لارومیری و سموم کشاورزی گریبانگیر زنبورعسل کشور/ آیا امنیت غذایی تهدید میشود؟

تهران- ایانا- با گذشت چهار سال از آغاز تلفات گسترده و ناشناخته در زنبورستانهای ایران، این پدیده همچنان چالشی جدی برای امنیت غذایی کشور است. با وجود هشدارهای متعدد، اقدامات لازم برای شناسایی علل این مشکل و اجرای پایش ملی هنوز بهطور جدی انجام نشده است.
زنبورداری ایران در حال حاضر در وضعیت بسیار نگرانکنندهای قرار دارد. از چهار سال پیش، تلفات شدیدی با علل ناشناخته در زنبورستانهای متعددی در تمامی استانهای کشور بهصورت گسترده شیوع پیدا کرده است. این تلفات که در ابتدا با حضور لارو و یا شفیره مرده در کندوها مشخص میشد، تحت نام «لارومیری» و چند نام مشابه شناخته شده است. این پدیده با چنین شدت و ویژگیهایی در هیچ کشور دیگری گزارش رسمی نشده و پس از چهار سال، هنوز عامل یا عوامل ایجادکننده آن بهصورت علمی شناسایی نشدهاند. علاوه بر «لارومیری»، سموم کشاورزی خطرناک، بهویژه سم فیپرونیل، نیز در سالهای اخیر بهشکل وخیمی باعث تلفات حاد در زنبورستانها شده است. نتیجه این دو عامل، عادی شدن مشاهده صحنه دردناک تلفات و جمعآوری کندوهای زنبورستانها و تکراری شدن شنیدن اخبار نابودی کامل زنبورستانهایی است که برخی از آنها نسلاندرنسل حفظ شده بودند. این بحران ادامهدار به حدی جدی است که تهدیدی برای امنیت غذایی کشور محسوب میشود. نبود بررسی علمی جامع و اصولی برای شناسایی عوامل «لارومیری» باعث شده که پس از چهار سال همچنان در نقطه آغاز باشیم و دانش دقیقی از این سندروم فاجعهبار نداشته باشیم. درباره مسمومیت با فیپرونیل نیز، با وجود اقدامات ارزشمند دو سال پیش، کمبود نظارت و پیگیریهای لازم کاملاً مشهود است.
تهدید امنیت غذایی کشور
یکسوم غذای بشر از گردهافشانی زنبورعسل تأمین میشود. بنابراین، با ادامه تلفات حاد چهارساله در زنبورستانهای ایران، کاهش چشمگیر کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی اجتنابناپذیر است که این خود تهدیدی جدی برای امنیت غذایی کشور است. شخصا مصر بر ادامه تلاشهای مستمر برای انتقال صدای زنبورداری بیمار ایران به مراجع مرتبط بوده ام. با وجود توجه ظاهری به موضوع امنیت غذایی و تخصیص بودجهها، کمیتهها، جلسات و انتصابات متعدد، متاسفانه این صدا تا به امروز شنیده نشده است.
ناکامی در شناسایی علل «لارومیری»
متأسفانه، علل «لارومیری» هنوز شناسایی علمی، جامع و اصولی نشده و تنها حدس و گمانهایی وجود دارد که برخی علمی (فرضیه) و برخی غیرعلمی هستند. اخیرا ادعای نادرستی مبنی بر انجام «پایش» مطرح شد که من با دلایل علمی آن ادعا را رد کردم. نبود انگیزه و همت کافی در میان پژوهشگران حوزه سلامت زنبورعسل و تصمیمگیرندگان، دلیل اصلی این ناکامی است. با وجود محدودیتهای بودجهای و امکانات آزمایشگاهی، اگر انگیزه کافی وجود داشت، حداقل تلاشی قابلتوجه در این چهار سال انجام میشد که میتوانست از ادامه این آسیب جلوگیری کند. اما نهتنها تلاش علمی درستی صورت نگرفت، بلکه تشخیصها و تجویزهای نادرست، مانند استفاده گسترده از آنتیبیوتیکها، بهویژه آنتیبیوتیکهای انسانی، وضعیت را وخیمتر کرد. این روش منسوخ و زیانبار، که مراجع بینالمللی آن را رد کردهاند، بهسرعت در جامعه زنبورداری فراگیر شد و خطر آلودگی محصولات زنبورعسل را افزایش داد. این اشتباه نه به گردن زنبورداران، بلکه بر عهده افرادی است که از این تجویزهای نادرست سود بردهاند یا از دانش کافی برخوردار نبودهاند.
فرضیهها و نیاز به پایش ملی
در ابتدا، به دلیل شباهت علائم، فرضیه بیماریهای باکتریایی لوک اروپایی و آمریکایی مطرح شد که بهسرعت رد گردید. از همان ابتدای شیوع من فرضیه نقش مایت وروآ و ویروسهای مرتبط با آن را مطرح کردم، اما با جبههگیریهای غیرعلمی مواجه گردید. همچنین، در سال 1402 فرضیه دومم آفت قرنطینهای مایت تروپیلاالاپس و ویروسهای مرتبط با آن بودکه مجددا با بیمهری و رد غیرعلمی مواجه شد که جزئیات تاسفبار آن خارج از حوصله این یادداشت است. بر این باورم که احتمالاً ترکیبی از عوامل متعدد باعث «لارومیری» هستند و نیاز به بررسی علمی جامع و اولویتبندی عوامل در سطح ملی وجود دارد. این همان «پایش ملی» است که درخواست آن را از یک سال و نیم پیش بهصورت علمی مطرح نمودم، اما متاسفانه به سخره گرفته شده است.
دخالت غیرمتخصصان و آسیبهای آن
بسیاری از تشخیصها و تجویزها در حوزه سلامت زنبورعسل توسط افراد غیرمتخصص یا حتی غیرمرتبط با زنبورعسل انجام میشود که به سلامت زنبورستانها ضربه مهلک زده است.
کارآمدترین روش فعلی برای کنترل قایل ملاحظه لارومیری
تا شناسایی علمی علل ایجاد لارومیری، در شرایط فعلی، تنها روش کارآمد هرچند موقت برای کنترل «لارومیری»، حبس ملکه به مدت سه هفته با رعایت شرایط آن است که در این چهار سال نتایج موفقی داشته و مورد تأیید پژوهشگران بینالمللی است. این روش، برخلاف آنتیبیوتیکها، سالم و بیضرر است.
تلاشهای بینتیجه برای پایش ملی
از یک سال و نیم پیش اینجانب درخواست همکاری کشوری جهت «پایش ملی» به سازمان دامپزشکی کشور را ارائه نموده و بر آن پافشاری داشته ام. اما متاسفانه انگیزه واقعی کشوری برای اجرای آن شکل نگرفته است. از طرفی دلیل تعلل اینجانب در پذیرش پیشنهاد سازمانی انجام پروژه محدود منطقهای تا به امروز باور به این حقیقت است که نتایج آن بررسی محدود نمی تواند گویای حقیقت جهت حل بحران باشد ، زیرا تنها «پایش ملی» علمی، جامع و اصولی میتواند حقیقت را روشن کند.
سوءاستفاده از بحران زنبورداری
متأسفانه، از شرایط بحرانی زنبورداری کشورمان سوءاستفاده شده است. علاوه بر تجویزهای نادرست، برخی افراد بهدنبال کسب سود یا امتیازات شخصی هستند و حتی علناً برای دریافت «حق پژوهش» چانهزنی میکنند. این رفتار غیرانسانی به زنبورداری آسیب بیشتری وارد میکند.
کارزار درخواست پایش ملی
کارزار «درخواست پایش ملی در همه استانهای کشور برای تلفات گسترده زنبورعسل ایران» (#نگذارید_زنبورهای_عسل_بمیرند) توسط اتحادیه سراسری زنبورداران راهاندازی و با استقبال اولیه خوبی مواجه شد، اما به دلیل ناامیدی، سرعت آن کند شده است. این کارزار تا پایان تابستان ادامه دارد.
خطر سموم کشاورزی
تلفات ناشی از سموم کشاورزی، بهویژه فیپرونیل، نیز بسیار شدید است. این سم نهتنها برای زنبورعسل، بلکه برای انسان نیز خطرناک است و در بسیاری از کشورها ممنوع شده. دو سال پیش، به همت تحسین برانگیز معدودی از انسانهای شریف ممنوعیت واردات 80% فیپرونیل تصویب شد، اما همچنان در غلظتهای پایینتر وارد میشود و نظارت کافی وجود ندارد. ادامه تلاش برای حذف کامل این سم و جایگزینی آن با روشها و سموم کمخطر ضروری است.
امید به آینده
با وجود این شرایط تلخ، همچنان امید به بهبود وضعیت وجود دارد. با تقویت انگیزهها و انجام «پایش ملی» علمی، جامع و اصولی میتوان از ادامه آسیب به زنبورداری کشور جلوگیری کرد و به تقویت آن پرداخت. تا زمانی که حتی معدودی از زنبورستانها برقرارند، باید برای سلامت زنبورعسل و نتیجتا حفظ امنیت غذایی کشور کوشید.
پگاه ولیزاده
متخصص آفات و بیماریهای زنبور عسل و مدیریت بهینه سلامت زنبورستان
هیأت علمی بخش تحقیقات زنبور عسل موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
دیدگاه تان را بنویسید