قنات؛ مهندسی تعادل
ایرانیان، قنات، این شکوه فناوری با ابزار ساده را طراحی، اجرا و بهمدت نسلهای متمادی مدیریت کردهاند. اینان عمیق و ملموس، کلنگ، بیل و آب این سرزمین و مردم آن را میشناختند و آنقدر این شناخت عمیق بوده که مقنیهای ایرانی، هنرمند شناخت خود و سرزمینشان شدهاند. هنرمند در فهم ابزار، مکان آب، مکانیک خاک، سازه، اکولوژی و از همه پراهمیتتر قدرت پتانسیلهای اجتماعی و فرهنگی این سرزمین، زیرا آنها مانند معماران سنتی، بومی و... اهلی این سرزمین شده بودند.
امین محمودزاده
عضو شورای فنی مجموعه میراث جهانی تختجمشید
از فردا، قناتگردی باب میشود، زیرا گمان میکنیم ثبت جهانی قنات، تنها گردشگری قنات به ارمغان میآورد. اما اگر نگاهمان این باشد، تنها بخشی از درآمد سرگردانی نصیبمان میشود که باید با برنامهریزی به چنگ بیاید که اغلب نمیآید. ولی با نگاه عمیقتر میتوان تجربههای ارزشمند منحصربهفردی در هر اثر ثبت جهانی یافت. در نظام آبی شوشتر، تجربه استفاده از انرژی پایدار در زندگی، در میدان نقش جهان، تجربه شهرسازی ایرانی اسلامی و... یادگیری این تجربیات، ما را اهل سرزمینمان میکند و با یادآوری شیوه برخورد نیاکانمان در مشکلات عادی و غیرعادی در طول هزاران سال، ما نیز شریک و همراه این سرزمین خواهیم شد. حال قنات چه تجربیاتی برای ما خواهد داشت؟
مدیریت بهینه منابع آب
قدیمیترین سند مکتوب بحران آب در این سرزمین متن نبشته داریوش اول، پادشاه هخامنشی در کتیبه بیستون کرمانشاه است. او در بخشی از این کتیبه دعا میکند که «پروردگار، این سرزمین را از خشکسالی حفاظت کند». این نشانه چندهزار ساله از کمبود آب در ایران است. برای رفع این بحران، ایرانیان سیستم قنات را ساختند که بهدور از گرما، آب را از کیلومترها آنطرفتر (در قنات زارچ مهریز یزد، هشتاد کیلومتر) با استفاده از شیب زمین و در طول یک یا چند سفره آب زیرزمینی جمعآوری میکند. در قلب این سیستم، مدیریت پایش و تعمیرات مستمر وجود دارد که با استفاده از پتانسیل فرهنگی- اجتماعی، بدون دخالت دولتها، بهخوبی راه خود را از پس هزاران جنگ، مشکل و خشکسالی بهسمت امروز گشوده است. به این شکل، ایرانیان سیستم پایداری توسعهپذیر و منعطف، طراحی و اجرا کردهاند تا به ما درس مدیریت پایدار منابع اندک آب در این سرزمین را بدهند.
عدالت و تعادل
قنات مظهر عدالت در جمعآوری و توزیع آب و چاه، مظهر خودخواهی است.
چاه عمیق، سرنگی است که در تن سرزمینمان فروکرده، از تمامی سفرههای زیرزمینی، گاه تا عمق دویست متری، آب را با یاری پمپهای قوی برای خودمان نه همسایهمان، استفاده میکنیم. اگر در یک دشت، مسابقه چاه من، چاه عمیقتر و پمپ قویتر ایجاد شود، سرانجامش دشت پرثمر دیروز مرودشت خواهد شد که امروز با پدیده بیآبی و فروچالهها درگیر است و این اوج خودخواهی و نهایت بهرهکشی و عدم تعادل میان بهرهبردار و سرزمینی با منابع محدود است. اما قنات، موجب پایین رفتن سریع آب در سفرههای دیگر نمیشود و مابقی منابع آب را برای روز مبادا، برای همه و خود این سرزمین باقی میگذارد. آب جمع شده به دست میرآبها رسیده و اینان با سیستم تقسیمبندی پنگان و استفاده از جوی و حوضهای پخشاب و آبانبارها و ... آب را بهدست هر کس و همه کس میرسانند و این عین عدالت و تعادل در حق زمین و مردم ساکن در آن است. تعادلی اکولوژیکی، میان بهرهبردار و منبع اصلی.
هنرمند
کشور ما امروز با علوم و ابزار پیشرفته روز دنیا آشناست، حتی کارگران ساده جهت بالابردن بهرهوری و کارایی با پیکور بادی زمین را میشکافند. حال اگر کارگر پیکور با قطع برق مواجه شود، توان کندن زمین را با دست نخواهد داشت، زیرا او کاربر ابزار است، نه مسئول نتیجه. اما در دوران ساخت و بهرهبرداری از قناتها، ابزار ساده در خدمت کاربر برای رسیدن به نتیجه بوده و این مفهوم بهجز مسئولیتپذیری، هرگونه استفاده از ابزار را مجاز خواهد کرد و یک ابزار، تنها یک عملکرد نداشته، دارای دهها کارکرد خلاقانه خواهد شد. کلنگ میتواند مقیاس دهانه چاه باشد و شاقول میتواند به مسیریابی، یاریرساند (فن راستی دیدن در حفر قنات). امروزه تا تنگنایی حیاتی بهوجود نیاید، هنرمندانه از نرمافزارها و سختافزارهای موجود راه خود را نمیگشاییم. اما از شواهد قنات اینگونه برمیآید که نیاکانمان به این تنگنا رسیده بودند. (این یک هشدار تاریخی است). ایرانیان بهعنوان مثال در قنات زارچ حدود (صدوچهل و چهارمیلیون کیلوگرم) خاک را با دست کنده وجابهجا کردهاند. آنها به اجبار از چند ابزار ساده، معجزه آفریدهاند. اینان با بیل، کلنگ، دلو، چرخ چاه و ریسمان، نظام و سازهای آفریدهاند که از نظر کوشش، فناوری و همچنین دانش مدیریت منابع آب، ارزش ثبت در لیست برترین تفکرات میراثی جهان را یافته است.
استادکاران قنات به درجهای از هنرمندی رسیدهاند که از حدود تعیینشده فیزیکی و شیمیایی خاک و انسان عبورکرده و از خاک کیمیا ساختهاند. این امر با سختکوشی، شناخت ریزبینانه، درک از کل به جز و خلاقیت صورت میگیرد. آنها تمامی توان خود را در بهرهگیری از شرایط، جهت رسیدن به نتایج، صرف کردهاند.
ایرانیان، قنات، این شکوه فناوری با ابزار ساده را طراحی، اجرا و بهمدت نسلهای متمادی مدیریت کردهاند. اینان عمیق و ملموس، کلنگ، بیل و آب این سرزمین و مردم آن را میشناختند و آنقدر این شناخت عمیق بوده که مقنیهای ایرانی، هنرمند شناخت خود و سرزمینشان شدهاند. هنرمند در فهم ابزار، مکان آب، مکانیک خاک، سازه، اکولوژی و از همه پراهمیتتر قدرت پتانسیلهای اجتماعی و فرهنگی این سرزمین، زیرا آنها مانند معماران سنتی، بومی و... اهلی این سرزمین شده بودند.
اینان به ما یادآوری میکنند که ما نیز برای ایجاد تعادل با این بروبوم باید، مسئول، خلاق، اندیشمند، سرسخت و آیندهنگر باشیم و بدانیم که این سرزمین زیبا به اندازه میبخشد، اگر ما نیز شیوه برخوردمان را عوض کنیم و به او ببخشاییم.
باید قنات ثبت جهانی میشد تا دوباره به مدیریت آب اندکمان بیندیشیم و راهحلهای جدید را بر پایه ارزشهای پایدار چندهزار ساله بنیان کنیم.
مردم سر رود آب را میفهمند
گل نکردنش، ما نیز
آب را گل نکنیم
دیدگاه تان را بنویسید