بیمیلی بازار محصولات کشاورزی به نو شدن
رینگ کشاورزی از گود بورس کالا بیرون افتاده است
بازارهای اقتصادی ایران سالها است که بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف و سرگردان هستند؛ یعنی از یکسو، بهروز شدن نیازهای دو کفه عرضه و تقاضا، حرکت به سوی بازارهای مطابق با استانداردهای جهانی را اجتنابناپذیر کرده و از سوی دیگر، نبود ساختارها و زیرساختها و مقاومت سرسختانه روشهای سنتی داد و ستد، امکان تحولی بنیادی را در خوشبینانهترین حالت بهشدت دشوار میکند.
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - سحر قاسمنژاد:
* آگاهی از اطلاعات موجود در بورس در زمینه قیمت محصولات مختلف کشاورزی و همچنین میزان عرضه و تقاضای آن در بازار رقابتی، بر تصمیمگیری در مورد الگوی کشت تولیدکنندگان تأثیرگذار است و افزایش تولید و اشتغال به همراه میآورد.
* نبود صنایع تبدیلی از مواردی است که حضور محصولاتی ازجمله مرغ و تخممرغ در بورس را عقیم گذاشت و درباره گندم هم حساسیت بالا و استراتژیک بودن این محصول، عرضه اثرگذار آن در تالار بورس را منتفی کرد.
* تعدد تولیدکنندگان معضل ویژهای است که دامن رینگ کشاورزی این بورس را گرفته و یکی از دلایل باقی ماندن سهم کشاورزی از بورس کالا بین یک تا سه درصد، تکثر تولیدکنندگان و نبود امکان ساماندهی آنها است.
* تنها در صورت اجرای معاملات فیوچر، امکان پیشبینی صحیح از آینده و تصمیمگیری منطبق بر واقعیت هم برای تولیدکننده و هم برای مصرفکننده وجود دارد.
* واردات 20 میلیون تن واردات نهادههای دامی توسط واردکنندههایی محدود که تعدادشان به 10 هم نمیرسد، انجام میگیرد و این حجم واردات هم توسط بازاری سنتی توزیع میشود.
*****************
بازارهای اقتصادی ایران سالها است که بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف و سرگردان هستند؛ یعنی از یکسو، بهروز شدن نیازهای دو کفه عرضه و تقاضا، حرکت به سوی بازارهای مطابق با استانداردهای جهانی را اجتنابناپذیر کرده و از سوی دیگر، نبود ساختارها و زیرساختها و مقاومت سرسختانه روشهای سنتی داد و ستد، امکان تحولی بنیادی را در خوشبینانهترین حالت بهشدت دشوار میکند.
بازار محصولات کشاورزی هم از این قاعده مستثنی نیست، بازاری به شدت متنوع و غیرمنسجم که هزاران هزار تولیدکننده عموماً ریسکگریز دارد و نظام داد و ستد در آن کماکان سنتی است، حتی اگر از سالها پیش پای این محصولات به بازاری شفاف به نام "بورس" باز شده باشد.
در حقیقت ایران در زمره کشورهایی است که بخش سنتی بازار محصولات کشاورزی آن بهدلیل ناکارآمدی، نهتنها جوابگوی نیازهای امروزی نیست، بلکه مشکلات فراوانی برای کشاورزان، مصرفکنندگان و حتی تجار محصولات کشاورزی بهوجود میآورد.
در نهایت اینکه نارساییهایی مانند عدم شفافیت اطلاعات، رفتار ریسکگریز کشاورزان، کمبود منابع مالی و سرمایهگذاری، ساختار سنتی بازار، وجود لایههای مضاعف در توزیع، سهم کم تولیدکننده از قیمت نهایی مصرفکننده کالا، افزایش ضایعات، کوچک بودن بازار و رعایت نشدن استاندارد محصولات، ازجمله مشکلاتی است که بازار کشاورزی را در ایران، به بازاری نهچندان کارآمد و کارا تبدیل کرده است.
برای حل و فصل همین مشکل هم با راهاندازی بورس محصولات کشاورزی؛ برای نخستینبار پای این گروه از تولیدات به بازار سرمایه باز شد. تجربهای که پایان امیدوارکنندهای نداشت و دست آخر هم با ادغام دو بورس کشاورزی و فلزات، بورس کالایی متولد شد که کماکان بیشتر امیدش بسته به فلزات و محصولات پتروشیمی است و سهم بخش کشاورزی از این بازار شفاف رقابتی هنوز فاصله معناداری با یک عدد دو رقمی دارد.
این در حالی است که در همان سالهای نهچندان دور، متولیان بخش کشاورزی به صرافت تأسیس بورسی مستقل افتاده بودند تا نهتنها زمینه را برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی فراهم کند، بلکه مشکلات قدیمی و پابرجای این بخش را هم از سر راه بردارد.
امیدهایی که ناامید شد
مؤسسان بورس محصولات کشاورزی امیدوار بودند با راهاندازی یک بازار شفاف، دست کم قیمتها بعد از طی روندی مشخص و قانونمند تعیین شوند. چنین نظم و نظامی، نهتنها به سوداگری در این بازار خاتمه میدهد، بلکه امکان تجزیه و تحلیل اطلاعات و تصمیمگیریهای جدید درست را در اختیار تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران میگذارد. به عبارت دیگر، از یکسو مصرفکنندگان با مشاهده نوسانهای قیمت کالا از تغییرات هزینه تولیدکنندگان آگاه میشوند و نسبت به شرایط جدید تصمیمگیری میکنند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران با در نظر گرفتن تغییرات قیمت از رکود یا رونق مطلع میشوند؛ مهمتر از همه اینکه تولیدکننده هم با مشاهده افزایش یا کاهش قیمت، از تغییر شرایط مصرفکنندگان اطلاع مییابد و مطابق با شرایط جدید، تصمیمهای جدیدی در مورد تولید خود و میزان آن میگیرد.
البته مزیتهای حضور محصولات کشاورزی در بورس، به همین جا هم ختم نمیشود. فعالان این بازار میدانند که ریسک، جزئی جدانشدنی از تولید و فروش محصولات کشاورزی است؛ یعنی کشاورزان، بازرگانان و بنگاههای بازاریابی مواد غذایی، دچار نوسانهای پیشبینیناپذیر قیمت هستند. از سوی دیگر در صورت ایجاد نوسانهای پیشبینینشده قیمت، امکان اتخاذ تصمیم درست را بهشدت دشوار میکند. در چنین شرایطی، بازار آتی فرصتی است برای محدود کردن ریسک.
نکته دیگر اینکه اطلاعات موجود در بورس در زمینه قیمت محصولات مختلف کشاورزی و همچنین میزان عرضه و تقاضای آن در بازار رقابتی، آگاهی مفیدی به تولیدکنندگان میدهد و همین آگاهی میتواند بر تصمیمگیری درباره الگوی کشت تولیدکنندگان تأثیرگذار باشد و در نهایت افزایش تولید و اشتغال در این بخش را به همراه آورد.
همه معضلات بورسی شدن
با وجود تمام این مزیتها، تجربه حضور محصولات کشاورزی در بورس، چه زیر عنوان بورس مستقل کشاورزی و چه پس از تشکیل بورس کالا به گفته فعالان این بازار و کارشناسان، چنگی به دل نمیزند و چندان هم قابل دفاع نیست.
اهالی این بازار میدانند که با وجود واقعیت غیرقابل انکاری به نام عدم شفافیت در معاملات محصولات کشاورزی، عرضه گروهی از این محصولات، اساساً با اقبالی از سوی خریداران روبهرو نمیشوند. نبود صنایع تبدیلی هم از دیگر مواردی است که حضور محصولاتی ازجمله مرغ و تخممرغ در بورس را عقیم گذاشت، درباره گندم هم حساسیت بالا و استراتژیک بودن این محصول عرضه اثرگذار آن در تالار بورس را منتفی کرد. نکته دیگر اینکه بر خلاف کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی و فلزات، امکان کنترل عرضه در خصوص محصولات کشاورزی وجود ندارد و در این میان، برندسازی هم مشکلی است بر خیل مشکلات.
از بحران اقتصادی تا دخالتهای دولتی
محمدرضا گرامیپور، فعال کهنهکار بورس کالا و رینگ کشاورزی آن، مجموعهای از دلایل مانند نبود زیرساخت، تعدد تولیدکنندگان و نبود مشوقهایی برای سوق دادن کشاورزان به سوی بازار سرمایه را ازجمله عوامل ناکامی حضور این گروه از محصولات در بورس میداند.
وی تأسیس بورس مستقل کشاورزی را بهعنوان گام نخست در شفافسازی این بازار خوب و تأثیرگذار میداند، اما معتقد است ادامه این روند در سالهای گذشته، کمک چندانی به رفع مشکلات نکرده؛ ضمن اینکه نمیتوان دلیل این شوربختی را به پای ادغام این بورس با بورس فلزات و تشکیل بورس کالا نوشت. به عبارت دیگر نمیتوان با یقین گفت که در صورت ادامه فعالیت بورس مستقل کشاورزی، امروز میتوانستیم شاهد گشایشی بزرگ باشیم.
گرامیپور با اشاره به موفقیت محصولات پتروشیمی و فلزات در بورس کالا میگوید: البته در سنوات اخیر این دو گروه هم رونق گذشته را از دست دادهاند؛ چون در مقیاس کلی، تمام اقتصاد ایران گرفتار رکود دامنه دار شده و در چنین شرایطی، این اقتصاد بحرانزده، آمادگی پیاده شدن تشکیلاتی مانند بورس را ندارد. با این تفاسیر تمام وعدهها در حوزه به شعار شباهت بیشتری میبرد تا واقعیت.
وی دخالتهای پایانناپذیر دولت را هم از دیگر دلایلی میداند که باعث شده بورس کالا از استانداردهای تعریفشده جهانی فاصله داشته باشد.
به گفته این فعال بازار سرمایه، وقتی سقف و کف قیمتها را کماکان دولت تعیین میکند و این دولت است که تصمیم میگیرد چه کالایی عرضه شود یا نه و بدتر از همه اینکه میزان خرید برای متقاضیان با شرایطی مبهم سهمیهبندی میشود، نمیتوان بورس کالای ایران را منطبق با مفهوم و استاندارد جهانی این بازار دانست.
گرامیپور میافزاید: در بورس به معنی واقعی آن، قیمتها بر اساس نظام عرضه و تقاضا تعیین میشود، یعنی خریدار و فروشنده بر اساس نیازهای خود به این بازار میآیند و بورس هم در این میان نقش واسطه را ایفا میکند؛ در نهایت هم قیمتها بر اساس همین عرضه و تقاضا به توازن و تعادل میرسد. این شرایطی است که بورس کالای ایران هنوز با آن فاصله دارد.
وی معتقد است: بهجز شرایط دستوری اعمالشده از سوی دولت که درباره عموم کالاهای عرضهشده در بورس تقریباً مصداق دارد؛ تعدد تولیدکنندگان معضل ویژهای است که دامن رینگ کشاورزی این بورس را گرفته است؛ به عبارت دیگر یکی از دلایلی که باعث شده سهم کشاورزی از بورس کالا یک تا سه درصد باقی بماند، تکثر تولیدکنندگان و نبود امکان ساماندهی آنها و سوق دادنشان به سوی این بازار است.
گرامیپور خاطرنشان میکند: پرواضح است که بهطور مثال چند تولیدکننده انگشتشمار فلزات که اغلب آنها دولتی یا شبهدولتی هستند، چارهای جز پذیرش دستور برای عرضه محصولاتشان در بورس کالا ندارند، اما چند میلیون تولیدکننده بخش کشاورزی که اتفاقاً بیشتر آنها تولیدکننده خرد بهشمار میآیند را با چه تدبیری میتوان به تالار بورس کشاند و اصولاً با چه راهکاری میتوان این محصولات متنوع با منشاء تولید پراکنده را در یک بازار منسجم عرضه کرد؟
کشاورزی باید مکانیزه شود
این فعال بازار سرمایه ادامه میدهد: اگر کشاورزی در ایران، صنعتی و مکانیزه بود، امکان حضور پررنگ این گروه از محصولات در بورس هم افزایش مییافت؛ اما فراموش نکنیم بهطور مثال 20 میلیون هکتار زمین زیرکشت در ایران در اختیار 10 میلیون تولیدکننده قرار دارد، یعنی میلیونها تولیدکننده با مقیاس مالکیت کوچک. بر عکس این شرایط هم در آمریکا و در بورس شیکاگو حاکم است و این بورس را به یکی از پررونقترین بازارهای دنیا تبدیل کرده است. در این بورس جذاب، مصرفکننده و تولیدکننده از منافع حضور در چنین بازاری اطمینان کامل دارد و هر دو طرف در تصمیمگیری آزاد هستند.
وی استفاده از مشوقها برای سوق دادن کشاورزان به سوی بورس کالا را یکی از ضرورتها عنوان میکند و یادآور میشود: چنین مشوقی درباره ذرت اتفاق افتاد و از سال آینده دانههای روغنی هم به این گروه خواهد پیوست؛ به این ترتیب دولت قیمتی را بهعنوان تضمین تقبل میکند و بر اساس این تضمین هم، اگر در تاریخ مقرر قیمت محصول در بورس از رقم تعیین شده بیشتر باشد، به قیمت روز معامله انجام خواهد گرفت، اما اگر این نرخ از قیمت تضمین شده کمتر باشد، مابهالتفاوت از طریق اتاق پایاپای بورس کالا پرداخت خواهد شد.
هنوز بازار حمایتی است، نه رقابتی
گرامیپور این سیاست جدید را گامی به جلو میداند، اما معتقد است با این وجود کماکان بورس کالا در ایران بازاری حمایتی است، نه رقابتی. به عبارت دیگر، سیاستهایی مانند خرید تضمینی را میتوان به چتری حمایتی تشبیه کرد که در صورت حذف آن به هر دلیلی، شرایط را دوباره به نقطه صفر برمیگرداند. نکته دیگر اینکه متأسفانه هیچکدام از قوانین ناظر بر بورس کالا در بخش کشاورزی ایران پیاده نشده و به این زودیها هم شاهد این تحول نخواهیم بود.
وی با اشاره به اینکه اصل معاملات در بورس کالا و بهویژه در رینگ کشاورزی، معاملات آینده است، تصریح میکند: این معاملات هنوز در بورس کالای ایران یا به اجرا نرسیده یا در صورت اجرا با اقبال روبهرو نشده است؛ در حالی که تنها در صورت اجرای معاملات فیوچر، امکان پیشبینی صحیح از آینده و تصمیمگیری منطبق بر واقعیت هم برای تولیدکننده و هم برای مصرفکننده وجود دارد. متأسفانه در شرایط فعلی با توجه به نبود این گروه از معاملات از یکسو و عدم اطمینان به ثبات تصمیمگیریها از سوی دیگر؛ امکان پیشبینی شرایط، حتی برای آینده نهچندان دور از سوی فعالان رینگ کشاورزی، وجود ندارد.
گرامیپور نبود اطلاعات درباره مزیتهای بورس کالا را یکی از بزرگترین موانع توسعه رینگ کشاورزی در بورس کالا دانسته و تأکید میکند: اعمال سیاستهایی نظیر مشوقهای مالیاتی، میتواند راه را برای ورود بازیگران جدید به این بازار باز کند.
اجبار جواب نمیدهد
حسن رضاییپور، کارگزار بورس کالا و فعال معاملات محصولات کشاورزی در این بورس هم با اشاره با تاریخچه تشکیل بورس کالا از ادغام دو بورس فلزات و کشاورزی میگوید: با حمایت دولت و وزارتخانههای مرتبط، تولیدکنندگان فلزات و پتروشیمیها به عرضه محصولاتشان در این بازار مجبور شدند، اما چنین اجباری برای چند میلیون بهرهبردار بخش کشاورزی ثمربخش نبود.
وی همچنین میافزاید: مشکل محصولات کشاورزی در بورس کالا البته تنها تکثر تولیدکنندهها و بهرهبردارها نیست؛ بهعنوان مثال در بخش نهادههای دامی، تعداد واردکنندهها مشخص و محدود بود، اما بهدلیل عدم حمایت، بازار زیرزمینی که بهراحتی میتوانست در بورس کالا به شفافیت برسد، به سنت قدیمی خود پابرجا ماند.
رضاییپور خاطرنشان میکند: واردات 20 میلیون تن نهاده دامی توسط واردکنندههایی محدود که تعدادشان به 10 هم نمیرسد، انجام میگیرد و این حجم واردات هم توسط بازاری سنتی توزیع میشود؛ این در حالی است که بهجز زیانی که فرارهای مالیاتی متوجه خزانه کشور میکند، مصرفکنندگان هم از نوسان مثبت و منفی قیمتها بهشدت متضرر میشوند. با این اوصاف، اگر همین امروز عزمی برای تقویت رینگ کشاورزی وجود داشته باشد، میتوان قدم نخست را با عرضه نهادههای دامی در بورس کالا برداشت و سیستم توزیع این نهادهها را از بازار سنتی به بورس کالا آورد.
نهادههای دامی را به بورس بیاورید
این فعال رینگ کشاورزی در بورس کالا معتقد است: تنها با همین یک تصمیم، نهتنها قیمت این محصول به تعادل میرسد و امکان پیشبینی آینده برای فعالان بخش کشاورزی بهوجود میآید، بلکه به یکباره حجم معاملات بخش کشاورزی دست کم 10 برابر حجم معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا خواهد رسید.
وی با اشاره به بهبود رویکرد وزارت جهادکشاورزی نسبت به ورود محصولات این بخش به بورس ادامه میدهد: این تلاشها کافی نیست و باید به فکر تحولاتی ثمربخشتر بود.
به گفته رضاییپور، مطالعات جهانی نشان میدهد که تمام بورسهای کالایی مطرح دنیا برای رشد و شکوفایی خود به پنج تا 20 سال حمایت پیوسته دولتی نیازمند بودهاند. حمایتهایی نظیر خرید تضمینی محصولات از طریق بورس کالا و پرداخت مابهالتفاوت قیمت ظرف 72 ساعت از طریق اتاق پایاپای. به عبارت دیگر حمایتهایی اینچنین، تعداد بیشتری از تولیدکنندگان محصولات کشاورزی را به سمت بورس کالا حرکت خواهد داد و به تقویت این گروه از داد و ستدها در بورس منجر خواهد شد.
دولتیها پیشقدم شوند
این فعال بورس کالا تصریح میکند: وزارتخانهها و شرکتهای تابعه آنها هم میتوانند بهمنظور حمایت از بورس کالا، مناقصههای خود برای خرید محصولات کشاورزی را بهطور مثال برای مرغ و گندم و دیگر کالاها در بورس برگزار کنند. فرآیندی که در ادامه به شفافیت بیشتر معاملات هم منجر میشود. نمونه دیگر از این موارد هم بذری است که همه ساله توسط وزارت جهاد کشاورزی بین کشاورزان توزیع میشود و میتوان همین فرآیند را هم به بورس منتقل کرد. فراموش نکنیم که کشاورزان یکبار در سال فروشنده هستند، برای همین فروش سالانه، باید چندینبار دست به خرید بزند؛ به این ترتیب اگر این معاملات در بورس کالا انجام میگیرد رونق بازار، شفافیت داد و ستدها را هم به همراه میآورد.
وی یادآور میشود: اطلاعرسانی درباره مزیتهای حضور در بورس کالا هم به شدت ضعیف است؛ بهعنوان مثال عموماً فعالان بخش کشاورزی نمیدانند که بر خلاف معاملات پتروشیمی و فلزات، مالیات بر عملکرد تولیدکنندههای بخش کشاورزی در بورس صفر محسوب میشود.
رضاییپور درباره نقش کمرنگ قرارداد آتی هم تأکید میکند: این معاملات برای دو نوع محصول یعنی زیره و کنجاله تعریف شد، اما بهدلیل عدم همکاری شرکتهای دولتی و شرکتهای بزرگ خصوصی، اقبالی از این گروه معاملات صورت نگرفت؛ به عنوان مثال، شرکتهای بزرگ روغنکشی که اتفاقاً سهامشان در بورس اوراق تهران داد و ستد میشود، برای فعالیتهای خود از قرارداد آتی بورس کالا استفاده نمیکنند./
G-941124-01
دیدگاه تان را بنویسید