حکمرانی غذایی، نماد استقلال (1)
بنا به تعریف بانک جهانی، امنیت غذایی «دسترسی همه مردم در تمام اوقات، به غذای کافی برای داشتن یک زندگی سالم» است که دارای سه محور اصلی «موجود بودن غذا»، «دسترسی به غذا» و «پایداری در دریافت غذا» است. سازمان ملل متحد در گزارش اخیر خود از افزایش گرسنگان به ٨١٥ میلیون نفر که حدود ١١ درصد جمعیت انسانی کره زمین را تشکیل میدهد، خبر داده است.
گزارش مزبور علت این افزایش نگرانکننده را تغییرات اقلیمی و پیامدهای کاهش منابع آب شیرین و عدم افزایش محصولات اساسی در مقایسه با افزایش جمعیت انسانی در این کره خاکی دانسته است؛ زیرا این بخش باید تا سال ۲۰۵۰ مواد غذایی حدود 1.9 میلیارد جمعیت کره زمین را تأمین کند بهویژه اینکه بهواسطه گرم شدن جهانی کره زمین بین ۹ تا ۲۱ درصد تولید محصولات کشاورزی کاهش مییابد. بررسیهای FAO برای تغذیه جهان 9 میلیارد نفری در سال 2050 می گوید: لازم است که تولید محصولات کشاورزی تا آن زمان 70 درصد افزایش یابد و این افزایش بیشتر باید در زمینه محصولات حیاتی و استراتژیک مانند غلات باشد. بر اساس این گزارش در آن زمان باید میزان این محصولات حدود یک میلیارد تن بیش از دو میلیارد تن حال حاضر افزایش یابد، همچنین تولید کنونی گوشت از 200 میلیون تن، باید به حدود 470 میلیون تن برسد و...
دستیابی به امنیت غذایی در هر کشوری بدون لحاظ پایداری این امنیت اساساً راهبرد مثبتی تلقی نشده و چهبسا به روند وابستگی عمق بیشتری بخشد؛ بنابراین هر کشور و جامعهای با چشمانداز پرتنشی که برای منابع تولید غذا در دنیا در انتظارش هستیم ناگزیر است که امنیت غذایی را در قالب «حکمرانی غذا» پی بگیرد. «حکمرانی بر غذا» در حقیقت تأمین امنیت غذایی با اتکا به ظرفیتهای و توانایی داخلی است. در چنین تعریفی اگر بخشی یا نهادههایی در چرخه تولید فرآوردههای غذایی اساسی، به واردات یا فنآوریهای خارجی آن وابسته باشد حاکمیت پایدار بر امر غذا را مخدوش میکند. در شرایطی که شمار جمعیت کشورمان در حال حاضر از توان اکولوژیکیاش فراتر رفته و در پرتنشترین نقطه زمین ازنظر تغییرات اقلیمی نیز قرار گرفتهایم به لحاظ این چشمانداز تیرهوتار جز تحقق حکمرانی غذایی راه دیگری فرارویمان قرار ندارد، اما در دستیابی به این آرمان گریزناپذیر از کجا و با چه راهکارهایی باید آغاز کنیم؟
پرفسور میشل پمبر، استاد دانشگاه و مدیر مرکز اگرواکولوژی، آب و تابآوری دانشگاه کاونتری بریتانیا صحبت از غذا، کشاورزی، محیطزیست و معیشت فقط به کشاورزان مربوط نمیشود، بهطورکلی تمامی تولیدکنندگان غذا را مدنظر دارم. ما از 2.5 میلیارد انسانی صحبت میکنیم که در جوامع بومی در حال تولید غذا هستند. بیشترین بار تولید غذا در دنیا توسط تولیدکنندگان کوچک صورت میگیرد. بیشتر این تولیدکنندگان در آسیا قرار دارند و تعداد کمتری در اروپا و آمریکا و آفریقا هستند. حدود 60 تا 70 درصد از غذا در دنیا توسط دهقانان تولید میشود. پمبر با تأکید بر توسعه تولید دهقانی (تولید خردهمالکی و خانوار) معتقد است که در نظام مدرنیسم حال حاضر که تنها با نگاه تجاری به فعالیتهای کشاورزی و تولید غذا توجه میکند روند مهاجرت تولیدکنندگان خردهپا و تبدیل کانونهای بزرگ تولید و انحصاری برای این آینده پرتنش خطرناک و در تضاد با راهبرد حکمرانی بر غذاست. او از تشکلی با 200 میلیون تولیدکنندگان خرد به نام «راه و روش دهقانان» خبر میدهد که در بیش از دو دهه اخیر در سیاستگذاری امنیت غذایی جهانی نقشآفرین و در حال گسترش هستند.
در این نوشتار و با تأکید بر درستی چنین دیدگاهی پیشنهاد میشود مدیریت بخش کشاورزی برای توسعه این گروه از بهرهبرداران در کشورمان (معادل 3.5 میلیون نفر یا خانوار و تقریباً برابر با 70 درصد بهرهبرداران در بخش کشاورزی) توجه خاص و برنامههای حمایتی را بیشازپیش تدارک ببیند. مجموعهای که در خلال شش دهه گذشته و در چالش با توسعه صنعتی و گسترش بخش خدمات و مهمتر از همه پیامدهای اقتصاد نفتی به ورشکستگی و تغییر کاربری منابع تولید ناگزیر شدند. بدون تردید افزایش بهرهوری و ارتقاء سطح زندگی این قشر از تولیدکنندگان و با قابلیت بیشتر برای تحقق «حکمرانی غذایی» در کنترل روند مهاجرت به شهرها و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی نیز نقشآفرین خواهد بود. به خاطر داشته باشیم که هرگونه کمک و مساعدتی به این گروه جز از طریق حمایت از تولید اقتصادی آنان نهتنها به رونق و خوداتکایی آنان نمیافزاید، بلکه از قابلیت بهرهوری حال حاضر آنان نیز چهبسا خواهد کاست.
دیدگاه تان را بنویسید