Iranian Agriculture News Agency

مردم! لطفا نگویید طعم کباب با ذغال بلوط، چیز دیگری است

چندی پیش، مدیرکل وقت اداره منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری اعلام کرد که سالانه ۵ هزارهکتار از جنگلهای استان متبوعش، قربانی فرآیند ویرانگر ذغالگیری می شود. تقریباً با همین نسبت، وضعیت در دیگر استانهای زاگرس نشین چنین است. افزون برآن، چنین شرایطی، کم و بیش در ارسباران، هیرکانی و حتی منطقه ایران و تورانی هم وجود دارد.

مردم! لطفا نگویید طعم کباب با ذغال بلوط، چیز دیگری است

محمد درویش| عضو هیئت‌ علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور 

چندی پیش، مدیرکل وقت اداره منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری اعلام کرد که سالانه ۵ هزارهکتار از جنگلهای استان متبوعش، قربانی فرآیند ویرانگر ذغالگیری می شود. تقریباً با همین نسبت، وضعیت در دیگر استانهای زاگرس نشین چنین است. افزون برآن، چنین شرایطی، کم و بیش در ارسباران، هیرکانی و حتی منطقه ایران و تورانی هم وجود دارد. به نحویکه متاسفانه به درختان کاشته شده برای مقابله با بیابان زایی هم رحم نشده و نگارنده بارها شاهد ذغالگیری از این درختان در خراسان، آران و بیدگل، کاشان، اردستان، بخشهایی از سمنان و کرمان بوده است. وقتی فقط روزانه سه تن ذغال تاغ از سمنان به استانهای مجاور وارد می شود، عمق فاجعه را می توان به خوبی درک کرد؛ آنهم استانی که خود درگیر بیابان زایی است، مدیرانش می گویند با کمبود آب روبروست و می خواهد از دریای شمال کمبود آبش را جبران کند. کوره های ذغالگیری در نجف آباد اصفهان هم همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند. برآوردها حکایت از آن دارد که سالانه دستکم ۲ میلیون مترمکعب چوب را برای مصارفی که از ذغال انتظار می رود، یعنی: گرمایش، کباب، قلیان و منقل! از دست می دهیم! تامل برانگیزتر آنکه کل تلاش کشور برای درختکاری به حدود یک پنجم این تلفات تاسف بار هم نمی رسد.

 اینک چه باید کرد؟ آیا به هر قیمتی باید درختان را جایگزینِ این کشتار شگفت آورِ سبزینه در وطن کرد؟

راست آن است که کاشت سوزنی برگان غیربومی در رویشگاه هیرکانی و زاگرس یک فاجعه تمام عیار بوده که به بهانه مرمت سریع یا حفاظت از عرصه های تخریب شده، انجام گرفته است. با همین استدلال اینک پای گونه های خطرناک تری، چون پالونیا، کنوکارپوس، کهور پاکستانی  و ... به رویشگاه های طبیعی کشور بازشده که جملگی در رقابت با گونه های بومی، چون یک گیاه مهاجم عمل کرده و تداوم زیگونگی سرزمینی را در فلات ایران با خطری بزرگ مواجه کرده اند.

لطفاً نگویید: خب دولت باید وارد عمل شده و دربرابر این موج تخریبها بایستد! البته کسی منکر تعلل و لکنتهای مدیریتی در بدنه متولی محیط زیست و منابع طبیعی کشور نیست؛ اما سخن این است که تا وقتی ما مردم تصور می کنیم، طعم کباب با ذغال بلوط، چیز دیگری است! تا وقتی که در اغلب سوپرمارکتهای شهر، ذغالهای مرغوب با بسته بندی و تبلیغات آنچنانی ارایه می شود، بحران مهار نخواهد شد. ما باید از خود شروع کنیم و همانطور که استفاده از کیسه های پلاستیکی را تحریم و آن را با کیسه های پارچه ای چند بار مصرف جایگزین می کنیم؛ باید خرید ذغال را هم تحریم کنیم. به جای ابراز نگرانی از افزایش سرانه مصرف کاغذ که از نشانه های توسعه یافتگی است و بر غلظت دانایی مردم می افزاید، نگران قاچاق چوب برای سوزاندن باشیم.

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید