روز جهانی محیط زیست، یاد آوری غفلتها
در عصر مدرن بسیاری دولتها در درون مرزهای کذایی و برای اثبات شایستگی خود کماکان بر کانونهای حیات از جنگل، تالاب و رودخانه و .... تازیده و تا بتوانند هزینه میکنند. رقابتها و آزمایشات تسلیحاتی زیستستیز، جنگهای فرساینده، تلاش برای رشد اقتصادی ناپایدار، خشکاندن رودخانههای مرزی، پیوند توامان قدرتهای سیاسی و صاحبان ثروت و از آنسو افزایش بیمهار جمعیت و ... بر شتاب تخریب عرصههای حیات این سیاره بیش از بیش افزوده و چشماندازی بس تیره را هشدار میدهد
عبدالحسین طوطیایی - پژوهشگر کشاورزی
سازمان ملل متحد (UN)، پانزدهم خرداد برابر با پنجم ژوئن هر سال را «روز جهانی محیط زیست» نامگذاری کرده است. بخش محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP)، دستورالعملهای مربوط به محیط زیست را تنظیم میکند و پیادهسازی منسجم ابعاد محیط زیستی توسعهی پایدار در سیستم این سازمان را، برعهده دارد. به مناسبت روز جهانی محیط زیست در ایران 16 تا 22 خرداد هر سال به عنوان هفته محیط زیست نامگذاری شدهاست. اما سوال این است آیا سرانجام روزی فرا خواهد رسید که سازمان ملل متحد بیش از نقش نظارت و بی پشتوانه کنونیاش و با هدف تحقق اعلامیه حقوق، مدیریت مقتدرانه حراست از بستر حیات جهانی را برعهده گیرد؟ بستر حیاتی که تنها در قالب تمامیت سیاره زمین و نه در محدوده مرزهای سیاسی قابل تعریف است.
تاریخ بشر در سرتاسر امتدادش جز پیکارعدالت با سلطه و سیطره حکایتی ندارد. او در این سنگلاخ گرچه فاصله از غار تا کهکشان را آمده اما هرگز دست از این پیکارش بر نداشته است. آفریدهای که میل به آفریدن، او را همواره از همزیستی با طبیعت دور و به سلطه بر آن واداشته است. سلطه سرکشی که با فریاد درد آلود هابیل آغاز و از آن پس تمامی برگبرگهای تاریخش را با رنگی از خون در آمیخت. انسان مدرن امروز از فراز همین کهکشان، چشم حسرت به آن غار دیرینش دوخته چرا که در این پرواز عمودی از فطرت و بستر حیات جدا شده است. بستری که اکنون او در دام سلطهجویی دریافته است که نه مالک بلکه تنها جزیی از آن بشمار میآید. اساسا همین انسان و البته با راهبردی عادلانه در تلاش آن بوده تا که جایگاه درست خود در چیدمان متعادل نظام هستی و بخصوص در آغوش زمین مهربان را بشناسد. اما آیا برای اکثریت سلطه جویش در این برج عاج تنهایی، هنوزمجالی به بازگشت به خویشتن خود هست؟
به نظر میآید کارنامه حال حاضر انسان برای آشتی دیگر بار با بستر حیات خودش نگران کنندهتر از گذشته باشد. او با بهره از آخرین فناوریها و نگاه خود محورانهاش، هنوز درحال ادامه سیطره دروغین بر عرصه حیاتش است. سیاره زمین و در روند توسعه ارتباطات گرچه هر روز کوچک و کوچکتر میشود اما متاسفانه مرزهای بین کشورها کماکان پررنگ و همه آنها کمابیش از درک زیستن در یک سیاره واحد غافلند. در عصر مدرن بسیاری دولتها در درون مرزهای کذایی خود و برای اثبات شایستگی خود کماکان بر کانونهای حیات تازیده و از جنگل، تالاب و رودخانه و .... تا که بتوانند هزینه میکنند. رقابتها و آزمایشات تسلیحاتی زیستستیز، جنگهای فرساینده، تلاش برای رشد اقتصادی ناپایدار، خشکاندن رودخانههای مرزی، پیوند توامان قدرتهای سیاسی و صاحبان ثروت و از آنسو افزایش بیمهار جمعیت و ... بر شتاب تخریب عرصههای حیات این سیاره بیش از بیش افزوده و چشماندازی بس تیره را هشدار میدهد. بعضی از آنان و با توانایی بالا در علم و فناوری در سودای مهاجرت به مریخ بوده اما از حراست زمین آماده و مهیای حیات چشم پوشیدهاند. سرنوشت این پیکار نابرابر و مخرب با طبیعت در کشورهایی که درآمد ملی نه از جیب مالیات دهندگان بلکه عمدتا از ذخائر زیرزمینی تامین میشود بسی اندوهبارتر است. اهرمهای مدیریتی در این گروه به کمک درآمدهای سرشار و بیپاسخگو، از اقتدار خود در حفاظت از عرصههای طبیعی سوء استفاده کرده و به تغییر گسترده در کاربری آنها میپردازند. در چنین چرخهای از مدیریت، سازمان متولی حفاظت از بستر حیات تنها در قامت مشروعیت دادن به پروژههای جاهطلبانه دستگاه اجرایی ظاهر میشود. متولیانی که روزهای جهانی را به هفتهای گسترش داده تا در تریبونهای خود نقش منتقد و معترض را هم بر عهده بگیرند. به هر حال انسانی که قرار بود که به جانشینی آفریدگارش بر کرسی زعامت زمین بنشیند تا حال حاضر و در اسارت افزونخواهی صاحبان قدرت، جز پیکار، تذکار، گلایه و هشدار برای تداوم و تحقق عدالت در این عرصه زندگی چارهای نیافته است.
کلام آخر این است مادامی که حراست از بستر حیات در زمین بر عهده یک دستگاه قدرتمند بینالمللی قرار نگیرد و دولتها آن را در حیطه اختیارات و سیاستهای درون مرزی خود بدانند طبیعت یک پارچه زمین همچنان آماج آسیبهای برگشت ناپذیر قرار خواهد گرفت. آسیبهایی که در جریان رقابتهای بینالمللی تشدید خواهد شد. در چنین روندی دلسوزان و دیدهبانان این عرصه گرچه همواره آژیر هشدار را مینوازند اما بایستی متاسفانه در انتظار عرصه سوختهای باشند که از حاکمیت افزونطلبان برایشان به ارث گذاشته خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید