مرثیهای برای زمین
شهروند،اسما روانخواه / پرده نخست: در چند روز گذشته خبری منتشر شد که در ظاهر ارتباطی با فعالیتهای داوطلبانه و صفحه داوطلبان ندارد. اما هم دارای اهمیت است و هم داوطلبانه: «رئیس سازمان جهادکشاورزی استانفارس از کشاورزان خواست از کشت محصولات با نیاز آبی بالا در شرایط کمآبی و خشکسالی این استان بپرهیزند زیرا در سال ٩٥ کشت شلتوک(برنج) با بهرهگیری از آب چاههای کشاورزی و منابع آبی زیرزمینی در این استان ممنوع است. وی افزود: با توجه به اینکه برنج از محصولات غذایی با نیاز آبی زیاد است، سازمان جهادکشاورزی فارس در برنامه الگوی کشت خود هیچ جایگاهی برای کشت این محصول با استفاده از منابع آب زیرزمینی و چاههای آب کشاورزی درسال ٩٥ درنظر نگرفته است که تحقق این امر به آگاهی، همدلی و همراهی مردم و مسئولان استانی نیاز دارد».
تابهحال جستهوگریخته شنیدهایم که آب نیست. حتی بارندگیهای چند ماه گذشته هم نمیتواند خشکشدن بیشازپیش فلات ایران در سالهای اخیر را جبران کند. شاید تنها کاری که به ذهنمان میرسد، این است که در مصارف خانگی آب کمی صرفهجویی کنیم (که اگر این اتفاق هم بیفتد در جای خود ارزشمند است) اما بیشترین مصرف آب در بخش کشاورزی است. بین ٦٠ تا ٩٠درصد مصرف آب در نقاط مختلف کشور در این بخش اتفاق میافتد. چاههای غیرمجازی که طی سالهای متمادی توسط کشاورزان احداث شده است (تا در این خشکسالی اقتصاد خود را سرپا نگهدارند)، سدسازیهای غیرضروری، احداث نیروگاهها، صنایع بزرگ و کارخانهها در دشتهایی که روبهخشکسالی است سبب شده تا در مقابل این پرسش که شرایط منابع آبی در کشور چگونه است، تنها بتوان یک جمله گفت: آبنیست. آبنیست و این نه یک شوخی است و نه دروغ ١٣! همه اینها را گفتم که بگویم تا چندماه پیش تصورم بر این بود که فعالیتهای داوطلبانه در حوزههای زیستمحیطی یک فعالیت لوکس است. فکر میکردم تا وقتی مسائلی مانند زنان سرپرستخانوار و کودکان محروم از تحصیل و... وجود داشتهباشد، اگر دغدغههایم به سمت مسائل زیستمحیطی پیش رود، حتما یک جای کارم میلنگد و امروز فکر میکنم خشکشدن فلات ایران و نپرداختن بر اهمیت آن، حساسنکردن مردم و مسئولان، آگاهنساختن کشاورزان از آنچه برداشتهای غیراصولی منابعآبی بر سر این سرزمین خواهد آورد، مجابنکردن کشاورزان برای تغییر نوع کشت خود و عدم ایجاد تسهیلات برای آنان، اهمیتندادن به مردم و کشاورزان و درگیرنکردن آنها بهعنوان کنشگرانی فعال درخصوص جلوگیری از کاهش منابع آبی؛ منجر به از بین رفتن روستاها، افزایش روزافزون مهاجرتها، رشد بیرویه حاشیهنشینی و بهتبع آن تولد چندباره آسیبهای اجتماعی خواهد شد. بنابراین فعالیتهای داوطلبانه در هر حوزهای ارزشمند و دارای اهمیت است و پرداختن به مسائل محیطزیست یک کار بدون حاشیه و لوکس نیست؛ آنچنان که بسیاری از ما تصور میکنیم.
پرده دوم: نمیدانم این شانس را داشتهاید که مستند «مادرکشی» را ببینید یا خیر. مستندی که سعی میکند گوشههایی از بحران کمبود آب در ایران و عوامل تشدیدکننده آن را به نمایش بگذارد. مستند مادرکشی، نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت حکمرانی آب در ایران دارد. این فیلم با رویکردی پژوهشی میکوشد ضمن به تصویرکشیدن مظاهر و نتایج بحران آب، علل مختلف بهوجود آمدن این بحران در ایران را بررسی کند.
سدسازیهای بیرویه و دخالت در اکوسیستم طبیعی، حفر بیرویه چاههای عمیق، انتقال آب بین حوضههای مختلف آبریز، از بین رفتن منابع زیرزمینی آب، بهرهوری پایین و برنامهریزی غلط در کشاورزی و جایگزینی مدیریت دولتی به جای مدیریت مردمی، از مواردی است که این مستند در تحلیل دلایل بحران آب به آن میپردازد. طبق آماری که در فیلم ارایه میشود، در همهجای دنیا مهار آبهای طبیعی را تا ٢٠درصد مجاز میدانند اما در ایران این رقم به ٩٦درصد رسیده است؛ اقدامی که عملا باعث شده چیزی بهنام محیطزیست باقی نماند و مردم بهخاطر خشکشدن رودها و دریاچهها با طوفانهای شن، هوای غبارآلود و ترک محل سکونتشان به دلیل بیآبی دستوپنجه نرم کنند. کمیل سوهانی، کارگردان این مستند، داوطلب به تصویر کشیدن فاجعهای شدهاست که بیننده را در بهت و حیرت فرو میبرد. مستندی که زنگ خطر را به صدا درآورده است و یادآور میشود بحران کمبود آب شوخی نیست! ما برای کاهش آسیبهای این بحران و جلوگیری از رشد آن چهکار میکنیم؟
دیدگاه تان را بنویسید