نقش مردم، محیط و حاکمیت در مدیریت توسعه روستایی
محمد حسین عمادى
* دکتراى سیستم هاى کشاورزى و توسعه روستایی و مشاور بین المللى در امر سیاستگذارى توسعه روستایی و کشاورزى.
مدیریت جامع و منطقی منابع انسانی و طبیعی در محیط های روستایی برای نیل به پایداری اجتماعات محلی و زیست محیطی بر اساس فرایندهای علمی را "مدیریت روستایی" می نامند. مدیریت روستایی بخش جدا ناپذیر توسعه روستایی بوده و تاثیر عمیقی بر سرنوشت مردم، محیط و رابطه مردم با حاکمیت در فرآیند توسعه ملى هر کشور خواهد گذاشت.
پس از گذشت بیش از یک قرن مداخله و مدیریت دولت در فرآیند تغییر جوامع روستایی ایران و هزینه نمودن سرمایه هاى هنگفتى در بازسازى روستاها، کماکان ناهماهنگى و معضلات متعددى ادامه حیات جوامع روستایی را تهدید می کند. چالش هایی بنیادى همچون، فقدان یک مدل جامع توسعه، عدم وجود وحدت نظر و رویه مدیریتى در سطوح مختلف تصمیم سازى، فرسایش منابع طبیعى، انسانى و مالى نهایتآ مشارکت ضعیف جامعه محلى کماکان لاینحل باقیمانده اند. چاره اندیشی در این زمینه نیازمند تفکر منطقی و بهره گیرى از تجارب موفق ملی و بین المللى است. مقاله حاضر در پی آن است که با بهره گیرى از تجارب عملى و موفق بین المللى ضمن ارایه شمای کلی از تحولات ساختار مدیریت روستایی کشور کره جنوبی در بین سال هاى٢٠١٠-١٩٦٠ به بررسی تطبیقی و مقایسه پرداخته و درس هاى قابل استفاده در ایران را مطرح نماید.
کره جنوبی با آغاز جنبش نوسازى روستایی یا ساموئل آندونگ (Samuel Undong) تغییرات اساسی در کالبد روستاهاى این کشور را آغاز نمود و به تدریج توانست جایگاه زندگى و اقتصاد روستاها را در اقتصاد ملى و صنعتى این کشور به کلى دگرگون نمود. نظام مدیریت روستایی که محور اصلى این تحولات بود نقش کلیدى در موفقیت جنبش نوسازى روستاهاى کره جنوبی بازى کرده و عملآ توانست روستاهاى این کشور را طى سه دهه به گردونه توسعه همه جانبه وارد نماید.
این مقاله چهارچوب نظرى و مفاهیم به کار رفته در این نمونه تجربی را بازگو کرده و به تشریح تحلیلى آن خواهد پرداخت. این مطالعه بر اساس تحقیق میدانى نویسنده و مطالعات تحلیلى سعى دارد که ضمن پرداختن به برخى از تجارب عملى، اصول مشترک و قابل بهره گیرى در نظام فعلی مدیریت روستایی ایران را بیان نماید.
*********
جنبش ساموئل آندونگ در کره جنوبی
کره در سال 1945 از استعمار ژاپن خارج شد و در سال 1948 به دو بخش کره جنوبی و کره شمالی تقسیم گردید. در سال 1950، جنگ سه ساله بین دو کره رخ داد. در این سالها کره جنوبی دارای تورم، نرخ بیکاری و نرخ رشد جمعیت بالایی بود و از سوی دیگر نرخ رشد اقتصادی، خودکفایی غذایی و ثبات سیاسی در سطح پایینی قرار داشت. با توجه به سرمایه صنعتی ضعیف، تکنولوژی سطح پایین، منابع طبیعی اندک، برنامه اول توسعه (1966- 1962) کره جنوبی با تاکید بر جایگزینی واردات برای رفع کاستی های مذکور طراحی شد. پس از آن برنامه های توسعه کشور در طی دهه 1970، با اتخاذ استراتژی های مبتنی بر توسعه صادارات، اقتصاد ملی را با تحولات شگرفی مواجه ساخت.
توسعه صنعتی کشور چالش هایی همچون عدم توازن میان بخش صنعت و کشاورزی، بحران افزایش مهاجرت، ایجاد بحران غذا، افزایش دامنه فقر و نابرابری و افزایش نارضایتی میان روستائیان را در برداشت. از این رو نخبگان سیاسی کشور برای حل چالش هایی مزبور به توسعه روستایی توجه ویژهای را مبذول داشتند.
ساختار ساموئل آندونگ
ساموئل آندونگ به عنوان برنامه توسعه روستایی در سال 1971 ارائه گردید. معنا و مفهوم برنامه مزبور دلالت بر «جنبش بیدارسازی» دارد. این جنبش توانست برای روستاییان این ذهنیت رافراهم سازد که دراجرای پروژه های توسعه درسطح محلی مشارکت نمایند. این برنامه دارای رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا بود که محورهای اصلی آن تغییر نگرش وآموزش کاربردی روستاییان و کارگزاران دولتی را در بر می گرفت. از آثار این تغییر نگرش می توان به خودباوری مردم مبنی بر اینکه «خود ما قادر به انجام آن هستیم» اشاره داشت.
اهداف و اقدامات
کشور کره جنوبی در سال 1970، 33000 روستا داشت که 80 درصد آن ها فاقد برق و بخش قابل توجهی از آنها نیز از آب آشامیدنی مناسب برخوردار نبودند و همچنین سقف سکونتگاه های آن ها از پوشال برنج بود.
برای بهبود وضعیت مزبور، رئیس جمهور کره جنوبی برنامه ساموئل آندونگ را ارائه نمود. وی هدف اصلی این برنامه را عزمی ملی برای بهبودی و نوسازی روستاها با روحیه خودباروری نامید که بر مبنای سه ارزش اجتماعی، «روحیه تلاش»، «خودیاری» و «تعاون» استوار بود.برنامه مزبور بصورت یک پروژه پایلوت به نام ساموئل آندونگ توسط دولت مرکزی آغاز گردید. یکی از مشخصه های جنبش، ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای اداری بود. برنامه سمائول نخست تحت هدایت دولت و به صورت متمرکز آغاز شد و به مرور از سال 1980 مسئولیت ها از دولت- محوری به عهده بخش خصوصی و غیردولتی نهاده شد. در دهه 1990، بیشتر فعالیتهای جنبش، توسط بخش خصوصی انجام می گرفت. توقف موقت کمک های مالی دولت، تلاش بخش خصوصی را در راستای خود اتکایی دو چندان می نمود.
جنبش سمائول آندونگ موجب تعامل فکری بین روشنفکران، کارگزاران دولتی، رهبران روستایی و مردم محلی گردید و همچنین زمینه ساز مشارکت فعالانه آنها در برنامه های مختلف فقرزدایی شد که در روند گسترش نهضت تأثیرگذار بود. تعامل مزبور، باعث استفاده بهینه از امکانات موجود و تشریک مساعی بین مردم و کارگزاران دولتی به دموکراسی محلی شد. بر اساس عملکرد این جنبش، طی 27 سال (1998-1971)، اختلاف درآمد خانوارهای شهری با روستایی از 50 درصد به 10 درصد کاهش یافت.
جنبش ساموئل آندونگ، بهبود شرایط زندگی را با روش های مستقیم و غیرمستقیم دنبال میکرد. به عنوان نمونه می توان گفت در بعضی از روستاهای این کشور بیماری عفونی شایعی وجود داشت و سالانه تعداد قابل توجهی از روستاییان نیز به دلیل ابتلا به بیماری عفونی در ناحیه دستگاه گوارش و تنفسی در این روستاها از بین می رفتند. در خصوص مهار و رفع بیماری مزبور، برنامه ای خاص نیز وجود نداشت. تا اینکه این جنبش با بهره گیری از گروهی تیم مجرب که متشکل از متخصصین علوم پزشکی بودند، با همکاری روستاییان پس از مطالعات دقیق و میدانی نسبت به وضعیت الگوی مصرف غذا، نحوه تغذیه و فضای آشپزخانه های خانوارهای روستایی، دریافتند که علت اصلی ابتلا به این بیماری در استفاده از ظروف آشپزخانه و نحوه چیدمان فضای آشپزخانه است. این دو عامل زمینه های مناسبی برای رشد میکرو باکتری ها در محیط زندگی روستاییان به وجود آورده و آنان را در گیر بیماری های عفونی دستگاه گوارش و تنفسی نموده است. لذا با یک برنامه دقیق از سوی دولت که متضمن تغییر چیدمان آشپزخانه و ظروف مصرفی بود، با مشارکت روستاییان این بیماری کنترل و در نهایت ریشه کن گردید. این مهم نه تنها توانست نگرانی روستاییان را در ادامه زندگی در منطقه امیدوار سازد، بلکه به آنها درس خودباوری و اعتماد به نفس را نیز آموخت و شعار اصلی خود ما قادر به انجام آن هستیم را نیز در عمل به اثبات رسانید. نکته حائز اهمیت در این اقدام این بود جنبش به بررسی دقیق و همه جانبه مشکل بیماری عفونی پرداخت و از درمان مقطعی و مستقیم پرهیز نمود و با شناسایی علت اصلی مساله بروز بیماری و با اتخاذ تدابیر مختلف و غیرمستقیم نسبت به حل آن اقدام کرد.
آموزه های کاربردی در سیاست گذارى توسعه
تامل در آثار و فرآیندهای جنبش ساموئل آندونگ، درسهای زیادی را میتواند در مرحله سیاستگذاری و اجراء داشته باشد. در زیر به برخی از این موارد اشاره می شود.
- نقش دولت به عنوان یک تسهیل گر و آغازگر فرآیند و نه مجری؛
- ارزیابی مستمر پروژهها و تحلیل و آسیب شناسی آنها؛
- حمایت از تولیدات کشاورزی و روستایی در اقتصاد کلان؛
- تاکید بر پروژههایی که با بودجههای ناچیز باعث افزایش قابل توجه مردم میشوند؛
- اهمیت دادن به آموزش افراد محلی و شوراهای توسعه محلی در مراحل مختلف اجرای پروژه؛
- اجتناب از برنامههای بخشی و هماهنگی با سازمانهای اجرایی؛
- وجود اهداف استراتژیک و شفاف که از ابتدا مبنا و زیربنای کلیه تصمیمات و اقدامات قرار گرفت؛
- اهمیت دادن به نهادهای مدنی و بخصوص عنصر مدیریت محلی در فرآیند تصمیم سازی؛
- تاکید بر بهبود چهره زندگی همراه با بهبود تولید بعنوان دو روی سکه فقر زدایی؛ و
- ترکیب و تلفیق دو رهیافت مدیریتی «از بالا به پایین» و «پایین به بالا» در فرآیند اجرای پروژه ها.
ویژگی هاى برجسته نهضت نوسازى:
کارکردهای این جنبش، دارای وجوه متمایز مهمی بوده است که عبارتند از:
- وجود یک اراده قوی ملی از سوی رهبری سیاسی کشور و دیگر مدیران ارشد و هماهنگی اجرایی در کلیه سطوح سازمانی؛
- تاکید بر نقش مردم و عنصر انسانی و توسعه منابع انسانی در فرآیند توسعه روستایی به شکلی که هدف اصلی فعالیتها رشد ظرفیت مردم روستاها و رهبران محلی باشد؛
- حضور عنصر تدبیر و خرد در تمامی مراحل مدیریت و کلیه سطوح تصمیمسازی؛
- شناسایی مشکل اصلی و بهره گیری از شیوه های مناسب برای حل اساسی؛
- تلفیق مدرنیته و فرهنگ بومی) توسعه ای بومی درون زا)؛
تلفیق نظریه و عمل در پایلوت که موجب اعتماد به نفس رهبران محلی در قالب شعار « ماخود قادر به انجام آن هستیم» گردید؛ و
- تعامل فکری بین کارگزاران دولتی و رهبران روستایی.
دیدگاه تان را بنویسید