اصول حاکم بر آسیب شناسی جنگل ها و مراتع، با آسیب شناسی زراعت و باغبانی متفاوت است

 اصول حاکم بر آسیب شناسی جنگل ها و مراتع، با آسیب شناسی زراعت و باغبانی متفاوت است

علی علیزاده؛

رئیس مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور

 

 در سالیان گذشته شاهد بروز آفات و عوامل بیماریزای متعددی در عرصه های جنگلی کشور بودیم.در همه موارد، اتفاقی که افتاد این بود که ما به عرصه ها مراجعه کردیم تا عامل را شناسایی کنیم، روش های مبارزه را مشخص کنیم، توصیه کنیم و سپس برای کنترل آفت اقدام کنیم. اما علی رغم صرف وقت و هزینه هنگفت و تخریب محیط زیست، هیچ نتیجه ای هم نگرفتیم.  این درحالی بود که طبیعت خودش را ترمیم می کرد و پس از مدتی متوجه می شدیم که از آفت خبری نیست.

 متأسفانه کارشناسان ما از تکرار مکرر این فرایند، درس نگرفته اند و اگر در طبیعت، پدیده جدیدی ظاهر می شود مجدداً همان روند قبلی را طی می کنند. وی ادامه داد: من طرفدار نویسندگان، محققین و دانشمندانی هستم که در مقالاتشان، آسیب شناسی جنگل را شاخه ای از علم آسیب شناسی گیاهی تلقی نمی کنند بلکه آنرا شاخه ای از علم اکولوژی جنگل و یا به طور اعم، Forestry می دانند.

در منابع طبیعی تجدید شونده (جنگل ها و مراتع) ، ویژگی هایی داریم که در زراعت و باغبانی وجود ندارند. تنوع بسیار پیچیده و متعدد گیاهان، بندپایان و سایر جانوران، میکرو ارگانیزم ها و ماکروارگانیزم ها، به صورت یک پیکره واحد در تعادل تاریخی با هم به صورت متعادل در حال زندگی هستند و به عنوان یک جامعه پایدار و متعادل و جسم واحد، تلقی می شوند.

 این اکوسیستم با اکوسیستم هایی که از طریق دستکاری های بشر ایجاد شده از جمله: زراعت و باغبانی، کاملا متفاوت است و علت اینکه تاکنون نسخه های گیاهپزشکی در زراعت و باغبانی به هیچ وجه در جنگل ها و مراتع پاسخ نداده، همین موضوع است.

 آفات و بیماری های جنگل ها و مراتع باید در قالب اکولوژی تکاملی بررسی شوند لذا اگر به عوامل بیماری زا و آفات جنگل ها و مراتع با این دید نگاه کنیم، دیگر به محض مشاهده آنها در جنگل ها و مراتع، نمی رویم تا نسخه کنترل بپیچیم، بعد آنرا اجرا کنیم و موفق هم نشویم و همچنان هم این روش را تکرار کنیم.

در ارتباط با رویه فعلی مبارزه با آفات و بیماری ها در عرصه های جنگلی و مراتع، می توان به پروانه برگخوار بلوط اشاره کرد و افزود: لارو این پروانه، طوری پارانشیم برگ را می خورد گویی درخت خشک شده است. لذا مردمِ نگران، به مسؤلین فشار وارد می کنند و مسؤلین هم سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور یا سازمان حفظ نباتات کشور را تحت فشار می گذارند و بودجه های کلان درنظر گرفته می شود و کارشناسان خط مقدم اجرایی مجبور می شوند که اقدام کنند.

 در غرب کشور شش میلیون هکتار جنگل داریم که حدود دو میلیون هکتار آن، آلوده به این آفت است و کارشناسان گیاهپزشک برای مبارزه با این آفت، توصیه می کنند از مواد کنترل کننده بیولوژیک (منجمله BT) استفاده شود. اکنون سؤال هایی پیش می آید: آیا امکان تدارک BT در یک عرصه حداقل دو میلیون هکتاری وجود دارد؟ اعتبار آن، موجود است؟ آیا امکان اجرای آن وجود دارد؟

به دلیل فشارها، هزینه های هنگفتی برای انجام مبارزه، صرف می شود و با کاربرد غلط و در جغرافیای بسیار محدود و ناکافی نهایتاً هیچ نتیجه ای هم بدست نمی آید ولی پس از مدتی طبیعت، خودش را ترمیم کرده و جمعیت آفت کاهش میابد. علیزاده در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: معتقد هستم در جنگل ها و مراتع غنی و کمتر دست خورده خودمان نباید آفات و عوامل بیماریزا را دشمن آن عرصه ها تلقی کنیم. وی تصریح کرد: در میان اکولوژیست ها افرادی هستند که وجود آفات و عوامل بیمازیزا را در جنگل های بکر و مراتع، نیاز آن اکوسیستم می دانند و همه را در کنار هم می بینند. 

 درخصوص تقسیم بندی جنگل ها بر اساس رژیم مدیریتی بر پایه بهره برداری، گیاهپزشکان جنگل که اکولوژیست های جنگل هستند، جنگل ها را بر اساس رژیم مدیریتی بر پایه بهره برداری، به سه گروه تقسیم می کنند: – گروه اول؛ جنگل های بکری که باید آفات و عوامل بیماریزای آنها، به عنوان یک نیاز، تلقی شوند که به این رژیم بهره برداری، رژیم حفاظتی می گوییم.

به عنوان مثال، اکنون در جنگل های هیرکانی، طرح تنفس جنگل درحال اجرا است – گروه دوم؛ رژیم بهره برداری از جنگل ها است که در مکان های خیلی محدود، برخی از درختان، برداشت شده و توسط پیمانکاران، جایگزین می شوند.- گروه سوم؛ “جنگل های تولیدی” هستند که تقریباً شبیه زراعت است، مثل: زراعت چوب. علیزاده افزود: نوع مدیریت ما به عنوان پاتولوژیست جنگل، در هریک از این سه گروه، متفاوت است و اصول و موازینی باید در عرصه جنگل ها و مراتع رعایت شوند تا در تله چرخه شناسایی، توصیه مبارزه، مبارزه و عدم موفقیت نیفتیم.

در آسیب شناسی گیاهی، هدف این است که در عرصه دستکاری شده، همه چیز غیر از محصول اصلی حذف شوند و اگر آفتی وارد شد باید حذف شود ولی در جنگل ها و مراتع، این موضوع متفاوت است و به خاطر وجود همین تفاوت است که در سازمان منابع طبیعی، اداره حفاظت و حمایت تشکیل شده و یا در کنار مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی، در مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور، بخش تحقیقات حفاظت و حمایت ایجاد شده است.

 آفات و بیمارگرها را باید به عنوان جزئی از اکوسیستم ببینیم . علت عارضه ها و ناهنجاری های عرصه های جنگلی و مرتعی را باید چندوجهی، چند عاملی و پیچیده دید. اگر ناگهان روی شمشاد و جنگل های هیرکانی، شب پره یا بلایت مشاهده می کنیم دلیل عمده آن تغییر اقلیم است و این تغییر اقلیم عوارضی ایجاد می کند که نمود این عوارض، گاهی به صورت بروز یک آفت و یا طغیان یک بیماری ظاهر می شود و به عبارتی دیگر، آفت یا عامل بیماریزا، یک معلول هستند. لذا گیاهپزشک جنگل و مرتع باید بیش از اینکه وجود یک آفت را به عنوان یک علت تلقی کند، باید چندوجهی به آن نگاه کند و بداند که خود این آفت، یک معلول است.

 

پیشنهادهای راهبردی برای کارشناسان گیاهپزشکی جنگل

 

1- رعایت اصول پیشگیرانه بهداشتی مانند: اِعمال قرنطینه نباتی؛

2-تلاش برای حفظ تنوع زیستی؛

3-تلاش برای فهم دقیق اکوسیستم های متنوع جنگل ها و مراتع و اصول حاکم بر زیست و حیات آنها؛

4-تمایز قائل شدن بین رژیم های سه گانه مدیریت جنگل؛

5- اطمینان و اعتماد کامل به قدرت بالای منابع طبیعیِ کمتر دست خورده، به حفظ خود در برابر عوامل ناخواسته وارد شده به حریمش.

 

 

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید