سپیده زده است و ما همچنان ایستاده‌ایم

سپیده زده است و ما همچنان ایستاده‌ایم

تهران- ایانا- شام آخر جنگ، تا سحر هولناک بود و پر درد؛ نمی‌دانم چند کودک و زن پرپر شدند، چند خانواده سقف خانه‌شان فروریخت، حالا کجا هستند؛ زنده یا ...

جنگ جانکاه است؛ ویرانی کلیدواژه‌ پیوست جنگ است، همیشه یک طرف زیاده‌خواه است و سهم بیشتری می‌خواهد؛ ما در این طرف جنگ، سمت حق و حقیقت، طرف عدالت ایستاده‌ایم، استقلال و توسعه می‌خواهیم، اما او درماندگی و ضعف ما را، این اول و آخر ماجرای جنگ صهیونیسم ضد ایران است، ما که کوتاه نیامدیم و نمی‌آییم؛ استیصال و اضطرابشان و فرو ریختن هیمنه دروغین و پوشالی‌شان را هم جهانیان دیدند.

ما خاک را به خون‌مان پیوند زدیم، آنها خون ما را به شرارت و آتش افروزی می‌خواهند بر خاک بریزد، چه باک! آنها که مفهوم خاک و وطن را نمی‌دانند.

شام آخر جنگ هولناک بود؛ سپیده زده بود ؛ سرتیتر رسانه‌ها زده میشد:

 «توقف جنگ، آتش‌بس، پایان»؛ تحلیل‌ها برایم کمی مبهم است.

من اما می‌گویم «جنگ تمام نشده !» ؛ آتش‌بسی در میان نیست، دشمن کوتاه نمی‌آید؛ شاید از آسمان نتازد، اما زمین، میدان‌های شهر، کوچه‌ها، محله‌ها را و مردم را رها نمی‌کند!

مگر به این سادگی‌ها از همت و همبستگی ایران و غرور و عزت ایرانی عبور می‌کند؛ کدام زیاده‌خواه خودخواه هاری، از زندگی پر صلابت ایرانی به سادگی می‌گذرد؟!

آنها نه جنگ را برای آزادی می‌خواهند و نه صلح را برای عدالت و امنیت؛ آنها صلح را برای آتش‌افروزی جنگی هولناک‌تر می‌خواهند که نه می‌توان با آن جنگید و نه می‌توان از در صلح وارد شد.

باید قوی‌تر بود، باید متحدتر و حساس‌تر باشیم، از اینجا به بعد خدعه دیگری در راه است؛ خصومتشان ادامه دارد.

اما آنچه این جنگ را به نفع ما تمام می‌کند، صلح با خودمان است؛ صلح با همسایه با کاسبان محل، صلح با دختران و پسران جوان وطن، صلح با زندگی توام با خدمت به مردم بیکران عاشق ایران.

باید هوشیارتر بود، باید منسجم‌تر و بیدارتر باشیم، حالا باید دست‌ها را به هم گره بزنیم، این شهر، این وطن برای بالا نگه داشتن پرچم الله نشان و سه رنگ ایران نیاز به قدرت همبستگی دارد، قدرتی لایزال برای حفاظت و پاسداری از ایران قهرمان.

اعداد تاریخ امروز رند است، خوش نقشی‌اش را به واژه‌ها گره می‌زنم و پیش‌کش می‌کنم به مردم وطن، همان‌هایی که ۱۲ شب و روز آسوده چشم برهم نگذاشتند، کریمانه در شهرها و روستاهای امن‌تر میزبان مردم شهرهای پرخطر بودند.

حالا روزگاری با تجربه‌ای بزرگتر، پیش رو داریم در کنارهم، با هم، برای هم، برای ساختن روزهای روشن ایران؛ باید مراقب هم باشیم.

۴_۴_۱۴۰۴ شده است و مولانا زمزمه می‌کنم:

«تو مگو همه به جنگند و زِ صلح من چه آید

تو یکی نِه‌ای، هزاری، تو چراغِ خود برافروز»

 

 

طاهره قیومی | عضو کوچک جهاد کشاورزی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید