روایت جنگل/ نبرد نفسگیر با آتش هیرکانی که آرام نمیگیرد
در سکوت شکستهی کوههای مازندران، نبردی حماسی و بیامان در جریان است. درحالی که نیروهای مردمی، دولتی و نظامی با تمام توان مشغول مهار آتش هستند، «آتش زیر خاکستر» همچنان بزرگترین چالش پیشروی آنان است و باعث شعلهور شدن مجدد مناطقی میشود که روز پیش مهار شده بودند. این گزارش، مشاهدات عینی خبرنگار از صحنهی این نبرد است.
مازندران- خبرنگار اعزامی ایانا- هشتمین روز از آتشسوزی جنگلهای هیرکانی-مازندران بود. در دومین روز از ماه آذر، حوالی ساعت ۸ صبح به روستای «الیت» رسیدیم. انگار به قلب تپندهی یک تراژدی باستانی قدم گذاشته بودیم. فضایی شلوغ و مملو از فعالیت را پیش رو دیدم. با آقای خزایی، مدیرکل منابع طبیعی شهرستان نوشهر، قرار داشتم. نیروها در حال ساماندهی بودند تا بار دیگر به سوی کانون آتشسوزی حرکت کنند.
بالگردها، نیروهای مردمی را به بالای کوهها منتقل (هلی بورن) میکردند تا عملیات اطفا از مسیری دیگر آغاز شود. گفته میشد شب گذشته، آتش به پهنهای دیگر سرایت کرده است. مراد صادق، فرمانده یگان حفاظت ادارهکل غرب مازندران، با اشاره به شدت دود و غبار در روزهای گذشته گفت: «دود به حدی بود که روستای الیت دیده نمیشد. خدارا شکر امروز وضعیت نسبت به قبل بهتر است؛ آسمان صاف است و آتش در حال کنترل شدن.» هلیکوپتری برای سوار کردن نیروهای مردمی نشست.
در این میان، فردی با لباس خلبانی را دیدم که با بیسیم در دست، به خلبانان «خداقوت» میگفت. او کاپیتان «نوری»، رئیس مرکز کنترل و پشتیبانی اطفای حریق هوایی وزارت دفاع بود. در گفتوگو با او تأکید کرد: «نیروهای اطفای هوایی ما کاملاً حرفهای عمل میکنند. هفت هلیکوپتر و دو هواپیمای ایلیوشن در حال عملیات هستند.»
گروههای چندنفری از مردم محلی را دیدم که با پوشش بومی، خودروهایشان را پارک کرده و با کولهپشتی به سوی محل حریق در به سمت دره سرازیر میشدند. پشت سر آنان، همراه با نیروهای آتشنشانی، راهی شدیم. جادهی منتهی به روستاهای الیت و دلیر، مملو از خودروهای امدادی و مردمی بود؛ گویا عشق به وطن، همه را به این ارتفاعات دودآلود کشانده بود. با وجود افزایش شدت دود و غبار، برای روایت ماجرا باید به کانون آتش نزدیکتر میرفتم. در کنار جاده، چند روستایی با خودروهایی پر از آب و غذا ایستاده بودند.
«مظاهر سام دلیری»، پیرمردی از روستای دلیر با چهرهای که نقش روزگار بر آن حک شده بود، با نگرانی گفت: «به نیروها بگویید مراقب خود باشند. این دره بسیار خطرناک و صعبالعبور است.» حضور نیروهای لشکری و کشوری چشمگیر بود. یکی از افراد که بسیار پرانرژی و پیگیر کارها به نظر میرسید، سرهنگ «ذکریایی»، فرمانده یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی کشور بود.
او توضیح داد: «آتش را محاصره کردهایم، اما آتش زیر خاکستر، بدترین نوع آتش است. در چند منطقه «آتشبر» ایجاد کردهایم تا از سرایت آتش به سمت مرزنآباد جلوگیری کنیم.» او با اشاره به حضور گستردهی نیروهای غیرمردمی افزود: «امروز حدود ۴۰ تیم شامل ۴۵۰ نفر در حال عملیات هستند که برای من امیدوارکننده است.» در میان غرش بالگردها، دوستم اصرار داشت همراه گروههای امدادی به نزدیکی آتش برویم. من خودداری کردم، اما او رفت. «حسینعلی محمدی شیرکلاهی»، رئیس ستاد بحران استان مازندران، با کاپشن بحران، فردی فرز و چالاک بود. گفتوگو با او کمی آرامم کرد: «آتشبرها بسیار مؤثر بودند، اما مشکل اصلی آتش زیر خاکستر است.
مناطقی که دیروز مهار شده بود، دوباره شعلهور شده است. اگر تا پیش از شب پیشروی خوبی داشته باشیم، فردا به سمت مهار کامل میرویم.» با یکی از آتشنشانان به نام «نوید» همکلام شدم. او که خود را آتشنشان سطح A معرفی کرد، گفت: «در همهی حوادث، از سیل تا زلزله، حاضر بودهام.» چهرهاش خستگی عمیقی را نشان میداد، اما همچنان پرتکاپو بود. ناگهان صدای هواپیمای ایلیوشن هوا و فضای سپاه فضای منطقه را فرا گرفت. به نظر میرسید به دلیل شرایط سخت جغرافیایی، از ارتفاع بالاتری اقدام به آبپاشی میکند.

شنیدم که فردا نیز یک هواپیمای آبپاش از ترکیه به منطقه اعزام میشود. شاید اطفای هوایی در منطقهای صخرهای بیشتر شبیه عملیات روانی باشد، اما باید از خلبانانی تقدیر کرد که با به جان خریدن خطر، در حال خدمت هستند. کمکم افرادی که برای اطفا رفته بودند، از دره بازمیگشتند. با دیدن چهرههای خسته اما مصمم آنان، تنها میتوانستم بگویم: «خداقوت.» در این میان، دلواپس دوستم بودم. کاش با او رفته بودم، حداقل در کنار هم بودیم. با نزدیک شدن به غروب، نگرانیام بیشتر شد. به نزدیکی دره رفتم تا از بازگشتکنندگان احوال او را جویا شوم.
آتش در مناطقی که روزهای پیش مهار شده بود، دوباره زبانه میکشید. سرانجام دوستم از دره بالا آمد، اما با پای مجروح. زمین خورده بود و دوربینش آسیب دیده و باتری و میکروفون افتاده بود. با این حال، راضی بود: «تصاویر خوبی گرفتم. میارزید تا تلاش کسانی که از جان خود مایه میگذارند را به تصویر بکشم.» به نظر میرسد مستند او همین هفته منتشر شود. متأسفانه کشور ما همواره با مشکلاتی مانند خشکسالی دست و پنجه نرم کرده است. گمان میکنم تا زمانی که باران نبارد، این آتشسوزی بهطور کامل مهار نخواهد شد و تمام اقدامات کنونی تنها اثری مسکنگونه دارند.
امیررضا آزاده- خبرنگار
امیررضا آزاده- خبرنگار
دیدگاه تان را بنویسید