Iranian Agriculture News Agency

گپ و گفت با مینا رامه، کارآفرین و زنبوردار نمونه کشوری

زنبورداری در آپارتمانی وسط تهران

زنبوردار نمونه 46 ساله گرمساری از طرف بنیاد مادر به‌عنوان مادر نمونه کشور انتخاب شده است. عمل به مسئولیت‌های اجتماعی و کارآفرینی در کنار تعهد خانوادگی و مادری به ویژه تربیت یک فرزند معلول دلیل این انتخاب بوده است

زنبورداری در آپارتمانی وسط تهران
برخلاف تفکر مرسوم که زنبورداری فقط در دشت و بیرون شهر امکان پذیر است، هر کسی در خانه‌اش می‌تواند زنبورداری کند. من در تهران مشتری ای دارم که در حیاط خانه‌اش زنبورداری می‌کند و هیچ مزاحمتی هم برای همسایه‌ها ندارد.

به گزارش ایران، زنبوردار نمونه 46 ساله گرمساری از طرف بنیاد مادر به‌عنوان مادر نمونه کشور انتخاب شده است. عمل به مسئولیت‌های اجتماعی و کارآفرینی در کنار تعهد خانوادگی و مادری به ویژه تربیت یک فرزند معلول دلیل این انتخاب بوده است. او سال 90 تعاونی روستایی زنان را در رامه - روستایی در گرمسار - ثبت می‌کند. حرفه پدرش زنبورداری بوده و از کودکی با کندوها بزرگ شده، مدرس جهاد کشاورزی و برگزارکننده کلاس‌های آموزشی زنبورداری برای علاقه‌مندان است. جوان‌هایی که بیشترشان می‌آیند تا مدرک و وام بگیرند اما در همین کلاس‌ها پایشان می‌خورد به شهد و عسل و می‌چسبند به گل و گیاه و زنبور و پاگیر می‌شوند: از 250 جوانی که در کلاس‌هایم شرکت کرده‌اند، 150 - 100 نفر زنبورداری را جدی دنبال کرده‌اند، در حالی که پیشتر خودشان می‌گفتند آمده بودند وامی بگیرند و بروند سراغ کار دیگری. آنها امروز با همین زنبورها خانواده‌هایشان را می‌چرخانند و این برای من مایه افتخار است. به شاگردانم می‌گویم از کم شروع کنند، بعضی هایشان حتی از یک کندو شروع کرده‌اند، همین طور جلو بروید تا 10 کندو. آنها عسل هایشان را به خودم می‌فروشند و من برایشان بازاریابی می‌کنم. گپ کوتاه ما را با مینا رامه، کارآفرین و زنبوردار نمونه کشوری می‌خوانید.

جهان شعور و عاطفه دارد، از بالا نگاه نکنید

جهان شعور و عاطفه دارد. آنها که در طبیعت کار کرده‌اند و یک سر کسب و کار آنها با دار و درخت و گل گره خورده می‌دانند چه می‌گویم. شاید کسی از دور، زنبور عسل را یک حشره کوچک و کم قدر ببیند اما زنبوردار می‌داند این طور نیست، پس از بالا نگاهش نمی‌کند. شاید هضم این جمله برای خیلی‌ها سخت باشد اما به چشم خودم دیده‌ام زنبور عسل، زندگی تلخ خیلی‌ها را شیرین کرده، خانواده‌هایی که پیش از آمدن زنبور، نزاع و کشمکش در آنها بوده و با آمدن زنبور صلح به روابط‌شان آمده است.

کلونی‌های بزرگ زنبورداری، سنگین برای یک زن

زنبورداری در کلونی‌های بزرگ برای یک خانم کار سنگینی است. حمل و نقل و جابه‌جایی‌های مکرر، انرژی و توان زیادی از آدم می‌گیرد، چون این طور نیست که کندو را یک جا بگذاری، مدام باید جای کندوهایت را عوض کنی و با زنبورهایت ییلاق قشلاق کنی. اوج کار زنبورداری از اسفندماه شروع می‌شود و تا مهر سال بعد از آن ادامه دارد. در ظل گرما مدام باید بالای سر زنبورهایت باشی. موم بدهی به زنبورها، شانه‌ها را جابه‌جا کنی، حواست به بچه‌گیری از زنبورها باشد و مثل زنبورها که شهد و گل‌ها را بو می‌کشند، دائم بو بکشی و مشامت تیز باشد که کدام منطقه چه گلی دارد و آن گل‌ها کی باز می‌شوند تا کندوهایت را سروقت‌شان ببری. پس می‌بینید یک وقت قزوین هستیم، یک وقت فیروزکوه، یک وقت کرج، یک وقت دشت شوید ورامین و یک وقت هم شیراز. ما مثل گل‌های آفتابگردان که با آمد و شد آفتاب زاویه می‌گیرند و جابه‌جا می‌شوند با آمد و شد گل‌ها جاده هایمان را تعویض می‌کنیم.

700 هزار تومان برای شروع زنبورداری

جوان‌هایی که می‌خواهند این کار را شروع کنند نیاز نیست در گام اول با کلونی‌های بزرگ شروع کنند چون تجربه و فوت و فن بالایی می‌خواهد. آنها با دو کندو هم می‌توانند لذت زنبورداری را بچشند و هم به درآمد خوبی برسند. تهیه هر کندو 320 هزار تومان هزینه دارد و نمی‌خواهد برای شروع، تجهیزات عجیب و غریب بخرند. یک کلاه و یک اهرم 20 - 10 هزار تومانی کافی است. تقریباً با 700 هزار تومان دو کندو و وسایل مختصر می‌شود تهیه کرد. آن‌ها همزمان برای عسل‌هایشان بازاریابی کنند، عسل هایشان که به فروش برسد 4 - 3 برابر هزینه‌ای که کرده‌اند در همان برداشت اول به درآمد می‌رسند. البته اگر کسی بخواهد با آب و قند کندوداری کند از هر کندو می‌تواند 30 کیلوعسل بیرون بیاورد اما عسل دارویی برای هر کندو 10-8 کیلو بیشتر نمی‌شود.

زنبورداری در آپارتمان، وسط تهران

برخلاف تفکر مرسوم که زنبورداری فقط در دشت و بیرون شهر امکان پذیر است، هر کسی در خانه‌اش می‌تواند زنبورداری کند. من در تهران مشتری ای دارم که در حیاط خانه‌اش زنبورداری می‌کند و هیچ مزاحمتی هم برای همسایه‌ها ندارد. شعاع حرکت یک زنبور 11 - 9 کیلومتر است. زنبور صبح زود از کندو بیرون می‌رود و مزاحمتی هم برای کسی ندارد. از تهران کسی به من مراجعه کرد و دو کندو از من گرفت. پسرش روماتیسم دارد و پزشک، نیش زنبور و عسل به او تجویز کرده، او الان به پنج کندو رسیده و بهترین عسل دارویی بدون شکر را تولید می‌کند، من عسل تهران را با عسل درجه یک خودمان عوض می‌کنم، چون تهران بوستان و فضای سبز خوبی دارد.

این دو عسل ما گران است

یکی از گران‌ترین عسل‌های ما عسل باریجه است که از هیچ دارویی در کندو استفاده نشده، در رامه گیاهی وجود دارد به نام باریج، زنبورهایم صمغ این گیاه را به کندو می‌آورند و در درمان بیماری هایشان از ‌آن استفاده می‌کنند، بنابراین دیگر نیازی به تجویز داروی شیمیایی نمی‌ماند، این داروها به ویژه اگر در دوز بالا استفاده شود، اصالت عسل را می‌اندازد و عوارض خودش را دارد. ما عسل باریجه را کیلویی 150 هزار تومان می‌دهیم و دیابتی‌ها به راحتی می‌توانند این عسل را بخورند. عسل اُکالیپتوس گرمسار ما هم عسل بسیار باارزشی است و برای درمان سرماخوردگی، برونشیت و آسم حرف ندارد.

سوداگری در عسل بیداد می‌کند

بازار سوداگری در کسب و کار عسل زیاد شده و حتی گاهی منِ زنبوردار هم نمی‌توانم عسل‌های دست ساز را خوب تشخیص دهم، چون خیلی حرفه‌ای درست می‌کنند، عمدتاً با شیره چغندرقند و اسانس. گاهی همین عسل‌های تقلبی را با تبلیغات عجیب و غریب به قیمت‌های نجومی 500 - 300 هزار تومانی به نام عسل صددرصد طبیعی دست مردم می‌دهند، به خاطر همین خیلی‌ها اعتمادشان را به عسل و حتی زنبوردار هم از دست داده‌اند. تنها راه تشخیص طبیعی بودن عسل این است: عسل طبیعی و درجه یک - بسته به نوع عسل حالا آویشن باشد یا گون یا هر عسل دیگری - بین دو تا سه ماه بعد از برداشت باید رُس کند. رُس عسل طبیعی هم مثل کرم یا خمیردندان بافت همگن دارد و شکرک نیست، اما متأسفانه چون عسل‌های بازار را می‌جوشانند آن هم در دماهای بالا تا رنگ شفاف و قرمز رنگ داشته باشد آنزیم عسل نابود می‌شود، بنابراین عسل هر چقدر هم بماند رُس نمی‌کند، چون این عسل دیگر زنده نیست.


چرا کارآفرین همیشه بی‌نیاز است؟

کارآفرین از نگاه من همیشه یک فرد بی‌نیاز است، امیدوارم منظورم را از بی‌نیازی گرفته باشید، کارآفرین منتظر کسی نمی‌نشیند زندگی‌اش را تغییر دهد، پس نیازی به هیچ چیز ندارد و از فرصت‌هایش استفاده می‌کند و محیط را به نفع خودش تغییر می‌دهد. ما البته در جامعه‌مان فکر می‌کنیم بی‌نیازی یعنی اینکه پول خیلی زیادی داشته باشی، در حالی که این طور نیست. بی‌نیازی یعنی ببینی مثل یک چاه در خودت می‌جوشی و از خودت بیرون می‌کشی و توانمندی هایت را رشد می‌دهی.

طوفان تمام نمی‌شود، زندگی در طوفان را بیاموزید

مدیریت زمان در هر فعالیتی بسیار مهم و قابل تأمل است. کارآفرینی که سهل است شما اگر در امور روزمره خودت هم مدیریت نداشته باشی دچار لجام گسیختگی خواهی شد. یک کارآفرین سعی می‌کند بسیار مقتصدانه با زمان‌هایش رفتار کند. توصیه‌ام به جوان‌ها این است که در خودشان تمرین کنند و یاد بگیرند که هیجان‌ها عامل موفقیت ما نیست، مداومت سبب پیروزی آنها خواهد شد، این نوار از هر کجا که قطع شود دوباره باید گره بزنند و شروع کنند. نباید منتظر باشیم تا طوفان به پایان برسد، بلکه باید زندگی کردن در طوفان را بیاموزیم. کارآفرین معروفی می‌گوید «انسان‌ها برای اضافه کردن کیفیتی جدید به دنیا آمده‌اند.» اما اضافه کردن کیفیت جدید به زندگی زمانی صورت می‌گیرد که ما در مسیر حیات، هنگامی که در خلوت در مقام مقایسه از خود برمی آییم در برابر خودمان تاریک و سرافکنده نباشیم.

عاشق کارت باشی تو ساعت را بیدار می‌کنی نه ساعت، تو را

کار زمانی بزرگ ترین تفریح است که از کار خود لذت ببری. وقتی شما عاشق شغل خود باشید، قطعاً قبل از اینکه ساعت شما به صدا درآید بیدار شده‌اید، یعنی وقتی عاشق کاری هستی که انجام می‌دهی، شمایی که ساعت را بیدار می‌کنی، نه ساعت‌ بخواهد شما را بیدار کند. این شوق برخاستن از خواب و پیش از ساعت‌ بیدار شدن از کجا می‌آید؟ از همان لذت و کششی که در شما نسبت به کاری که انجام می‌دهید می‌جوشد. من با کار خودم زندگی می‌کنم و بله، کار من تفریح من است. انتخاب این فعالیت برای من صرفاً با هدف دستیابی به پرورش و رشد نیازهای درونی‌ام بوده، نه الزاماً انجام یک فعالیت اقتصادی.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید