می‌جنگم، برای نان، برای ایمان، برای ایران

می‌جنگم، برای نان، برای ایمان، برای ایران

تهران- ایانا- نمی‌خواهم سوگوار باشم، سوگ مرد را ضعیف می‌کند! می‌خواهم بجنگم، برای نان، برای ایمان، ایران...

نمی‌خواهم سوگوار پدرم باشم، سوگ مرد را ضعیف می‌کند، می‌خواهم بجنگم، برای نان، برای ایمان، ایران. 

پدرم اغلب گرفته بود، پدرش اغلب شاد. پدرم جوانی‌اش را در قهر صدام سپری کرد، پدرش در جور ارباب‌ها! وقتی ارباب ستمگر مایملکش را در روستای چلان غارت کرد، بچه‌ها را به دندان گرفت و به تبریز کوچید، بی آنکه حتی نانی برای شب داشته باشد! و در شهر برای لقمه‌ای نان مبارزه‌ای شروع کرد که هنوز ادامه دارد، در زندگی ما.

چند سالی از دفاع مقدس پدر بزرگم نگذشته بود که دفاع مقدس پدرم شروع شد، او برای نان جنگید و این علاوه بر نان، برای وطن هم باید می‌جنگید! کودکی من اینطور ساخته شد، در دل دو جنگ! سر سفره دو جنگاور...

پدر بزرگم چند سال پیش رفت و پدرم امروز؛ ولی هر دو جنگ در زندگی ما ادامه دارد و من جنگیدن را از این دو مرد به ارث برده‌ام؛ 

نمی‌خواهم سوگوار باشم، سوگ مرد را ضعیف می‌کند! می‌خواهم بجنگم، برای نان، برای ایمان، ایران، آذربایجان...

 

محسن هادی | مستندساز و مشاور رئیس مرکز روابط عمومی وزارت جهاد کشاورزی

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید