رهاورد مورد انتظار همایش مدیران وزارت جهاد کشاورزی؛
حرکت به سوی مدیریت مبتنی بر نتایج با افزایش سه گانه کارآیی، اثربخشی و بهرهوری

تهران- ایانا- اگر بهرهوری معطوف به نتایج در مدیریت مبتنی بر نتایج مورد توجه قرار گیرد، بهبود بهرهوری مستقیماً در خدمت دستیابی به اهداف استراتژیک و نتایج بزرگتر قرار میگیرد.
نشست هماندیشی دو روزه به مناسبت آیین آغاز سال جدید زراعی در سالن اجلاس سران با حضور مدیران ارشد و مدیران کل ستادی و استانی بخش کشاورزی برگزار شد.
همایش مدیران وزارت جهاد کشاورزی در واقع، تشریک مساعی در سطح مدیران عالی بخشهای مختلف کشاورزی است تا موضوعاتی که نیاز به هماندیشی دارد از حالت محلی و منطقهای، خارج شده و مدیران استانها در سطح ملّّی، موضوعات کارشناسیشده را در قالب بستههای پیشنهادی در حوزههای تأمین امنیت غذایی، زراعت و باغبانی، توسعه بازرگانی، توسعه اقتصاد کشاورزی، توسعه کِیفی و کمّی تولیدات دامی، منابع طبیعی و آبخیزداری، توسعه مدیریت و منابع انسانی، افزایش بهرهوری، کاهش ضایعات و بهبود کِیفی تولید محصولات و فرآوردههای کشاورزی، سنجش میزان کارآیی و اثربخشی طرحها و فعالیتها و ... به اشتراک گذاشته است تا از تجمیع اطلاعات و بررسی مسائل در پنلهای مربوطه، اطلاعات از داده فراتر رفته تا تبدیل به دانش کاربردی سازمانی شود.
ذات و ماهیت نشستهای هماندیشی، دیگراندیشی و فرااندیشی - چه به صورت مستقیم و حضوری و چه به طور غیر مستقیم و در قالب ابزارهای ارتباطی فناورانه - همواره امیدآفرین است، چرا که در اتمسفر خود از طریق طوفان فکری، تحقق اهداف سازمانی را تسریع میبخشد. اتفاقی که مورد انتظار وزیر محترم جهاد کشاورزی و نیز مورد اهتمام معاونان و مدیران ارشد ایشان از برگزاری نشست هماندیشی تهران است، به حداکثر ممکن رساندن نقش "حمایت" و "هدایت" خود، نسبت به مجموعههای تحت پوشش، دستگاههای دولتی، تشکلهای غیر دولتی، بخشهای خصوصی مرتبط و سایر ذینفعان است.
بدون تردید، یکی از ابزارهای مهم مشارکت سازمانها، نظام پیشنهادات است؛ نظامی که به مثابه نهالی سر بر آورده از دامان تشریک مساعی است که رأس شجرهنامه آن به سلسله جلسات هماندیشی ختم میشود.
ممکن است مسائل و مشکلات، متغیرها و شاخصهای هر استان، نسبت به سایر استانها متفاوت باشد و این تفاوتها خود را بیشتر در اهداف بخشی و میانبخشی استانها خود را نشان دهد و از این رو، این اهداف میبایست با متغیرهای خاص آن استان و به تعبیری، آمایشهای سرزمینی و فرهنگی هر منطقه، همخوانی و تطابق داشته باشد.
با توجه به این اصل، به رغم اشتراک نظر در اهداف اجباری و عمومی، امکان دارد بخش اهداف اجباری وزارت جهاد کشاورزی با برخی اهداف بخشی و میانبخشی استانها دچار تعارض شود.
با علم به این موضوع، نشستهای هماندیشی، بهترین نسخه برونرفت از این چالش است، چرا که حیات یک سازمان به اطلاعات آن سازمان وابسته است و اطلاعات درست و بههنگام، به مثابه خون درون شریانهای حیاتی است که از طریق تشریک مساعی، تبدیل به دانش سازمانی میشود و در کل سیستم و بخشها و واحدهای سازمانی، پمپاژ میشود.
یکی از خاصیتهای مهم نشست هماندیشی، همافزایی، نیروزایی و تولید سینرژی است که موجب کاهش چالشها، رفع محدودیتها، افزایش مسئولیتپذیری، توسعه تفکرات نو و دیدگاههای متعالی و از همه مهمتر، تعهد سازمانی و رسیدن به یک خرد جمعی است.
مهمترین چالش امروز، کمبود شدید منابع مالی و عدم تناسب آن با نیازهای بخش کشاورزی و تأمین اقلام اساسی است. در این همایش این چالش در دو عدد کلیدی زیر خود را نشان میدهد:
۱ـ منابع ارزی بخش کشاورزی: کمتر از ۷ میلیارد دلار.
۲- منابع کل دولت برای دارو، سوخت و خوراک: حدود ۱۱ میلیارد دلار.
این ارقام در مقایسه با نیازهای گسترده کشور، بسیار ناچیز ارزیابی شده است. این کمبود، میتواند به طور مستقیم بر امنیت غذایی، قیمت محصولات کشاورزی و معیشت کشاورزان تأثیر منفی بگذارد.
اما راه برونرفت از این چالش چیست؟
« راهکار پیشنهادی کلیدی برای این مسئله: بهبود مدیریت و افزایش بهرهوری است.
با توجه به محدودیت منابع، راهکار اصلی مطرحشده، تزریق منابع جدید نیست، بلکه استفاده بهینه از منابع موجود است. این راهکار را میتوان در چند محور جزییتر تفسیر کرد:
۱. مدیریت بهینه منابع مالی: تخصیص دقیق و نظارت شدید بر بودجه ۷ میلیارد دلاری بخش کشاورزی به منظور جلوگیری از هدررفت و سوق دادن آن به سمت اولویتهای کلان.
۲. افزایش بهرهوری در تولید: استفاده از فناوریهای نوین، توسعه کشاورزی دقیق، آموزش کشاورزان و اصلاح الگوی کشت برای تولید بیشتر با همان میزان یا حتی منابع کمتر (آب، خاک، سرمایه).
۳. کاهش ضایعات: بخش عمدهای از منابع، در چرخه تولید تا مصرف، به هدر میرود. سرمایهگذاری در زمینه زیرساختهای نگهداری، انتقال و بستهبندی محصولات میتواند بهرهوری کل سیستم را به شدت افزایش دهد.
۴. تدابیر جدی مدیریتی: همانطور که اشاره شد، حل این بحران که تنها با تدابیر جدی در سطح کلان ممکن اشت، نیازمند عزم ملّی، برنامهریزی بلندمدت و مقابله با فساد و ناکارآمدی است.
در جمعبندی نهایی به بیان ساده، می توان عنوان کرد که چالش اصلی، پول کم و راه حل اصلی مدیریت هوشمند بر این پول کم برای رسیدن به حداکثر نتیجه ممکن است. موفقیت در این زمینه، مستلزم یک تغییر پارادایم از مدیریت مبتنی بر تزریق منابع به سمت مدیریت مبتنی بر بهرهوری و کارآیی است.
مدیریت مبتنی بر نتایج را میتوان به عنوان مدیریت مبتنی بر بهرهوری معرفی کرد.
اگر بهرهوری معطوف به نتایج در مدیریت مبتنی بر نتایج مورد توجه قرار گیرد، بهبود بهرهوری مستقیماً در خدمت دستیابی به اهداف استراتژیک و نتایج بزرگتر قرار میگیرد. در اینجا، مدیریت مبتنی بر بهرهوری، زیرمجموعه یا ابزاری قدرتمند برای تحقق مدیریت مبتنی بر نتایج است·
فریدون امیریان
تحلیلگر اقتصاد سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید