رئیس مجمع ملی خبرگان کشاورزی: حال کشاورزی سنتی این روزها اصلاً خوب نیست
دهقان سنتی، مشتاق یادگیری کشاورزی مدرن
کمبود سیاستهای ترویجی و تشویقی و کمآبی موجب پیری و بیسوادی کشاورزی سنتی ایران شده است
کشاورزان نخستین قربانیان آباند. چه آنهایی که به دنبال سیاستهای سدسازی، زمینهای خود را زیر آب دیدند و چه آنهایی که با سدسازی در بالادست، شاهد کمرمق شدن رودخانهها شدند تا سهمشان از شغل آب و اجدادیشان کاهش یابد و مجبور باشند برای گذران زندگی مهاجرت کنند و تن به حاشیهنشینی بدهند. هم آنها که هر طور بود، ماندند و روی زمین کارکردند و چشم به آسمان دوختند تا بارش به محصولشان برکت بدهد و هم آنها که چشم داشتند تا سهم بخش کشاورزی از سد ساختهشده در مسیر رودخانه روان شود و زمینشان را سبز کند.
سنتیکاران همیشه قربانی بودهاند، حداقل در دهههای اخیر اینچنین بوده است. کشاورزان ایرانی در دهههای گذشته هیچوقت سهم چندانی از سیاستگذاریهای کلان کشور نداشتهاند و تنها دربارهشان حرف زده شده است. حتی وقتی هم پای سرمایهگذاری به میان آمده، سهمشان بسیار ناچیز بوده. آنطور که از آمارها برمیآید، در 70 سال گذشته، سهم این بخش از کل تشکیل سرمایه ثابت ناخالص کشور حدود سه تا پنج درصد بوده و این رقم باعث شده تا بسیاری از کارشناسان بر این باور باشند که کشاورزی ایران، از جایی که باید قرار داشته باشد، عقبتر ایستاده است. با گسترده شدن سایه خشکسالی اوضاع بغرنجتر هم شده. حالا کشاورزان میگویند، وضعیت بارش و کمآبی باعث شده تا کاشت محصول دیگر صرفه چندانی نداشته باشد. به گفته یکی از کشاورزان منطقه دیواندره کردستان به خبرنگار «خبرگزاری ایانا »، «وضعیت بهگونهای است که تولید بهاصطلاح در حال سربهسر شدن است، یعنی هنگامیکه یکتن گندم میکاریم نهایتاً یک هزار و 120 کیلو برداشت میکنیم. درنتیجه روزبهروز در حال فقیرتر شدن هستیم. این در حالی است که در گذشته میزان محصول اضافه تولیدشده حدود 300 کیلو بود.»
تولید نزدیک به سربهسر یا درآمدی که برابر با هزینه تولید است زندگی روستاییان را تحتفشار قرار داده و حتی انگیزهها را در میان دهقانان پایین آورده است. افزایش فاصله میان شهر و روستا خود یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی است که میتواند بسیاری از مشکلات را در آینده به وجود آورد. بهطور مثال رشد حاشیهنشینی در کلانشهرها مسبب بسیاری از مشکلات میشود ولی برای کشاورزی که نمیتواند امورات خود را بگذراند، حاشیهنشینی بهتر از کار سختی است که درآمد کافی ندارد.
از سوی دیگر بیش از یک دهه است دولت سیاستهای تشویقی خود برای سنتیکاران کشاورزی را هم کنار گذاشته و به همین دلیل کشاورزان اکنون برای تأمین گاوآهن، سمپاش، قیچی و تراکتور نیز در مضیقه قرار دارند. یکی از کشاورزان که تولید نخود انجام میدهد گفت: «در گذشته اگر محصول کافی و باکیفیت تولید میکردیم با 300 هزار تومان صاحب تراکتور میشدیم ولی حالا خبری از این حرفها نیست. دولت تمام سیاستهای تشویقی خود را رها کرده و با افزایش سالانه و اندک قیمت گندم میخواهد بگوید اوضاع رو به بهبود است٬ اما چنین نیست.»
در همین رابطه علی خانمحمدی، رئیس مجمع ملی خبرگان کشاورزی، به خبرنگار «خبرگزاری ایانا » میگوید: «تولید سربهسر تنها در بخش کشاورزی دیمی یا غلات حاکم نشده، بلکه در بخشهای دیگر نیز کشاورزان تقریباً سربهسر کار میکنند. این مسئله سبب شده تا تنها چند درصد کشاورزان تولید مفید داشته باشند و مابقی تنها برای اندکی پول مجبور به کار شوند.
او افزود: «از زمان دولت نهم ابتدا سیاستهای ترویجی کنار گذاشته شد. کنار گذاشتن آموزش درست به دهقانان سبب شده تا همچنان روشهایی در کشاورزی ایران مورداستفاده قرار گیرد که به دهههای قبل بازمیگردد و در دنیای مدرن امروز کارایی ندارند. اکنون نیروهای تحصیلکرده بیرون گود ماندهاند و تعیینکننده سیاستهای روستا، مغازهداران و دلالان و بخش خصوصی هستند. آنها نیز تنها دغدغه درآمد بیشتر برای خود را دارند و به مشکلات آب، خاک و روستاها هیچ توجهی ندارند. دولت باید نقش راهنما و برنامهریز را بر عهده داشته باشد.»
رئیس مجمع ملی خبرگان کشاورزی ادامه داد: «از سوی دیگر حذف سیاستهای تشویقی نیز مزید بر علت شده است. درگذشته قیمت یک تراکتور 300 هزار تومان بود و اکنون 80 میلیون تومان. قیمت گاوآهن 6 میلیون تومان شده و دولت هم میگوید به روستاییان یارانه میدهیم و این سیاستهای تشویقی را حذف کرد. منتها پرسش این است سود یارانه کشاورزی به جیب چه کسی میرود؟ بالا بردن سالانه قیمت گندم نهایتاً به تورم میانجامد که به زیان کشاورزان است اما سیاستهای تشویقی چنین اثری ندارد. از سوی دیگر با در دسترس قرار دادن ابزارآلات کشاورزی و فنّاوریهای روز میتوان مشکلات را در فصول خشکسالی هم کاهش داد.»
به گفته خانمحمدی، «این دو عامل در کنار بحران آب سبب شده تا کشاورزی ایران پیر و بیسواد باشد زیرا جوانان روستاها به شهر مهاجرت میکنند و افراد سالخوردهای که فکر میکنند جایی در شهرها ندارند باقی میمانند.»
حال کشاورزی سنتی این روزها اصلاً خوب نیست و به اعتقاد بسیاری، اگر از چند دهه پیش دهقانان آموزش میدیدند و با روشهای جدید تولید محصول آشنا میشدند و با استفاده از دستگاههای نوین آبیاری کشاورزی میکردند امروز شاهد خالی شدن روستاها، کاهش تولید و در تنگنا قرار گرفتن معیشت کشاورزان نبودیم، اتفاقی که با کوتاهی مسئولان در سالهای گذشته افتاد و هنوز هم فکر اساسی به حال آن نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید