتی ندارد مردم بدانند این مقام چه کسی است و چه میکند! بنابراین هیچ فرصتی را نه در اختیار خود و نه در اختیار دیگران، از جمله همکارانی را که وظیفه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این مقوله دارند، نمیگذارند. این امر البته به اخلاق و منش آن مقام برمیگردد و چهبسا آن را جزء فروتنی بداند و راه غیر آن را ریا تلقی کند.
به باور همگان، سجایای اخلاقی و منش انسانی هرچه بیشتر باشد پسندیدهتر است؛ اما حق مردمی که میخواهند بدانند و نیز حق پندگیری جوانان از زندگی بزرگان و انسانهای موفق چه میشود؟ آنان که تصمیم میگیرند افراد پیشرو را الگوی خود برگزینند، میخواهند بدانند چه میشود فردی از میان خانوادهای در میانه جامعه، آنهم در شهری درجه دو، پلهپله میآید تا به جایگاه ریاست یکی از بزرگترین وزارتخانهها، مثلا وزارت راهوترابری یا وزارت جهاد کشاورزی میرسد؟ از طرفی، آیا بسیاری از مردم که به سرنوشت خویش و میهن خویش علاقهمند هستند و میخواهند بدانند مدیریت بخش عظیمی از فعالیتهای قوه مجریه را چه کسی با چه پیشینهای در دست دارد، این اعتبار را دارند که به خواسته آنها پاسخ مثبت داده شود؟ قطعا دارند.
٢ - وزیر جهاد کشاورزی که از سوی دکتر حسن روحانی برای دولت دوازدهم معرفی شده، کیست؟ محمود حجتی فرزند غلامرضا!
محمود حجتی فرزند غلامرضا به سال ١٣٣٤ خورشیدی در شهر نجفآباد، در خانوادهای با پایبندی عمیق به مذهب، دیده بر جهان گشود. پدرش در لباس روحانیت بود و با درس و بحث طلبگی و موعظه روز میگذراند؛ اما امرار معاش خود و خانواده نسبتا شلوغش، از کشاورزی بود؛ شغلی که اگر همه فرزندان او کمک نمیکردند، به سختی معیشت گرفتار میآمدند. محمود، پسر بزرگ شیخ غلامرضا است و صد البته که باید بیشتر از دیگر اعضای خانواده به باغ یا صحرا برود و به امور باغداری در زمینی که علیالقاعده کمتر از چند جریب بوده، بپردازد. همانگونه که پدر زحمتکش و متدینش درس دین میخوانده و کشاورزی میکرده، محمود هم کشاورزی میکرده و درس رایج در دبستان و دبیرستان را فرا میگرفته است. این مدل زندگیکردن، در میان روحانیون نجفآباد پدیده عجیبی نبوده و نیست؛ هم کار، هم درس. آنان که از رئیسجمهور میپرسند چرا یک لیسانس عمران را در رأس بخش کشاورزی گذاشتهاید، بدانند وزیر پیشنهادی برای وزارت جهاد سازندگی، چهار، پنج سال درس عمران خوانده؛ اما حداقل ٢٠ سال در کودکی، نوجوانی و جوانی، کار کشاورزی کرده است.
محمود حجتی، دبستان و دبیرستان را در زادگاه خود با موفقیت گذراند و وارد دانشگاه کار اصفهان شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاه کار، در دانشگاه صنعتی اصفهان ادغام شد و او میبایست بقیه دروس دانشگاهی را در صنعتی اصفهان و طبق برنامههای درسی این دانشگاه بگذراند تا مدرک کارشناسی دریافت کند؛ اما با شروع رخداد جدیدی در بخش آموزش عالی به نام انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل شدند. در چنین موقعیتی، دانشجویان زحمتکشیدهای که بیکاری را رنج درونی و بلای اجتماعی میدانستند، یا احساس ضرورت کمک به نظام جدید داشتند، هرکدام به ارگانی پیوستند که در فضای انقلابی آن روزها، باری از دوش رنجدیدگان و ضعیفنگاهداشتهشدگان جامعه برمیداشت. این حس مقدس در فرزند انقلابی شیخ غلامرضا حجتی، که پابهپای دیگر جوانان شهر علم و ایثار، پرچم پیروزی بر یک رژیم وابسته را برافراشته بودند، او را به حرکت درآورد و به سوی چهارمحالوبختیاری، یکی از محرومترین مناطق مرکزی ایران و در میان ارتفاعات صعبالعبور رشتهکوههای زاگرس، روانه کرد تا به ارگان انقلابی و تازه تأسیس جهاد سازندگی بپیوندد. دانشجوی باتجربه در امور کشاورزی و آشنا به درد و رنج کشاورزان و دامداران، در جهاد سازندگی شهرکرد درخشید. از آنجا به شورای جهاد استان اصفهان که مسئولیت رسیدگی به روستاهای استان پهناوری را بر عهده داشت، نقل مکان کرد تا از شایستگیهایش بهره بیشتری ببرند. در همین روزها بود که جنگ خانمانسوزی از طرف رژیم حاکم بر عراق با حمایت قدرتهای جهانی به ایران اسلامی تحمیل شد. در این هنگامه سخت، جهاد سازندگی وظیفه داشت عمده توان خود را بر عرصه دفاع جانانه از ملک و ملت بیاورد. محمود حجتی به اتفاق دیگر مردان جهادی که از سراسر استان گردآورده بود، با تمام عرضه وارد عرصه نبردی نابرابر شد. جهاد سازندگی استان اصفهان و بهویژه ستاره درخشان این نهاد انقلابی، یعنی جهاد سازندگی نجفآباد، در آن آوردگاه سرشار از آتش و خون؛ اما سرشار از دلاوری و رشادت، سکهزن اول مردانگی و سازندگی شدند. مردان بزرگ آن میدان وصفناپذیر، ازجمله جوان ٣٠ساله گزارش ما، مهندس محمود حجتی، در قامت جهادگرانی مخلص، میدان بهرهگیری از تجربه دیرپای خود را گسترش دادند.
در سال ١٣٦٤ حجتی به دعوت بلندپایگان مرکزیت جهاد سازندگی، جهاد اصفهان را به دوستان و همرزمانش سپرد و عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور شد.
با پایانیافتن جنگ تحمیلی، دوره سازندگی و آبادانی کشور به ریاست هاشمیرفسنجانی آغاز شد. رفع نابسامانیهای ناشی از جنگ، جوانان بیادعا و باتجربهای را میطلبید که مسئولیتهای ریز و درشت و دور و نزدیک را بر عهده بگیرند و ایران را بسازند. تواناییهای مهندس حجتی و تجربه و تلاش او برای رنجبران، او را در سال ١٣٦٨ به محرومترین مناطق کشور یعنی استان سیستانوبلوچستان روانه کرد. محمود حجتی بهعنوان اولین استاندار عصر سازندگی در جنوب شرق کشور - از چابهار تا چاخرما و از کوهک تا کهورک - همه تلاش خود را به کارگرفت تا بخشی از محرومیتها و فصلی از ناامنیهای سرزمین گرد و گرما و خاستگاه رستم و رودابه را بزداید.
مهندس حجتی پس از پنج سال خدمتگزاری به مردم نجیب و محروم بلوچ و سیستانی، برای احداث یکی از بزرگترین سدهای ایران، روانه شمال خوزستان شد و مدیریت اجرائی سد کرخه را به دست گرفت. سه سال تمام امور این پروژه عظیم را پیش برد تا اینکه در سپهر سیاسی ایران با تمایل مردم شریف سرزمینمان، چراغ اصلاحطلبی روشن شد و دفتر زندگی این مدیر کارآزموده، با حضور در دولت اصلاحات، ورق خورد.
سیدمحمد خاتمی، برای تشکیل دولت خود سراغ کسانی رفت که علاوه بر تجربه، دارای اندیشه اصلاحطلبی باشند، بر پایه این تصمیم، مهندس محمود حجتی که هم متدین و هم به اندیشه اصلاحطلبی متعهد است و هم تجربه مسئولیتهای کلان داشته، برای وزارت راه و ترابری به مجلس شورای اسلامی معرفی شد که پس از جدال سیاسی سخت با نمایندگان اصولگرای مجلس پنجم در روز بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی - بهدلیل صراحت لهجه در بیان باورهای سیاسیاش - بالاخره موفق به کسب رأی اعتماد شد و بر کرسی وزارت تکیه زد. دولت هفتم با همه فشارها و هجمهها گذشت. یکی از اقدامات دولت اول اصلاحات، تهیه لایحه ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی بود که پس از تصویب آن در مجلس ششم جامه عمل پوشید. آغاز دوره دوم دولت اصلاحات فرارسید، باید وزیری توانمند در رأس وزارتخانه غولپیکر جدید به نام وزارت جهاد کشاورزی قرار میگرفت که توانایی انجامدادن سه کار مهم را داشته باشد. اول: این دو وزارتخانه گسترده در سراسر کشور را به یک مجموعه تبدیل کند، دوم: از نیروهای دو وزارتخانه که پیش این تداخل کاری و گاهی رقابتهای سیاسی و حرفهای داشتند، حساسیتزدایی کند. یک وزارتخانه با کارکنانی انقلابی و تقریبا نافرمانبر، یک وزارتخانه مانده از رژیم سابق با پرسنلی سنتی و تخصصهای بالا و گلهمند از دست بچههای جهادگر، قرار بود بدون حساسیت در کنار هم و در مناطق دوردست، زیر یک سقف بنشینند و به رتقوفتق امور بپردازند. سوم: طوری برای ادغام برنامهریزی شود که هیچ وقفهای در رسیدگی به کارهای مردم و حل مشکلات کشاورزان و روستاییان پیش نیاید. برای پیشبرد چنین مسئولیت سهگانه مهمی، مهندس محمود حجتی انتخاب شد، زیرا او یک جهادگر ردهبالا بود و وزارتخانه جهاد سازندگی را بهخوبی میشناخت و نیز وزیری بود که سابقه موفق ادارهکردن یک وزارتخانه بزرگ سنتی را در کارنامهاش داشت. وی مجددا ردای وزارت بر دوش انداخت و روز اول وزارتش به ساختمان بلند و چشمنواز وزارت کشاورزی رفت و پشت میز وزیر سابق کشاورزی نشست تا بهعنوان یک جهادگر به پرسنل وزارت کشاورزی سلام کند. اولین گام حساسیتزدایی!
محمود حجتی که اینک وزیر جهاد کشاورزی شده بود، در مدت چهار سال عمر دولت هشتم، علاوه بر اینکه با آرامش تمام، دو وزارتخانه را به هم پیوند داد و همزمان هدایت و پیشبرد اهداف و تکالیف وزارت جدید را در دست داشت، به اقدامات سرافرازانه دیگری، از جمله خودکفایی گندم که از بایستههای مهم یک کشور انقلابی و پرجمعیت بود، دست زد و سربلند بیرون آمد.
با پایانیافتن دولت دوم اصلاحات و رویکارآمدن دولتی با ادعای اصولگرایی و بیاعتقاد به برنامه و متمسک به ادعاهای فرازمینی و فاقد انگیزه برای ساختن ایرانی آرام و آزاد و سربلند در میان ملل دیگر، چهرههای خدوم و سودمند و پرتلاش به انزوا رفتند. مهندس حجتی که بهدلیل کارنامه درخشانش، در میان سرآمدان اصولگرا هم با وجود تفاوت تفکرات سیاسی، محبوبیت پیدا کرده بود، بهاصطلاح خانهنشین شد. پس از آن هشت سال روزهایش یا در مزرعهای در حاشیه کویر ورامین - که خود به آن بیابانهای ربذه میگفت - با کار کشت و زرع میگذشت، یا در یک شرکت پیمانکاری که طرف مشاوره مدیرعامل آن قرار میگرفت، سپری میشد. اصلاحطلبان یک دوره هشتساله را پشت سرگذاشته بودند که در سال ١٣٩٢ دوباره پرچم اصلاحات و اینبار با کمک اعتدالیون تا اندازهای به اهتزاز درآمد و یکبار دیگر درِ وزارت جهاد کشاورزی به روی مهندس محمود حجتی باز شد و کارزار خدمت و بالندگی در عرصه بخش کشاورزی و هرچه به آن مربوط است آغاز شد. بدینسان برای سومینبار مرد ٥٨سالهای که بیشتر سالهای عمرش را با کشاورزی گذرانده، جامه وزارت بر تن کرد و پاشنههای کفش خود را ورکشید تا خدمتگزار آسیبپذیرترین قشر زحمتکش ایرانزمین باشد. از آن روزها تاکنون چهار سال میگذرد... .
٣ - امیدوارم مهندس محمود حجتی چهار سال دیگر بر صندلی وزارت جهاد کشاورزی بنشیند و برای کشاورزان، دامداران، عشایر و بازرگانان عرصه میوه و ترهبار، گلخانهداران، صاحبان صنایع تبدیلی و دیگر وابستگان به بخش کشاورزی، از جمله نیروهای زحمتکش شاغل در وزارتخانه، تمشیت امور کند. در این صورت، راه مزرعه تا سفره مردم را هموارتر و افزایش نیازهای تغذیهای جامعه را مدیریت میکند. بدیهی است اگر یک بار دیگر نمایندگان محترم مجلس به آنچه در کارنامه چهار سال گذشته آقای حجتی و ٧٥هزار یار و یاور او در ادارات جهاد کشاورزی سراسر کشور است، اعتماد کنند، وزارت وزیری که خود برای ادغام دو وزارتخانه جهاد سازندگی و کشاورزی زحمات زیادی متقبل شده، سابقه هشت سال وزارت بر بخش کشاورزی و ملحقات آن را به ١٢ سال میرساند.
وقتی از مهندس حجتی حرف میزنیم، باید کارنامه سرشار از آمار و ارقام او را نگاه کنیم و در انتها اگر نظر و انتقادی هم وجود دارد - که وجود دارد - یادآوری کنیم. یاران محمود حجتی در وزارت جهاد کشاورزی گزارش کردهاند که در این دوره چهارساله، سطح زیر کشت و شیوه بهرهوری چند نوع محصول اصلی و مورد نیاز جامعه، مانند گندم، شکر، برنج، دانههای روغنی، پنبه، چای و... افزایش چشمگیری داشته است، بهویژه نیاز غذایی اول مردم؛ یعنی گندم به نقطه خودکفایی رسیده و بعضی از محصولات دیگر؛ مثل شکر و دانههای روغنی به مرز خودکفایی نزدیک شدهاند.
در این فاصله بیش از پنج میلیارد دلار از تراز منفی تجارت خارجی فراوردههای بخش کشاورزی کاسته شده است. افزایش بهرهوری آب از طریق سیستمهای نوین آبیاری با توجه به تجربههای جهانی؛ مانند آبیاری قطرهای و حفظ رطوبت در زمین، بهویژه برای زراعت که مصرف آب را بسیار کاهش میدهد و محصولات کشاورزی را افزایش میدهد. در همین راستا حفاظت از خاک و افزایش پوشش گیاهی که یکی از نتایج آن جلوگیری از سیلهای خسارتبار و ویرانگر است.
٤ - با توجه به آنچه درباره پیشینه مهندس حجتی و نتایج حضور او در وزارت جهاد کشاورزی قلمی کردم، بعید است کسی بپذیرد که نمره او ٢٠ یا نزدیک به ٢٠ است. من نمیدانم محمود حجتی که فرد منصف و واقعبینی است، چه نمرهای را به خود میدهد؟ راقم این سطور که دستی هرچند کوچک در فعالیتهای کشاورزی دارد، نقدی را متوجه شیوه مدیریت مهندس حجتی در دولت یازدهم میداند. آقای حجتی همانگونه که عملکردش نشان میدهد و از سخنانش در جاهای متعدد برمیآید، برای بهبود وضع کشاورزی در ایران، نگاه جهانی دارد و در استفاده از دانش و تجربه برونمرزی، بهویژه کشورهایی که در کشاورزی و اقتصاد مرتبط حرف اول را میزنند، اصرار میورزد که امر پسندیدهای است. هماو در بهبود حداکثری محصولات کشاورزی اعم از کمی و کیفی سنگتمام میگذارد، اما به نظر بنده، در رسیدگی به گرفتاریهای گوناگون کشاورزان جزء، کمترین وقت را هم نمیگذارد. شاید این مسئولیت را به معاونان و مدیرانکل و دیگران احاله کرده باشد، ولی این امر برای همیشه نمیتواند کارساز باشد. وقتگذاشتن گاهوبیگاه او با کشاورزانی که حرفهای گفتنی با شخص وزیر دارند و شنیدن درددلهایی که در رجوع به ادارات مرکزی یا شهرستانها پیدا کردهاند، میتواند در بهبود رابطه وزیر با جامعه کشاورزان و نیز رفع کدورتهای آنان از دولت و حاکمیت، تاثیر بسیار داشته باشد. ضروری است مقام عالی وزارت از بعضی جزئیات و رفتارهای مدیران و پرسنل پراکنده در سراسر کشور، خارج از کانالهای رسمی آگاه شود. اگر کسانی که در باغات و مزارع و دامداریها و مراکز تولید و فراوری محصولات کشاورزی روز میگذرانند و عموما زنان و مردان زحمتکش و ضعیفی هستند، نتوانند مشکلاتشان را با مقامات ذیربط در میان بگذارند، به مرور فضای مهآلودی در رابطه دولتمردان و لایههای زیرین جامعه ایجاد میشود که در درازمدت، خصوصا برای اصلاحطلبان زیانبار است. در یک جمله طنزگونه به جناب حجتی عرض میکنم اگر صندلیتان را روی بام وزارتخانه گذاشتهاید و از روی آن با دید کلاننگرتان همهجا را حتی دوردستها را میبینید، غیر از درون وزارتخانه، لطفا گاهی اوقات آن را در محوطه وزارتخانه هم بگذارید تا از نزدیک بعضی پریشانحالیهای اربابرجوع را هم ببینید.
دیدگاه تان را بنویسید