Iranian Agriculture News Agency

مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران:

نیازمند نهادهای پرقدرت هستیم تا همیار دولت باشند

هیچ مجلسی در دنیا به دلیل نهادسازی درست و به وجود آمدن شرکت‌های قدرتمند بخش خصوصی کارت زرد به وزیر …

شیرین سعیدی|| نهادسازی در بخش کشاورزی مدت‌هاست از خاستگاه اصلی‌اش فاصله گرفته است. نیاز به نهادهای جدید و پرقدرت داریم که بتوانند همیار دولت باشند تا در بزنگاه‌های تاریخی که بازار دچار تلاطم می‌شود، بتوان از ظرفیت‌های این‌ نهادها استفاده کرد. دولت کمتر از این ظرفیت‌ها استفاده می‌کند و اگر استفاده کند، ظرفیت‌هایی است که به‌طور تصادفی شکل گرفته است.

نیازمند نهادهای پرقدرت هستیم تا همیار دولت باشند

 سازمان تعاون روستایی یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین تشکل‌های بخش کشاورزی است که همچنان پایدار است و نقش واقعی خود را تا حدود زیادی حفظ کرده. اما در روزهای اخیر به نظر می‌رسد که این سازمان در حال تغییر و تحولات اساسی است. سازمان تعاون روستایی نهاد اجتماعی محکمی است که به سمت ساختار جدید اقتصادی تمایل دارد. ساختارهایی که لازم است کشاورزی را از حالت سنتی و معیشتی به سمت کشاورزی اقتصادی سوق دهد. آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با حسین شیرزاد رئیس هیأت‌مدیره و مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران در جریان بازدید از خبرگزاری ایانا است که او در این گفت‌وگو بخش‌هایی از این تحولات را شرح داد.

***

- سازمان تعاون روستایی در سال‌های اخیر به خصوص در یک‌سال اخیر تغییرات ساختاری بسیاری داشته و به سمت یک نهاد اقتصادی پیش رفته است. چرا این سازمان باید عملکرد اقتصاد محور داشته باشد؟

سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران یک ظرفیت بسیار پرقدرت است که در کنار مسائل مربوط به خرید و فروش و خریدهای حمایتی، خریدهای توافقی، خریدهای تضمینی، مباشرت یا عاملیت فروش برخی محصولات و... در کنار این وظایف، یک وظیفه تاریخی به این سازمان محول شده و آن سازماندهی فعالان بخش کشاورزی در قالب شخصیت حقوقی تعاونی است که بتواند در کنار مفاهیم اقتصادی، مثل توجه به حاشیه سود یا قیمت تمام‌شده محصولات یا مکانیزم پرداخت یارانه به جامعه کشاورزی در کنار این‌ها به بازخوانی سرمایه اجتماعی هم به جامعه کشاورزی بپردازد.

یعنی صورت‌بندی اقتصادی - اجتماعی که در عین حال برپایه یک فرآیند اقتصادی است و از یک منطق اقتصادی باید تبعیت کند، نگاه دقیقی هم به روابط اجتماعی تاثیرگذار دارد. اینکه چگونه می‌شود حاشیه‌های بازار را به واسطه مشارکت عنصر تعاونی‌ها و بازار محصولات کشاورزی کم کرد. چگونه می‌شود حاشیه سود را به‌نوعی تسهیم منصفانه، بین جامعه و مولدان توزیع کرد. بنابراین در سازمان مرکزی تعاون روستایی با سیاست‌های پیچیده‌تری روبه‌رو هستیم تا یک بنگاه اقتصادی متعارف و معمولی. پیچیدگی از آنجا نشأت می‌گیرد که بخش کشاورزی با ریسک‌های متنوعی روبرو است که هرکدام از این ریسک‌ها اگر امکان بروز پیدا کند، بخشی از حاشیه سود بازار محصولات کشاورزی را می‌بلعد. بنابراین پوشش دادن این مخاطرات با کمک عنصر معاضدت، همکاری، مشارکت اجتماعی و تعاون کمک مؤثری می‌کند.

 

 

- عملکرد و شیوه اصلی سازمان تعاون روستایی باتوجه به نامی که دارد چیست و چه تاثیری در بخش تولید کشاورزی دارد؟

شیوه‌های این سازمان به دنبال آن است با تسهیم منصفانه و عادلانه سود در بخش کشاورزی ریسک بخش کشاورزی فقط بر سر جامعه تولیدکنندگان آوار نشود، بلکه بخشی از این ریسک شیفت پیدا کند به سمت فعالان بازاری یا ذی‌مدخلان یا ذی‌نفعان بازار یا جامعه مصرف‌کننده شهری. یعنی توزیع منصفانه ریسک و تسهیم عادلانه سود هم زمان باهم باشد.

این سیاست اگرچه در ذات خود تناقض‌نماست، اما در قالب حرکت‌های تعاونی تجارب جهانی جواب داده و امکان‌پذیر است. بنابراین وقتی از تغییر ساختار صحبت می‌کنیم، این ساختارها تنها ساختارهای فرمی و ساختارهای صوری نیست، بلکه در محتوا هم به معنای اصلی بازار و مناسبات لازمه آن توجه شده است.

اینکه انحصارها باید شکسته شود و در کنار شرکت‌های تعاونی تولید، شرکت‌های مدیریت واردات و صادرات و شرکت‌های بازرگانی داشته باشیم تا این شرکت‌ها بتوانند بخشی از وظایف معطل‌مانده نظام تعاونی کشور را به دوش بکشند. این موضوع باعث می‌شود بتوان به یک توافق مالی با جامعه تولیدکنندگان بخش کشاورزی رسید، که از عناصر متنوعی تشکیل شده است.

شاید نیاز باشد ساختارهای کهنه را تغییر دهیم و ساختارهای جدید به‌وجود آوریم. ساختارهایی که با واقعیت‌های امروزی سازمان تطبیق بیشتری داشته و انعطاف‌پذیری لازم را در مقایسه با متغیرهای دیگر اقتصای داشته باشد.

ساختار‌های قدیمی و کهنه نمی‌توانند در برابر تلاطم بازار از استحکام قابل قبولی برخوردار باشند. ساختارهای جدید بازار یعنی مکانیزم‌های کشف قیمت، مکانیزم‌های خرید و فروش در بازارهای بورسی، تالارهای فرعی، رینگ‌های صادراتی، تالارهای خرید و فروش، بازار فرابورس و استفاده از بروکرها یا بازارسازها یا بازارگردان‌ها یا دلال‌های حرفه‌ای باشد. این‌ها اجزای ساختارهای نوین بازار جدید را تشکیل می‌دهند. به همین دلیل است که از تاسیس بورس‌های منطقه‌ای در برخی موارد حمایت می‌کنیم. مانند بورس برنج در مازندران، بورس مرکبات یا زعفران در خراسان، بورس گندم در استان‌هایی که قوی‌ترین و بالاترین مناسبات بازاری را در حوزه گندم کشور دارند، مثل فارس، خوزستان و...

- از این ساختارهای جدیدی که اشاره کردید، چیزی را کلید زدید؟

بله. سیاست ما این است که بسیاری از خرید و فروش‌ها را به طور قطع به کمک مکانیزم‌های بورسی انجام دهیم هرچند که این کار در حال حاضر کار راحتی نیست. مکانیزم‌های بورسی نیازمند تهیه لوازم کار است. سیستم بازارسازی، بازارگردانی، دلال‌های حرفه‌ای و خطوط اعتباری که بتواند فاینانس کند. بروکری که نتواند خط اعتباری داشته باشد، کارکرد ندارد. در واقع به دنبال تقویت و توسعه این ارکان هستیم.

- تعامل با بحث بورس کالا و تالار بورس چطور است؟

در حال حاضر رابطه خوب است، اما باید تقویت شود.

- در کدام حوزه‌ها چالش وجود دارد؟

بازار قراردادهای آتی باید پررونق‌تر از حالت فعلی باشد در ضمن مکانیزم کنترل حباب در قراردادهای آتی باید پیش‌بینی شود درست مانند اتفاقی که در زعفران رخ می‌دهد. می‌توانیم خیلی از محصولات را در بورس عرضه کنیم ولی لازم است بورس اجازه دهد کارگزاری‌های بیشتری ایجاد شود. در حال حاضر تعداد کارگزاری‌های تخصصی کم است.

 

حسین شیرزاد

- پیش‌بینی شما از تعداد لازم چقدر است؟

نمی‌دانم. ضرورت بازار است. نمی‌توان الان چیزی گفت. به‌نظر من در آینده کارگزاری‌های تخصصی بیشتری شکل می‌گیرد و بانک‌های بخش خصوصی ترغیب بیشتری می‌شوند که اعتبار لازم به این امر اختصاص دهند.

- برای ثبات قیمت و تاثیرگذاری در بازار آن چه کالاهایی را بیشتر مد نظر دارید. آیا برای اینکه بتوان شیوه‌های جدیدتر ارائه کرد اقدامی شده، برای مثال برای کشف بهتر قیمت آیا تمهیداتی پیش‌بینی شده است؟

تلاش کردیم با تزریق به‌موقع در بازار تهران و فروش خرما در بازارهای منطقه‌ای بتوانیم قیمت‌ها را متعادل کنیم. بازار خرما امسال به طور کامل تحت تسلط و سیطره و کنترل ما بوده و رصد بازاری و پایش بازاری را به‌طور دقیق برای اینکه قیمت‌های خرما از حدود متعارف خود بالاتر نرود، انجام شد. به‌نظر من این اتفاق تجربه خوبی بود. پایش بازار خرما نشان داد می‌توانیم در خیلی از محصولات دیگر این شیوه را انجام دهیم و از شبکه توزیع مویرگی استفاده کنیم. راهکارهای جدیدی را پیدا کنیم برای اینکه مداخله هدفمندی داشته باشیم و از بخش خصوصی استفاده کنیم. توان سردخانه‌ای به اندازه‌ای وجود دارد که بتوان مداخله هدفمند را تشویق کرد. خرما تجربه خوبی بود. بر خلاف خیلی از تحلیل‌گرهایی که می‌گویند بازار زعفران تحت مداخله سازمان مرکزی تعاون روستایی از حالت اصلی خود خارج شده، من با این نظر به طور کامل مخالف هستم. بازار زعفران، از حالت عادی خارج نشده بلکه به نفع تولیدکننده شکل گرفته است. از ابتدای حضور در سازمان مرکزی تعاون روستایی از کلیه فعالان زعفران و از تُجاری که در این حوزه سالیان سال است فعالیت اقتصادی می‌کنند دعوت کردم برای خرید زعفرانی که در حال حاضر در انبارها وجود دارد اقدام کنند. از نظر من برخی بازارها مانند زعفران بازارهای چارچوب‌داری است. اگر دولت می‌خواهد مداخله کند، با مشورت، مذاکره و تعامل با بخش خصوصی و تجاری که فعالیت می‌کنند باشد. مداخله خلق‌الساعه دولت در برخی بازارهایی که این بازارها بازارهای دارای چارچوب و تاریخ‌مند هستند، به هیچ عنوان به نفع دولت یا وزارت جهاد کشاورزی هم نیست.

مشورت با ذی‌نفعان هر بازاری و استفاده از حد مداخله‌ای که بازار تصمیم می‌گیرد برای کمک به تولیدکنندگان، بقا و پایداری تولید، برای موفقیت در بازار لازم است. معتقدم باید با مذاکره و چانه‌زنی به حد مداخله هدفمند دولت در بازارها رسید. این چارچوب و قاعده‌مند شدن بازارها نیازمند همکاری دولت و بخش خصوصی است و حتی تجار سنتی و مدرن باید در این تسهیم نقش داشته باشند. مشکل اصلی این است که گاهی برخی فعالان را از قلم می‌اندازیم و نمی‌توانیم همکاری آن‌ها را جلب کنیم. جلب نظر همه مداخله‌گرها و فعالان و تجار بخش خصوصی در این زمینه لازم است چون این نوعی ساختارسازی و نهادسازی است.

- به موضوع نهادسازی اشاره کردید، آیا نهادسازی در بخش کشاورزی به قدر کافی انجام شده یا پیگیری می‌شود؟

نهادسازی در بخش کشاورزی مدت‌هاست از خاستگاه اصلی‌اش فاصله گرفته است. نیاز به نهادهای جدید و پرقدرت داریم که بتوانند همیار دولت باشند تا در بزنگاه‌های تاریخی که بازار دچار تلاطم می‌شود، بتوان از ظرفیت‌های این‌ نهادها استفاده کرد. دولت کمتر از این ظرفیت‌ها استفاده می‌کند و اگر استفاده کند، ظرفیت‌هایی است که به‌طور تصادفی شکل گرفته است.

در واقع دلیل اینکه فعالان و اتحادیه‌های استانی تا به امروز نتوانستند شرکت تجاری قوی را تشکیل دهند همین موضوع است. در پرتو حضور چنین شرکت‌های تجاری قوی در بازار است که اثر بخشی فعالان مشخص می‌شود و می‌توان بخش مهمی از فعالیت‌ها را واگذار کرد.

حضور افرادی برخی از افرادی مانند آقای «م» در سپهر تجاری فعالیت‌های بازاری بخش کشاورزی پدیده بدی نیست. پدیده بسیار پسندیده‌ای است و هنر من به‌عنوان یک فعال بخش دولتی این است که به‌عنوان سازمان تعاون روستایی 20 تا از این افراد را حمایت کنم تا چنین شرکت‌هایی شکل بگیرد.

بخش خصوصی قوی می‌تواند برای تنظیم بازار در شرایط سخت اقتصادی کمک‌یار اتحادیه‌های مرکزی و دولت باشد.

باید چنین نهادهایی که در بخش خصوصی که موفق‌ عمل می‌کنند تکثیر شوند، این نقصان نیست. در همه جای جهان از چنین شرکت‌ها یا افرادی (حقیقی و حقوقی) استقبال می‌کنند. سعی می‌کنند الگو بگیرند و هیچ پارلمانی هم کارت زرد به وزیری نشان نمی‌دهد که دنبال الگو گرفتن از یک ساختار تجاری در بخش کشاورزی است. این قابل فهم و درک نیست. منطقی نیست که پارلمانی که برخواسته از بخش خصوصی و مردم است بیاید به وزیری که از بخش موفق خصوصی که می‌خواهد با حضور آن الگو بدهد به اتحادیه‌های ما، کارت زرد نشان دهد!

- تعاونی‌های مالی و اعتباری روستایی! این عبارتی است که در سال‌ها و ماه‌های اخیر بسیار شنیده شده است. این موضوع از کجا و چطور شروع شد؟

تعاونی‌های مالی و اعتباری روستایی در واقع رشد کاریکاتوریزه و سرطانی –احتمالی- در بطن فعالیت‌های روستایی بود. در حالی که نه آمادگی داشتیم برای این نقل و انتقالات تولید، نه نهاد ناظر مالی داشتیم، نه پروتکل مالی داشتیم، نه استانداردهای بانکی پیروی می‌کردیم، نه سطح تحصیلات و آموزش افرادی که در این بخش وارد شدند آموزش و تحصیلات کافی بود، نه حتی ساختارها و نرم‌افزارهای لازم را برای کنترل هوشمند نقل و انتقالات مالی داشتیم.

در فقدان همه این ساختارهای مهم و اصلی پولی، مالی و بانکی اقدام به تأسیس، تکمیل و رشد کاریکاتوریزه این واحدها کردیم آن هم فقدان این ساختارها! فاجعه نزدیک بود و سرنوشت این واحدها غم‌انگیزتر از آنچه که به نطر می‌رسید. این اتفاقی بود که به ارث رسیده از دهه پیش بود.

بی‌نظمی مالی هم در تعاونی‌های تولید وجود داشت. طبیعی است که تعاونی‌های ما نیاز به تأمین مالی دارند، اما تأمین مالی هم قاعده دارد. قواعد تأمین مالی و تشکیل یک‌سری نهادهای ناظری است و تخصص می‌خواهد. بدون داشتن تخصص حسابداری و حسابرسی که تخصص مالی است یا فاینانس، تخصص مدیریت پولی و مالی و هزار و یک تخصص دیگر که در فضای مداخله‌گری پولی و شبکه بانکی وجود دارد که باید از آن استفاده کرد، واحدهایی تأسیس شد که هیچ‌کدام از این‌ فنون و علوم را نداشتند با حمایت بی‌جا و جبر و زور اداری تشویق شدند که خیلی از این تعاونی‌ها را در استان‌ها و شهرستان‌ها و حتی در دورترین نقاط کشور تشکیل دهند. پول زیادی از مردم جمع‌آوری شد، اما این پول بیش از اینکه مایه کمک به جامعه روستایی و کشاورزی کشور باشد، مایه نقمت بود و موجب عذاب شد. چون انحراف از مأموریت داشته است. به جرأت می‌گویم که طی پنج سال گذشته بالای 85 درصد مصارف این پول‌های جمع‌آوری شده وارد شبکه تعاونی تولید و حوزه روستایی و کشاورزی کشور نشده، بلکه صرف بورس‌بازی خرید زمین و ملک و... شده است. به‌نظر من نوعی پول‌شویی عظیم اتفاق افتاده است.

 

حسین شیرزاد

- چطور و با چه ترفندی این پول‌ها جمع آوری شده است؟

با نرخ بهره بالا، نرخ‌های غیرمتعارف و مشوق‌های کاذب برای جذب سپرده‌ها به‌وجود آورده شد. نرخ‌هایی که هر بنگاه مالی را به ورشکستگی می‌کشاند. چون این سیستم مالی، نه سواد، نه تخصص و تجربه و نه پیشینه تاریخی برای حضور در بازارهای مالی داشت، به‌ همین دلیل درک درستی از فاجعه نداشت و این باعث شد که آبروی 70 ساله سازمان مرکزی تعاون روستایی، واحدهای تعاونی و سرمایه اجتماعی که با خون دل به ارث رسیده بود، پای خیابان مصادره شود، آن هم با فحش و بد بیراه و به فجیع‌ترین وضع ممکن. به نظر می‌رسد، تمام این اتفاقات از قبل برنامه‌ریزی‌شده بوده توسط گروهی خارج از سازمان مرکزی تعاون روستایی. تمام گزارش‌های نهادهای امنیتی و نهادهای ناظر نشان می‌دهد که اتفاقی که سر واحدهای تعاونی تولید افتاده، تصادفی نبوده است. محصول جهل بوده که عده‌ای سودجو و منفعت‌طلب بر واحدها چنبره زدند و از جهل کارگزاران ما در این واحدها استفاده کردند و چنان تاراجی از اموال کشاورزان بیچاره صورت گرفته که این در تاریخ فعالیت‌های تعاونی بی‌سابقه بوده است. به یقین می‌گویم تفکری که این واحدها را به این انحراف کشانده، دارای شبکه بوده، دارای تفکر بوده، و به طور دقیق می‌دانسته چه‌ می‌کند و می‌دانسته به کدام واحدها می‌تواند بیشتر فشار آورد و همکاری برخی از فعالان شبکه تعاونی را در این تاراج نمی‌شود انکار کرد چون در حال حاضر همه شواهد و مدارک و مستندات آن وجود دارد.

به نظرم حال که ما قصد داریم به این موضوع سر و سامان بدهیم اجازه بدهید همه این موضوع را بدانند. از روزی که آمدم بالای 30 نامه به نهادهای امنیتی، نهادهای ناظر، نهادهای اقتصادی، قضات دادگاه‌ها بیش از 30 تا 35 نامه صورت گرفته تا جلوی این تاراج گرفته شود. جلسات بی‌شماری تشکیل شده در استان‌هایی که این اتفاق در آن واقع شده و در سطح مرکز تا جلوی مداخله‌گری غیرموجه یا واسطه‌گری غیرمجاز در بازارهای پولی و مالی گرفته شود. به طور کامل به دستورالعمل‌های بانک مرکزی عمل می‌کنیم و وفاداریم و از بانک کشاورزی به‌خاطر همه زحماتی که بابت دو واحد بحرانی ولیعصر رباط‌کریم و البرز متحمل شده تشکر می‌کنم، با وجود همه اختلاف‌نظرهایی که با بانک داریم.

این اتفاق خطرناک‌ترین مداخله‌ای بوده که شبکه تعاونی‌های کشور طی 50 سال گذشته در جامعه روستایی یا در جامعه تولیدکنندگان بخش کشاورزی انجام گرفته است.

این مداخله‌گری یک بی‌احتیاطی و تسامح و تساحل جبران‌ناپذیر بوده که به اعتماد عمومی در جامعه کشاورزی لطمه زیادی زده است. این اعتماد را از ما گرفته است.«بازتولید سرمایه اجتماعی در جوامع روستایی متکی است به شعاع اعتماد». این اتفاق شعاع اعتماد ما را کم کرده بنابراین بازتولید سرمایه اجتماعی را به حداقل خود رسانده است.

این جنایت و جفای بزرگی در حق سازمان مرکزی تعاون روستایی است که متأسفانه به ما به ارث رسیده است. در 60 روز گذشته به جای اینکه مدیر تحول‌گرا باشم، یک وارث سرشکستگی‌های تاریخی هستم. در 60 روز گذشته انقدر آوار سر من خراب شده نه شب دارم نه روز. مدیران دولتی می‌گویند 90 روز اول ماه‌عسل دولتی‌هاست. اما ما ماه‌عسلی نداشتیم روز اولی که برای شروع به کار به ساختمان مرکزی تعاون روستایی آمدم نمی‌توانستم وارد ساختمان شوم چون مردم  جلوی در ورودی سازمان جمع شده بودند و در خیابان فحش و بد و بیراه می‌دادند.

حسین شیرزاد

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید