لزوم وداع با روش آبیاری قدیمی

نوع آبیاری در بخش کشاورزی و پایبندی به روشهای منسوخ شده تاچه اندازه ما را در مدیریت آب این گنیجهی حیات بخش به عقب رانده است؟ همچنین روشهای نوین آبیاری چگونه و تا چه اندازه میتوانند جلوی هدررفت آب را بگیرند؟
تهران- ایانا - این روزها بحث بحران آب و کمآبی در کشور بهویژه در بحث کشاورزی داغ است. یکی از بخشهایی که همواره از بحران کمآبی دچار زیان دیده است و اتفاقا هم انگشتهای اتهام بسیاری درباره وجود آمدن این بحران به سمتش بوده، صنعت کشاورزی است.
کشاورزی در ایران سهم قابل توجهی از آبهای تجدیدپذیر کشور را مصرف میکند؛ اما سؤال مهمتر از سهم مصرف این است: ما این حجم از آب را چطور مصرف میکنیم؟ آن هم دنیایی که هر قطره آب با طلا برابری میکند.
واقعیت ماجرا این است که بیشتر زمینهای کشاورزی ایران هنوز به شیوههای قدیمی و حتی منسوخ شده آبیاری میشود. آبیاری سطحی یا سنتی — که با کانال، جوی یا رهاسازی مستقیم آب روی سطح خاک انجام میشود — همچنان رایجترین روش در بسیاری از مناطق کشور است. در این شیوه، آب نهتنها هدر میرود، بلکه خاک فرسایش پیدا میکند و سبب بیماری گیاه میشود و در نهایت منابع آبی نیز بهتدریج تهی میشوند. در بسیاری از موارد، حتی نیمی از آبی که از منابع ارزشمند زیرزمینی بیرون کشیده میشود، هرگز به ریشه گیاه نمیرسد؛ یا در راه تبخیر میشود یا به اعماق خاک نفوذ میکند و بهسادگی از دست میرود.
اما در سوی دیگر، کشاورزی مدرن بهواسطه فناوریهای نوین آبیاری، مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. آبیاری قطرهای، بارانی، زیرسطحی و اخیراً سامانههای هوشمند آبیاری که با سنسورها و تحلیل دادهها کار میکنند، همگی طراحی شدهاند تا دقیق، هدفمند و کممصرف باشند. بهعنوان نمونه، در آبیاری قطرهای، آب مستقیماً به پای ریشه تزریق میشود؛ یعنی همانجایی که گیاه نیاز دارد — نه کمتر، نه بیشتر. در نتیجه تبخیر تقریباً به صفر میرسد، از شسته شدن مواد مغذی خاک جلوگیری میشود و مصرف آب تا بیش از ۵۰ درصد کاهش پیدا میکند.
راندمان آبیاری سطحی در ایران مدام در حال تحلیل رفتن است، در حالی که راندمان در سامانههای نوین آبیاری بسیار بالاست. معنای این تفاوت، نجات میلیونها متر مکعب آب در سال است؛ آبی که میتواند پشت سدها باقی بماند، به سفرههای زیرزمینی فرصت احیا بدهد و در نهایت امنیت غذایی و زیستی کشور را تضمین کند.
اما چرا با وجود چنین تفاوت چشمگیری، هنوز بسیاری از کشاورزان حاضر نیستند روشهای جدید را جایگزین کنند؟ پاسخ، ترکیبی از چند عامل است: هزینهی اولیه بالای اجرای سیستمهای نوین، نبود حمایت مالی و اعتباری، آگاهی پایین در برخی مناطق و البته، وابستگی فرهنگی و روانی به روشهای سنتی. برای یک کشاورز که سالها با بیل و جوی و تقسیم سنتی آب زمینش را آبیاری کرده، تغییر سیستم، فقط فنی نیست؛ بخشی از هویت و اعتماد اوست که باید عوض شود.
در چنین شرایطی، دولت، نهادهای آموزشی، شرکتهای دانشبنیان و حتی رسانهها نیز نقش تعیینکنندهای دارند. یارانههای هدفمند، وامهای کمبهره برای خرید تجهیزات، آموزش عملی در روستاها و الگوهای موفق محلی میتواند مسیر این تحول را هموارتر کند. تجربه کشورهایی مانند اسپانیا و استرالیا نشان میدهد که تغییر الگوی آبیاری، گرچه چالشبرانگیز است، اما ممکن و حتی حیاتی است.
ما در دوراهی بزرگی ایستادهایم: یا با ابزارهای کهنه به جنگ خشکسالی برویم و در این نبرد نابرابر شکست بخوریم، یا اینکه فناوری را به خدمت زمین و کشاورز بیاوریم. در این تصمیم حیاتی، زمان، بزرگترین رقیب ماست. هر روز تأخیر، یعنی نزدیکتر شدن به روزی که زمینها ترک برمیدارند، چاهها خشک میشوند و کشاورز، تنها میماند.
آبیاری نوین، راه نجات ما از ورطهایست که سالهاست در آن فرو رفتهایم. این نه یک انتخاب لوکس، که ضرورتی برای بقاست برای کشاورزی، برای سفرهی مردم، و برای نسلی که فردا میخواهد در همین سرزمین، دانهای بکارد و برداشت کند.
صباطاهری، خبرنگار
دیدگاه تان را بنویسید