الزامات توسعه کشاورزی
در چندسال اخیر بیشترین پیشرفت پایدار در بخش کشاورزی ایران رخ داده است، ولی گزارشهای رسمی نشان میدهد که بخش کشاورزی ایران همچنان در وضع سنتی قرار دارد و هنوز نتوانسته است همپای تحولات فناوری و دانش کشاورزی توسعه پیدا کند. نمونه روشن آن بالا بودن میانگین سن کشاورزان است گفته میشود که میانگین سنی کشاورزان ایرانی به ٥٣ سال رسیده است و این امر بدان معناست که بخش کشاورزی نتوانسته نیروهای جوان را جذب خود کند و حتی فارغالتحصیلان رشتههای مربوط به این حوزه نیز بیش از سایر فارغالتحصیلان بیکار هستند بطوری که اعلام شده است نرخ بیکاری دانش آموختگان رشتههای کشاورزی، جنگلداری و شیلات و محیط زیست تا ٤٩ درصد هم می رسد حتی برخی از آنان جذب تخصصهای دیگر و غیر مربوط با حوزه آموزشدیده خود شدهاند.
از ترکیب این وضعیت و رشد اقتصادی بخش کشاورزی میتوان نتیجه گرفت که ظرفیت این بخش برای توسعه و رشد بسیار بالاست. با این وسعت زیاد اراضی کشاورزی در ایران میتوانیم تولیدات بسیار بیشتری از آنچه که هست داشته باشیم، و نه تنها نیازهای غذایی مردم را تامین کنیم بلکه سهم صادرات محصولات کشاورزی را هم بیش از پیش افزایش دهیم، مشروط بر اینکه تحولی چشمگیر در نیروهای فعال در کشاورزی و نیز سرمایهگذاری در این بخش انجام شود.
مسأله کلیدی این است که ایران در وضع بحران آب قرار دارد. از این پس نمیتوانیم با افزایش سطح زیر کشت و مصرف بیشتر آب، تولیدات کشاورزی خود را بیشتر کنیم. راهحل استفاده از سیستمهای آبیاری تحت فشار مثل بارانی و قطرهای و نیز کشت گلخانهای و محصولات مناسب برای ایران و بالاخره استفاده از دانش کشاورزی از قبیل رعایت اصول علمی در استفاده از کود، سم، بذر و نهالهای اصلاح شده است. دانش کشاورزی در جهان درحال پیشرفت چشمگیر است. استفاده از این دانش جز از طریق حضور نیروی کار جوان و تحصیلکرده در امر کشاورزی و دامپروری امکانپذیر نیست. برای چنین حضوری چند شرط لازم است.
١- مقرون به صرفه شدن اقتصاد کشاورزی، شرطی لازم برای فعالیت در این زمینه است. درحال حاضر تولیدات گلخانهای در ایران خیلی کم است، درحالیکه سرمایهگذاری در این نوع تولیدات از بسیاری جهات مقرون به صرفه است. هم از حیث کیفیت و سلامت تولید، هم از جهت مصرف کمتر آب و هم از جهت اطمینانخاطر نسبت به ایمن بودن تولید و بالاخره زمینه بهتر برای صادرات. این کار را باید نیروهای جوان این حوزه انجام دهند و برای این کار نیازمند حمایتهای دولت در امر سرمایهگذاری هستند.
٢- یکی از اشتباهاتی که وجود دارد، این است که گمان میکنند اقتصاد کشاورزی اقتصاد خانوار یا محلی و در بهترین حالت ملی است. درحالیکه تولیدات کشاورزی ایران بهویژه در میوهجات و صیفیجات و خشکبار این ظرفیت را دارند که همچون خرما و زعفران و پسته در بازارهای جهانی عرضه شوند. از اینرو، باید از قید تولیدات در ابعاد کوچک و فردی عبور کرد. تولیدات کشاورزی باید در سطح کلان باشد. از این طریق و با حضور تولید کننده در بازار میتوان دستهای واسطههایی که بخش مهمی از ارزش افزوده کشاورزی را میبلعند از اقتصاد کشاورزی کوتاه کرد.
٣- مسأله مهم دیگر تمایز قایل شدن میان زندگی روستایی سنتی و فعالیت کشاورزی است. اگر قرار است که کشاورزی ایران مدرن و مولد شود، این کار باید متکی به نیروهایی باشد که دارای سبک زندگی به نسبت شهری و مدرن هستند. امکانات و خدمات شهری برای آنان مهم است. آموزش فرزندانشان، بهداشت آنان، مسکن آنان، امکانات دیگر مثل آب و برق و نیز خدمات فرهنگی و مخابرات و دسترسی به آن؛ همه اینها برای افراد تحصیلکرده مهم است. بنابراین باید چهره زندگی روستایی را در عین حفظ کلیتهای آن با خدمات جدید و مناسب دگرگون کرد. روستاهای ایران مزیت مهمی نسبت به شهرها دارند. ارزان بودن مسکن و پایین بودن هزینه زندگی و نیز پاکیزگی هوا و آرامش کلی حاکم بر این محیطها ظرفیت بسیار زیادی را برای حضور جوانان و افراد تحصیلکرده در روستا فراهم میکند، ولی در شرایط حاضر این ظرفیت در برابر نقاط ضعف آن رنگ میبازد. اگر چند مورد گفته شده فوق از ضعفهای زندگی در روستا برطرف شود، حتی میتوان امیدوار بود که روستاهای ایران، نه فقط محل سکونت جوانان تحصیلکردهای که در بخش کشاورزی فعالیت میکنند بشود، بلکه زمینه بازگشت بسیاری از مردمی که در شهر کار چندانی ندارند، به روستا خواهد شد و موازنهای میان جمعیت رو به کاهش روستایی و رو به افزایش شهری برقرار میشود. خوشبختانه فضای مجازی و اینترنت ظرفیت بسیار مناسبی برای رفع کاستیها و ضعفهای زندگی روستایی و توسعه کشاورزی فراهم کرده است و وزارت جهاد کشاورزی نیز در این زمینه اقداماتی را انجام داده است که امیدواریم نتایج آن را در آینده نهچندان دور بیش از پیش شاهد باشیم.
منبع : شهروند
دیدگاه تان را بنویسید