Iranian Agriculture News Agency

کارآفرینی پایدار در روستا؛ گفت‌وگو با دکتر پگاه مریدسادات؛ عضو هیأت علمی دانشگاه شهیدبهشتی

توسعه کارآفرینی پایدار با قاعده "نقص صفر"/ سال 95 نرخ رشد جمعیت روستایی منفی 0.73 است/ کارآفرینی با کشاورزی ارگانیک/ روستای قلعه‌گنج با یارانه‌ها، صندوق قرض‌الحسنه 100 میلیون تومانی تأسیس کرد

روستاییان با وجود آنکه 25.9 از جمعیت کشور در مناطق روستایی ساکن هستند، در مقایسه با شهری‌ها، با محرومیت مضاعف از مواهب توسعه، دست و پنجه نرم می‌کنند و مشکلات کلان مطرح‌شده نمود بارزتری در این مناطق دارد. این در حالی است که سهم‌آفرینی گسترده روستاییان در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و تاثیرگذاری‌شان بر منابع طبیعی ومحیط زیست کشور غیرقابل انکار است.

توسعه کارآفرینی پایدار با قاعده "نقص صفر"/ سال 95 نرخ رشد جمعیت روستایی منفی 0.73 است/ کارآفرینی با کشاورزی ارگانیک/ روستای قلعه‌گنج با یارانه‌ها، صندوق قرض‌الحسنه 100 میلیون تومانی تأسیس کرد

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلام زاده

خانم دکتر پگاه مریدسادات دارای مدرک دکترای جغرافیای برنامه ریزی روستایی از دانشگاه تربیت مدرس است. دروسی که اوتدریس می کند عبارتند از: توسعه پایدار روستایی، جغرافیایی روستایی، مدیریت روستایی و حقوق و قوانین روستایی. مریدسادات هم اکنون استادیار دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی است. او معتقد است که فقر و بیکاری، مشکلات معیشتی، توسعه نامتوازن و تخریب، تخلیه و آلودگی منابع طبیعی، از مهمترین مسائل حال حاضر کشور هستند که تلاش برای مقابله و رفع آن ها و به طور ویژه بیکاری، مورد تاکید و توجه کلیه سیاستگزاران و برنامه ریزان کشور است. توجه به تاکیدات کلان کشوری و منویات مقام معظم رهبری، از نظر او به خوبی مؤید این امر است. نامگذاری سال 96 با عنوان سال "اقتصاد مقاومتی" که در آن بر "تولید و اشتغال" تمرکز شده، جدیدترین رویداد روشنگر این مهم و مبین ضرورت آن است. ضرورت حفظ و تداوم استقلال و خوداتکایی کشورمان در برابر تهدیدها و سنگ اندازی های بین المللی از دیگر ضروریات توجه به این امر است.

آیا قرار است 21 میلیون نفر روستایی نیز به شهرها بیایند و آیا توسعه پایدار شهری ما آنقدر اثربخش بوده که برخی صاحبنظران پیشنهاد حذف روستاها را می دهند؟

روستاییان علی رغم آن که 25.9 از جمعیت کشور در مناطق روستایی ساکن هستند، در مقایسه با شهری ها، با محرومیت مضاعف از مواهب توسعه، دست و پنجه نرم می کنند و مشکلات کلان مطرح شده نمود بارزتری در این مناطق دارد. این در حالی است که سهم آفرینی گسترده روستاییان در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و تاثیر گذاری شان بر منابع طبیعی ومحیط زیست کشور غیر قابل انکار است. اما نابرابری توسعه و فقر و بیکاری گسترده در روستاها (حدود 8.5 درصد بیکاری)، منجربه نتایج مستقیم و مشهودی چون مهاجرت های گسترده روستا- شهری، تخلیه روز افزون روستاها و پیر شدن جمعیت آن ها شده است. طبق نتایج آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال 95، در مناطق روستایی نرخ رشد جمعیت منفی 0.73 بیان شده است. مقایسه با آمارهای پیشین بیانگر آن است که این نرخ نسبت به سرشماری 90، افزایش پیدا کرده است. به راستی این مساله دغدغه آفرین نیست؟ با این روند نتیجه این امر مشکلاتی چون گسترش فقر و حاشیه نشینی شهری، کاهش امنیت، افزایش جرائم و فساد و ... خواهد بود. البته باید در نظر داشته باشیم که توجه به تغییرات روز افزون در عرصه ملی و بین المللی مثل توسعه فناوری های نوین، تغییرات تقاضای مصرف کنندگان، افزایش رقابت و ... ضرورت توانمندسازی هر چه بیشتر روستاییان ما برای مقابله با این چالش ها را آشکار می سازد.

وجود این چالش ها در حالی است که مناطق روستایی کشور پهناورمان ایران، به لحاظ بهره مندی از منابع انسانی و طبیعی گسترده، از پتانسیل توسعه ای بسیار بالایی برخوردار بوده، که به کارگیری آن ها در سایه مدیریت کارآمد با اتخاذ راهبردهای اثربخش، برای برون رفت و مقابله با این مسائل حیاتی است.

در پاسخ به این مسائل و برای مقابله با این چالش ها در عرصه توسعه روستایی، کشورهای مختلف در اندیشه یافتن راهبردی اثربخش، توسعه کارآفرینی را در سیاستگزاری ها و برنامه ریزی های خود مورد تاکید قرار داده اند. کارآفرینی در کشور ما نیز مطرح و مورد اقبال روز افزون قرار دارد. مروری بر محتوای "سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی"، مبین این جایگاه و ضرورت برنامه ریزی در راستای آن است. این سیاستها مبتنی بر رویکردی جهادی، فرصت ساز، مولد و درون زا ارائه شده اند و در سه بند آن مستقیما به" توسعه کارآفرینی" اشاره شده و توجه به اقشار محروم و بهره گیری از ظرفیت ها و مزیت های متنوع در جغرافیای کشور مورد تاکید است.

از این بابت بیشتر مایلم که تمرکز بحث را بر موضوع کارآفرینی در روستاها قرار دهم. البته کارآفرینی که فراتر از رویکرد اقتصادی محض گذشته باشد و در چارچوب نگاه جدید بین المللی، یعنی کارآفرینی پایدار قرار داشته باشد. البته منکر اهمیت نگاه اقتصادی و سودآورانه در کارآفرینی نیستم. ایجاد یک کسب و کار سودآور در روستاها و در نتیجه ایجاد اشتغال، درآمدزایی و ارتقا سطح زندگی روستاییان امری کاملا مثبت است. اما ترجیح آن است که گام های خود را با رویکردی آینده نگرانه برداریم به طوری که طبق هدف اصلی توسعه پایدار ضمن تامین منافع نسل حاضر، منافع نسل آینده نیز حفظ شود. به قولی دنبال درست نهادن خشت های اولیه باشیم و قاعده نقص صفر را رعایت کنیم. به عبارتی اگر قرار است پایه های کارآفرینی در روستاها را بگذاریم یا توسعه بدهیم بهتر است از همین بنا نهادن نخستین خشت ها، همه جانبه نگاه کنیم و در چارچوب توسعه پایدار روستایی، یک کارآفرینی پایدار را تحقق ببخشیم.

لطفاً از کارآفرینی پایدار تعریفی ارایه دهید و ویژگیهای آن را بگویید؟

کارآفرینی پایدار مبحث نسبتاً جدیدی است که حدودا دو دهه است مورد توجه قرار گرفته است. ریشه ظهور آن به همان مساله آسیب های اجتماعی و محیط زیستی متاثر از صنایع و کسب و کارها بر می گردد و در ابتدا با عنوان کارآفرینی سبز یا اکولوژیک (دهه 1990) مطرح بود. در این راستا در چارچوب نگاه کارآفرینانه، مطرح شد که این آسیب ها و به عبارتی شکست سیاست ها، که خود به عنوان یک تهدید مطرح هستند می توانند توسط کارآفرینان به عنوان یک فرصت مورد بهره برداری قرار گیرند. در این چارچوب پذیرش رویه های تجاری حساس به محیط زیست و حرکت به سوی کسب و کارهای سبز، به عنوان ریشه اصلی فعالیت های کارآفرینانه و منبع خلق فرصت های جدید کارآفرینانه است. فرصت هایی نظیر تاسیس کسب و کارهای جدید، توسعه محصولات و خدمات جدید، شکل دهی مجدد رویه‌ها و مدل های موجود کسب و کار، مدل های نوآورانه کسب و کار، ایجاد فناوری های رادیکال، روش های نوین بازاریابی، با هدف رسیدن به سودآوری به نحوی که به طور همزمان رفتارهای اقتصادی تخریب کننده محیط زیست را کاهش داده و در نتیجه موجب بهبود محیط زیست و تحقق اهداف اجتماعی ‌شود.

در واقع تخریب محیط‌زیست و ناپایداری، فرصت هایی را برای دستیابی به سود بیشتر، از طریق ایجاد کسب و کارهای سبز یا سبز کردن کسب و کارهای موجود، باهدف حل چالش های زیست محیطی و بهبود رفاه اجتماعی فراهم کرده است. با این نگاه طبق تعریف سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ( OECD )، "کارآفرین سبز" فردی است که کسب و کار موجود خود را سبز کند و یا یک کسب و کاری سبز را راه اندازی کند. کارآفرینی پایدار را می‏توان بر اساس نوع درونداد یا برونداد آن تعریف کرد . این نوع کارآفرینی می تواند در همه بخش های اقتصادی که یا از فناوری های سبز استفاده و یا انواعی از محصولات خاص را تولید می کند، مطرح باشد. رویکرد برونداد در برگیرنده فعالیت هایی است که کالا و خدماتی را در جهت اقدام، ممانعت، محدود کردن و یا اصلاح آسیب های وارد شده به آب، خاک و هوا و مشکلات مرتبط با پسماندها، آلودگی صوتی و اکوسیستم تولید می کند. این مهم شامل فناوری های پاک، تولیدات وخدماتی است که خطرات زیست محیطی، آلودگی و استفاده از منابع را کاهش می دهد.

در خصوص امکانپذیری توسعه کارآفرینی پایدار در مناطق روستایی، اشاره به یکی از زمینه های پذیرفته شده آن، یعنی کشاورزی ارگانیک، که در حال حاضر تا حدودی در ایران مورد توجه قرار گرفته موجب روشنتر شدن این مساله می شود. البته منظور من از کشاورزی ارگانیک به معنای یک کشاورزی کم نهاده و سنتی نیست بلکه منظورم نظام کشاورزی است که با به کارگیری روش ها و فناوری های جدید محیط دوست محصولاتی سالم که تامین کننده سود برای کشاورز و در عین حال تامین کننده سلامت و امنیت غذایی جامعه و حافظ محیط زیست است تولید می کند. در واقع استفاده از فناوریهای پایدار در چارچوب نگاه درونداد و تولید محصولات سالم از منظر برونداد مطرح است.

شاید بهتر باشد همین بحث کارآفرینی پایدار در کشاورزی را بیشتر باز کنیم. به هر حال علی رغم ایجاد فرصت های جدید مثل گردشگری، هنوز پایه و اساس معیشت روستاهای ما متکی بر کشاورزی است و تهدیدهای عمده اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ناشی از کشاورزی سنتی ما فرصت های گسترده ای را می تواند برای کارآفرینی پایدار کشاورزی فراهم کند. نگاهی به پتانسیل های کشور چون اقلیم متنوع و امکانپذیری تولید در تمام سال و با محصولات متنوع باغی، زراعت، دام و طیور، شیلات و آبزیان، زنبور، گیاهان دارویی و ... از یکسو و همچنین زنجیره گسترده تولید محصولات کشاورزی از زنجیره پیشین تا پسین از سوی دیگر، بیانگر فرصت های نامحدود کارآفرینی پایدار در عرصه کشاورزی است.

در واقع برنامه ریزی برای توسعه کارآفرینی پایدار کشاورزی، نه تنها کشاورزان ساکن در روستاها را به لحاظ تولید و فراوری محصولات سبز بهره مند خواهد ساخت بلکه فراهم آورنده فرصت های کارآفرینانه برای غیر کشاورزان اعم از شهری و روستایی در حوزه های مختلف مانند تحقیق و توسعه نوآوری ها و فناوری های نوین پایدار، عرضه، ترویج و آموزش، ارائه تسهیلات مرتبط با تجهیز و نگهداری این نوآوری ها، فعالیت های بازاریابی، صادرات و ... خواهد بود.

همان طور که می دانیم یکی از معضلات صادرات محصولات کشاورزی ما همین آلوده بودن آن ها به نهاده های شیمیایی است. حال آن که با افزایش صادرات می توانیم نقش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی خود را افزایش دهیم البته لازمه این امر سلامت محصولاتمان است تا در بازار جهانی و از جمله کشورهای همسایه مورد پذیرش قرار گیرند. چند وقت پیش با کشاورزی صحبت می کردم که از محل تولید محصول سالم و صادراتش به روسیه، توانسته بود 30 میلیون تومان درآمد خالص داشته باشد. جالب این که این فرد یک کشاورز معمولی با سوادی در حد راهنمایی بود که با روحیه و انگیزه کارآفرینانه و اعتقاد به کارش تلاش کرده بود تا به این مهم برسد. هنوز فاصله زیادی تا کارآفرین پایدار شدن کشاورزانمان داریم و بدون شک نیازمند اتخاذ سیاست های مختلف برای تحقق این امر هستیم. سیاست هایی همه جانبه نگر که یک فضای کارآفرینانه پایدار را در روستاهای ما فراهم کند.

همچنین یکی از گروه هایی که می تواند از توسعه کارآفرینی پایدار کشاورزی و فرصت های حاصل از آن منتفع بشود، خیل عظیم دانش آموختگان بیکار رشته کشاورزی و حتی دانش آموخته های خودمان است که بسیاری پشتوانه روستایی دارند. متاسفانه این ها فقط به دنبال استخدام دولتی و پشت میز نشینی هستند در حالی که اگر هم فرصت استخدامی باشد بسیار محدود است در حد انگشت شمار. پس همان طور که در کشورهای توسعه یافته دنیا، کارآفرینان دارند روز به روز جای خود را در اقتصاد کشورشان باز می کنند، گریزی از این نیست که دانش آموخته های ما باید به دنبال شناخت فرصت های بازار و کارآفرینی باشند.

چرا دانش آموخته هایی که ذکر کردید با این که می دانستند کارشان از چه نوعی است این کار را انتخاب کردند و حالا درعمل دنبال کار دیگری هستند یا در حال انجام کار دیگری؟

به این بحث نگاهی چند جانبه باید داشته باشیم. در این جا دو دلیل مهم به نظرم می رسد. یکی از جنبه های آن می تواند فرهنگ باشد. حتما همه ما بارها شنیده ایم که کار دولتی خوبه، بالاخره آخر ماه یک آب باریکه ای هست! یا این که جایگاه اجتماعی و منزلت بالاتری به تأسی از فرهنگ گذشته به کار دولتی می دهند و حتی برخی معتقدند حقوق بگیر دولت قابل اعتمادتر است! یا حتی برخی ترجیح می دهند که برای ازدواج فردی را انتخاب کنند که کارمند دولت باشد! هرچند خوشبختانه این باورها در در حال تغییرند.

نگاه فرهنگی به فعالیت های کشاورزی به عنوان یک شغل سطح پایین و مربوط به آدم های روستایی که متاسفانه این افراد حتی در رسانه های ما به صورت نامناسب به تصویر کشیده می شوند یکی از دلایلی است که تمایل به فعالیت های کشاورزی را کاهش می دهد!

از طرف دیگر مساله سختی کار به ویژه به لحاظ رقابت بالا و ریسک بیشتر در بازار خصوصی است؛ در این بین کار تولید در بخش کشاورزی خود با ریسک عجین است، هر چند کارآفرین پایدار کشاورزی باید با مطالعه و تحقیق در راستای مدیریت این مخاطرات اقدام کند. به هر حال، هر کسی به همین راحتی حاضر نیست خاطرات ایجاد یک کسب و کار را بپذیرد مگر واقعا روحیه ای کارآفرینانه داشته باشد.

از طرفی تعداد روستاییانی که در این رشته ها تحصیل کنند محدود است و خیلی از فارغ التحصیلان رشته های روستایی و کشاورزی ما زاده و ساکن شهرها هستند و درک درستی از روستا، فضای روستایی و فرصت ها و پتانسیل های کارآفرینی نهفته در روستاها ندارند. و حقیقتا چه روستایی و شهری تمایل چندانی به بازگشت یا کار در روستاها ندارند. از طرفی نظام آموزشی ما کمتر به آموزش های عملی و توسعه مهارت ها می پردازد. لذا دانش آموخته روستایی و کشاورزی وقتی بر سر زمین می رود تازه باید خیلی از آموزش های عملی را آن جا تجربه کند. در این بین اگر کسی هم از روی علاقه این رشته های تحصیلی را به پایان رساند، برای تاسیس کسب و کارهای کشاورزی با مشکلات عدیده ای روبه روست که تامین زمین مناسب و سرمایه کافی از مهمترین آن هاست. حال اگر با سختی فراوان وامی دریافت کند و مخاطرات طبیعی و آزمون و خطاهای کارش را پشت سر بگذارد و محصول به دست آورد، در این وضعیت آشفته بازار اصلاً معلوم نیست که بازده کارش به مقداری باشد که بتواند از عهده بازپرداخت وام برآید.

آیا در تمامی بخش های تحرک اقتصادی روستا کارآفرینی پایدار ممکن است؟

بله؛ ما نگاه کلانی داریم به نام کارآفرینی پایدار که در تمام بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات مطرح است. هر کجا کارآفرینی اتفاق بیفتد که به لحاظ اقتصادی با ایجاد اشتغال، سود و درآمد، بهبود شرایط اجتماعی، ارتقا توانمندی افراد، رفع فقر، افزایش عدالت و برابری را رقم زند و در عین حال حفظ محیط زیست را به صورت هم گام مورد توجه قرار داده باشد کارآفرینی پایدار رخ داده است. در عرصه روستایی توسعه گردشگری پایدار و صنایع روستایی کوچک پایدار می تواند فرصت های مناسبی برای کارآفرینان پایدار فراهم سازد. حتی مسائلی مرتبط با حفظ و بهبود محیط زیست روستا برای مثال دفع پسماندها، خود می تواند برای کارآفرینان پایدار فراهم آورنده فرصت ها باشد. این امر نیازمند نگاه کارآفرینانه و توسعه فرهنگ کارآفرینی به طور عام و کارآفرین روستایی به طور خاص در کشور است.

با کارآفرینی پایدار می توانیم هدر رفت منابع طبیعی را کاهش دهیم؟ یا باید به حوزه های دیگر در این باره بیندیشیم؟

یکی از اهداف کارآفرینی پایدار همین است، که البته هدف کوچکی هم نیست. در این راستا مثلا در صنایع بر چرخه بسته تولید و بازیافت پسماندها و ورود مجدد آن ها به چرخه تاکید می شود. در بخش کشاورزی شاید اشاره ای کوتاه به مبحث آب بد نباشد. در یک کنفرانس محیط زیستی شرکت کرده بودم که یکی از متخصصان محیط زیست که اتفاقا یک سمت اجرایی هم داشت اظهار می کرد که داشتن کشاورزی چه ضرورتی دارد وقتی که کشاورزی 90 یا 93 درصد از آب را مصرف می کند؛ کشاورزی باید حذف شود و به جای آن صنایع را جایگزین کنیم که بهره وری و سودآوری بالاتری دارد! اما به راستی محو کشاورزی چاره این مشکل است؟ از همه دلایل اهمیت کشاورزی که بگذریم فقط یک مساله تامین غذای جامعه و حفظ استقلال کافیست که این دیدگاه را به کل رد کنیم. پس چاره چیست؟ از منظر کارآفرینی پایدار اگر بنگریم این تهدید می تواند فرصتی باشد برای کارآفرینان در این عرصه که با ابداع و به کارگیری فناوری های نوین آبیاری هم برای خود سودآوری کنند، هم بهره وری کشاورزی روستاییان و به تبع درآمد آن ها را افزایش دهند و هم در راستای حفظ منابع گام بردارند.

آیا درست متوجه شده ام که کارآفرینی پایدار موجب ورود بخش خصوصی به کشاورزی می شود؟

بله همان طور که اشاره کردم، کارآفرینی پایدار در تمام زنجیره تامین بخش کشاورزی امکان پذیر است. کارآفرینی پایدار در چارچوب هدف توسعه پایدار و برای دستیابی به اقتصادی سبز مطرح است. در این راستا بر نوسازی اکولوژیک به عنوان یک ابزار تمرکز می شود که جایگاه نوآوران، کارآفرینان و شرکت های دانش بنیان در این جا بسیار حائز اهمیت است.

خوشبختانه توسعه اقتصاد دانش بنیان در ایران بسیار مورد تاکید قرار گرفته است و حمایت از توسعه آن ها در دستور کار دولت قرار دارد. در حال حاضرمراکز رشد و پارک های علم و فناوری دانشگاه های کشور حمایت های خوبی از این شرکت های نوپا دارند. بنظر من شرکت های دانش بنیان از مصادیق بارز برای توسعه کارآفرینی پایدار به ویژه با رویکرد برونداد خواهند بود. چنانچه این شرکت ها تمرکز خود را بر توسعه فناوری های سبز کشاورزی قرار دهند ضمن این که خود اقدام به کارآفرینی پایدار کرده اند، زمینه کارآفرینی پایدار از بعد درونداد را فراهم می آورند. در حال حاضر فعالیت در عرصه "های تک " مثل فناوری های زیستی، فناوری های نانو، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که خوشبختانه در کشور ما از پیشرفت خوبی برخوردار بوده اند، از جمله مواردی است که می تواند در کارآفرینی پایدار بخش کشاورزی موثر واقع شود. در حوزه بین المللی در چارچوب این علوم، فناوری های پایداری در عرصه کشاورزی مثل ارقام گیاهی و جانوری مقاوم به آفات و بیماری ها، دارورسانی از طریق فناوری های نانو، استفاده از پهپادها و فناوری های سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور برای مدیریت خاک، آب، آفات و بیماری ها در مزرعه برای کنترل دقیق مزرعه و ... مورد استفاده قرار گرفته که کشاورزی سنتی ما فاصله زیادی تا رسیدن به آن ها دارد و البته از نگاه دیگر امکان تخریب خلاق فرایندهای کنونی و کارآفرینی در این حوزه ها را یادآور می شود. البته باید توجه داشت که توسعه این فناوری ها به تنهایی کافی نیست و لازمه تحقق هدف پایداری به کارگیری آن ها است.

اینجا بحث توانمندسازی و ارتقا دانش و آگاهی روستاییان و کشاورزان نسبت به این فناوری ها و مزیت نسبی آن ها پیش می آید. در این راستا یک بُعد حمایت مالی است. روستاییان ما نیاز دارند که برای سرمایه گذاری اولیه حمایت مالی شود و یا حداقل این که به صورت خودیار سرمایه اولیه ای را جمع آوری و توسط دولت برای افزایش این سرمایه پشتیبانی شوند. دکتر رضوی معاونت توسعه مناطق محروم و توسعه نیافته ریاست جمهوری در جلسه ای راجع به تاسیس یک صندوق با خودیاری خود روستاییان در روستای "قلعه گنج" اشاره کرد که مردم یارانه های نقدی خود را خرج نکردند، بلکه صندوق قرض الحسنه ای ایجاد کردند و توانستند مبلغ چشمگیری را در آن پس انداز کنند که اگر درست بخاطرم باشد معادل 100 میلیون تومان بود و از آن در راستای پرداخت وام و اشتغالزایی بهره گرفته اند. بُعد دوم آموزش و توانمندسازی روستاییان است که بسیار مهم بوده و 2 بخش دارد: رسمی و غیررسمی. رسمی همان آموزش دانشگاهی است، غیررسمی همانی است که کشاورزی با کار بر روی زمین کسب می کند با کمک سازمان ترویج کشاورزی. باید خیلی محکم در این زمینه قدم برداریم.

آگاه سازی و ایجاد تفکر کارآفرینی و کشف فرصت و ارتقا فرهنگ، دانش و توانمندی کارآفرینی بین روستاییان خیلی مهم است. چه بسا فرصت هایی در روستاها باشد که روستاییان به دلیل ناآگاهی آن ها را از دست می دهند. شاید در این زمینه وجود یک عامل محرک خارجی توانمندساز در مراحل اولیه لازم باشد. به عنوان نمونه یکی از خانم های دانشجوی در سطح دکتری که به منظور اجرای طرحی از سوی وزرات کشور، به روستاهای یکی از شهرستان ها سفر کرده بود، توانسته بود صرفا با ارائه یک ایده موجب درآمد چند برابری زنان روستایی آن منطقه شود. ایشان تعریف می کرد که در روستاهای آن ها گیاهان دارویی را جمع آوری می کردند و کیسه ای 100 هزار تومان به واسطه های شهری برای تهیه عرقیات سنتی می فروختند. این خانم به روستاییان پیشنهاد داد که خودشان اقدام به تهیه عرق این گیاهان و فروش آن کنند. همین تحول کوچک موجب تبدیل درآمد 100 هزارتومانی آن ها به یک میلیون تومان شد.

آیا شما با مدیریت و حمایت دولت برای توسعه کارآفرینی پایدار موافق هستید؟

این جا چالش وجود دارد. اساس کارآفرینی پایدار در چارچوب های خصوصی سازی، بازار آزاد و رقابت آفرینی قرار می گیرد و بر خوداتکایی تاکید دارد. اما از آن جایی که کارآفرینی نیازمند یک محیط مساعد و توانمندساز کارآفرینی است بنابراین در این راستا همان طور که قبلا هم تاکید کردم نقش مهم دولت به لحاظ سیاستگزاری های اثربخش برای توسعه این فضای مساعد است. این سیاست ها در حوزه های مختلفی مطرح هستند و با توجه به این که فضای کارآفرینی و کسب و کار در کشور هنوز فاصله زیادی تا حالت ایده آل دارد نقش دولت بسیار مهم است.

در این راستا نتایج مطالعه ای که مبتنی بر دیدگاه نزدیک به 500 نفر از کشاورزان و 60 نفر ازخبرگان عرصه کشاورزی در سطح وزارتی و کارشناسان استانی در خوزستان به عنوان یکی از استان های مطرح در عرصه کشاورزی به عمل آمده، نخستین مسأله ای که متفق القول بیان شد، تاکید بر لزوم حمایت مالی و تسهیلاتی دولت از روستاییان به منظور تامین سرمایه اولیه برای آن ها بوده است. مسأله دوم آن ها تلاش دولت برای ارتقا ثبات اقتصادی کشور است. کاهش مسائل پیش روی بازار و تجارت و محو انحصارگرایی و واسطه ها هم مباحث بعدی بود که کشاورزان و کارشناسان مطرح کردند. تسهیل دسترسی به بازارهای سرمایه و کالا و خدمات داخلی و خارجی برای روستاییان نیز در این راستا مور د تاکید قرار گرفت.

در این راستا، توانمندی اندک روستاییان برای تشخیص فرصت های بازار، سرمایه گذاری، شروع یک کسب و کار، دسترسی به بازار، ضعف در برقراری ارتباط و استفاده از فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و ... مورد تاکید قرار گرفت و لزوم نقش آفرینی دولت از طریق سیاستگزاری در راستای برتوسعه فرهنگ، دانش، انگیزه و روحیه کارآفرینانه مشخص شد. در این راستا برخی افراد ذاتا کارآفرین هستند و یا متاثر از خانواده ای کارآفرین در این راه قدم می نهند. اما کارآفرینی جنبه اکتسابی هم دارد و از طریق فرهنگ سازی و آموزش های کارآفرینانه می توان در ارتقا نیات، انگیزه و روحیه کارآفرینانه افراد اقدام کرد. بنابراین برگزاری دوره های متعدد کارآفرینی در روستاها، با نگاه ترویجی و به زبان روستاییان امری بسیار حیاتی است.

در همین رابطه سیاستگزاری دولت باید حمایت از فعالیت های تحقیق و توسعه فناوری های سبز و ترویج آن ها را مورد توجه قرار دهد. همچنین زیرساخت های ارتباطی مانند جاده و وسایل حمل و نقل مناسب و لجستیکی مرتبط با محصولات پایدار کشاورزی مثل سردخانه، محل های انبار و ذخیره ویژه این محصولات را مورد تاکید قرار بدهد. این مساله خیلی مهم است، با چند نفر از تولیدکنندگان محصول سالم گوجه صحبت می کردم که بسیار گله مند بودند از این که محصولات آن ها مانند سایر محصولات شیمیایی انبار می شوند و ارزشی به زحمات شان داده نمی شود. برخی هم قصد رها کردن شیوه های پایدار خود و بازگشت به روش های قدیمی کرده بودند. پس حفظ انگیزه کارآفرینان پایدار بسیار مهم است. در عین حال قیمت گذاری مناسب برای محصولات پایدار، که در عرصه جهانی گرانتر از محصولات ناپایدارند، نباید فراموش شود، که البته ضروری است جهت فرهنگ سازی برای تغییر تقاضای مشتریان به سمت محصولات پایدار اقدام شود. در این راستا باید مساله برندسازی مورد توجه خاص قرار گیرد. ایجاد مراکز جامع خدمات کارآفرینی روستایی به منظور ارائه کلیه خدمات و تسهیلات کارآفرینانه به روستاییان برای ارتقا، تسهیل و تسریع دسترسی آن ها به این خدمات یکی از اقداماتی است که در سیاست برخی کشورها مورد توجه قرار گرفته است که بد نیست سیاستگزاران ما آن را مورد توجه قرار دهند.

آیا اجبار می تواند عامل مهمی برای توسعه کارآفرینی پایدار بین کشاورزان باشد. به نظر شما اجبار مهمتر است یا آموزش؟

اجبار صرف هیچگاه موفق نخواهد بود و جز مقاومت و لجبازی و حتی بی اعتمادی نتیجه ای نخواهد داشت. در عرصه بین الملل نیز برای توسعه کسب و کارهای پایدار هر دو سیاست های تشویقی و تنبیهی در نظر گرفته شده است. از جمله سیاست های تنبیهی می توان به افزایش قیمت فناوری های ناپایدار و آسیب رسان به محیط زیست، تعیین هزینه های آلودگی برای کسب و کارهای ناپایدار و افزایش مالیات اشاره کرد و اما در مقابل به منظور تشویق کارآفرینان برای توسعه کسب و کارهای پایدار سیاست های تشویقی نظیر معافیت های مالیاتی، افزایش قیمت محصولات سبز، دادن وام های کم یا بی بهره برای تاسیس این کسب و کارها ، ارائه تسهیلات ارزان قیمت به کسب و کارهای پایدار و ... اشاره کرد. در این راستا اگر چه کشاورزان طرفدار سیاست های تشویقی بودند ولی با این حال نمی توان برخی از سیاست های تنبیهی را به کار نگرفت. برای مثال در ایران استفاده بی رویه از نهاده های شیمیایی در عرصه کشاورزی به یک مساله بزرگ تبدیل شده و به شدت سلامت انسان تولید کننده و مصرف کننده و همچنین محیط زیست را به خطر انداخته است. در این راستا اقداماتی بازدارنده از طریق تعیین سهمیه و افزایش قیمت این فناوری های ناپایدار صورت گرفته ولی متاسفانه تامین این فناوری ها از بازار سیاه به دلایلی چون عادت و سهولت مصرف، ناآگاهی از آسیب های این مواد، باور غلط به این که استفاده بیشتر برابر با عملکرد بیشتر است و ... راهی است که کشاورزان در پیش گرفته اند به طوری که آمار دقیقی از میزان مصرف این نهاده ها دردسترس نیست. اما از بروز بیرونی به کارگیری این مواد مثل افزایش روز افزون سرطان، برای مثال نرخ بالای سرطان دستگاه گوارش در شمال کشور، نمی توان چشم پوشید.

بنابراین علاوه بر سیاست های فوق باید فرهنگ سازی گسترده ای در خصوص آسیب های کسب و کارهای ناپایدار کنونی کشاورزی به کشاورزان و خانواده های آن ها در گام اول و همچنین مصرف کننده صورت گیرد تا تمایل به کسب و کارهای پایدار افزایش یابد. هر چند ملزومات فوق در کنار آن باید مورد توجه باشد. چون تا محیط مساعد برای کارآفرینی پایدار نباشد کشاورز هر چقدر هم آگاه شود نمی تواند در این مسیر گام بردارد.

پس در این جا نقش رسانه ها و رادیو و تلویزیون بسیار مهم می شود؟

بله بدون شک این آموزش بسیار مهم است، هم برای شهری به عنوان مصرف کننده و هم برای روستایی به عنوان تولیدکننده. به هر حال وقتی تقاضا برای این محصولات افزایش یابد تمایل به تولید نیز بالاتر می رود. به خصوص اهمیت این فرهنگ سازی و اطلاع رسانی به دلیل بالاتر بودن قیمت محصولات غذایی پایدار بیشتر مشخص می شود. هر چند خوشبختانه قیمت محصولات سالم در کشور ما آن چنان بالاتر از محصولات کنونی نیست ولی به هر حال با توجه به این که اکثر خانوارها سطح درآمد معمولی دارند و به دنبال جنس ارزانترند، ضرورت این فرهنگ سازی آشکارتر می شود. رسانه ها باید بتوانند به گونه ای عمل کنند که بتواند افراد را به این باور حقیقی برسانند که حداقل به لحاظ اقتصادی، هزینه کرد آن ها برای خرید محصولات پایدار، در مقایسه با خطرات و هزینه کمر شکن و بالای بروز بیماری های لاعلاج مثل سرطان بسیار اندک است. در نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات پایدار منجر به فرصت آفرینی و ترغیب کارآفرینان برای ورود به این عرصه در بخش های مختلف زنجیره کشاورزی خواهد بود. بدون شک در این راستا بحث گسترده است و چه بسا برخی صحبت های من در این جا ایده آل گرایانه یا آرمانی به نظر برسد، اما نگاه ما به آینده است. آینده ای که اگر می خواهیم در راستای اقتصاد مقاومتی اقدام به کارآفرینی کنیم از همین الان کارآفرینی خود را در مسیر پایدار قرار دهیم ان شاء ا...

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید