شرایط « خزر» خطرناک است
| حر منصوری | فعال محیطزیست |
شهروند /دریای خزر دارای اکوسیستمی حساس است که اکنون در شرایط بسیار خطرناکی قرار دارد، وضع خزر از حدود ١٧سال پیش قابلتامل شده است، درواقع از زمانی که قیمت مرکبات در شمال کشور کاهش یافت بیشتر باغات مرکبات به زمینهای برنجکاری تبدیل شدند و اکنون حدود ٩٠٠ کیلومتر از ساحل حوضه آبی خزر شالیزار قرار دارد. برنج محصولی آببر و ارتفاع آب در شالیزارها حدود ٣ تا ٤سانتیمتر است که در اینصورت تبخیر بهراحتی صورت میگیرد، بنابراین یکی از دلایل کاهش آب ورودی به خزر افزایش شالیزارهاست. رودخانههایی که به خزر میریزند موجب برقراری تعادل آب شور و شیرین آن میشوند که ادامه این روند تعادل آب شور و شیرین خزر را به هم میزند، علاوه بر این موجب کاهش فضای تخمریزی ماهیان این حوضه میشود که به مرور نسل ماهیان نیز کاهش مییابد. یکی از مهمترین رودخانههایی که بیشترین حجم آب خزر را تأمین میکند، رود ولگاست که ٨٣درصد آب خزر وابسته به آن است. در چندسال اخیر به علت رشد کشاورزی در بالادست خزر، دبی آب آن هم از لحاظ کمی و هم کیفی کاهش داشته است. تعدادی تالاب مانند میانکاله، گمیشان و انزلی وجود دارند که بهطور کاملا محسوسی به دریایخزر متصل هستند، یعنی اگر تراز خزر کاهش یابد روی سطح آب این تالابها نیز تأثیر میگذارد. بهعنوان مثال بیشتر ماهیان استخوانی و غضروفی دریای خزر در تالاب میانکاله تخمریزی و زادآوری میکنند، حال اگر ارتباط بین خزر و تالاب قطع شود، آب میانکاله کم خواهد شد، بنابراین به مرور نسل این ماهیها منقرض میشود. از سوی دیگر آبی که از رودخانهها وارد خزر میشود به زهکشهای شالیزارها متصل هستند، بنابراین حجم زیادی فلزات سنگین و کود و سم وارد این حوضه و در پی آن تالاب میشود که با گذشت زمان بر اکوسیستم خزر فشار خواهد آورد. همچنین در بالادست خزر شاهد توسعه شهرها، روستاها و صنایع هستیم. از چندسال گذشته منع فعالیت صنایع آلاینده در حوضههای آبریز خزر برداشته شد، از اینرو این صنایع با تراکم بالا مشغول فعالیت هستند که ادامه این روند چرخه هیدرولوژیکی آب را مختل میکند.
روند طبیعی چرخه آب اینگونه است که آب تبخیر و به خنکای رشته کوه البرز برخورد میکند که در این حالت به صورت باران، برف و تگرگ به زمین برمیگردد، اگر برف باشد که در ارتفاعات ذخیره شده و به مرور در فصول بهار و تابستان آب و منابع مورد نیاز را تأمین میکند. در گذشته به علت غنای گیاهی و سطوح پوشیدهشده از سبزه و گیاه، بخشی از باران جذب زمین میشد و بخشی نیز بعد از برخورد با شاخهها، تنه درختان و پوشش گیاهی به آرامی در رودخانهها جاری و درنهایت به خزر و تالابها میرسید اما امروزه به علت از بین رفتن این پوشش، آب با شتاب و مانند سیل که مملو از رسوب است، وارد تالابها و خزر میشود. این روند موجب فرسایش جنگل و اکوسیستمهای خاص جنگلی مانند جنگلهای هیرکانی که دارای قدمت ٤٠میلیون ساله است، میشود. همچنین تمام این رسوبات با آب وارد حوضه آبریز خزر شده و درنهایت به تالابها و خزر میریزد. از آنجا که چرخش آب خزر در بخش جنوبی آن برخلاف عقربه ساعت است، از اینرو تمام رسوبات را از انزلی به سمت بندر ترکمن سوق میدهد که حجم بسیار زیادی رسوب در این بخش از خزر جمع میشود.
از سال ١٩٢٥ تا ١٩٧٧ تراز آب خزر روند کاهشی داشته و در این سالها به کمترین سطح خود رسیده که این کاهش موجب قطع ارتباط تالاب میانکاله با خزر شده بود، با توجه به وابستگی تالابها به تراز خزر باید درنظر داشت اگر تراز آب خزر یک متر کاهش یابد، کل تالابی مانند میانکاله که کلا یک متر عمق دارد، خشک میشود.
بعد از آن تراز آب خزر یک روند افزایشی داشت که بهنظر میرسد تغییراتی که در ولگا رخ داد بیتأثیر نبود، همچنین تحقیقات نشان داد دمای آب خزر در تراز آن بیتأثیر نیست، اما آنچه مسلم است از عوامل بسیار تاثیرگذار در کاهش ورودی آب به خزر، عدمکنترل ورودی آب و مدیریت غلط منابع آبی است که این حوضه را دچار بحران کرده است.
خزر هم مانند دریاچه ارومیه هزارانهزار سال است که حیات دارد و در این مدت میلیونها میکروارگانیزم در کف و اطراف آن شکل گرفته است، بنابراین با از بین رفتن آن تمام این موجودات نیز نابود میشوند که درنهایت دود آن به چشم انسانها میرود.
تمام بخشهای آب خزر و حوضههای آن به هم مرتبط هستند، تصور اینکه خلیج گرگان درحال خشکشدن است اما انزلی مشکلی ندارد، غلط است، چون تمام این اکوسیستم به هم متصل هستند و از هم تأثیر میگیرند، بنابراین باید نگران تمام بخشهای خزر باشیم.
امروزه بخشهایی از خلیج گرگان به دلیل کاهش تراز آب خزر خشک شده است که این روند چندسال گذشته نیز تکرار شده بود. درسال ١٩٧٧ نیمی از تالاب میانکاله خشک شده بود، درحالی که چندسال بعد آب خزر بهحدی بالا آمد که جزیره آشوراده به زیر آب رفت و ساختمانها و ویلاهای زیادی در حاشیه خزر به زیر آب رفتند.
این میتواند یک سیکل طبیعی باشد اما دلیل نمیشود که انسان با دخالتهای بیجا این روند طبیعی را مختل کند و هر بلایی که میخواهد روی حوضه آبریز خزر آورد. روند فعلی دریای خزر بسیار نگرانکننده است، البته باید درنظر داشته باشیم که مشکلات اصلی زیر آب است و ما آنها را نمیبینیم و متوجه وخامت اوضاع نیستیم، اگر این مسأله را درک کنیم، متوجه میشویم که امروزه خزر بیش از ارومیه نیازمند توجه و رسیدگی است. در اطراف خزر کوهستانها و جنگلهای زیادی وجود دارد که با تغییر وضع این دریا تحتتأثیر قرار خواهند گرفت و از بین میروند، بنابراین حفاظت از آنها نیازمند عزم ملی و جدی مسئولان و مردم در کنار هم است. برای این مسأله راهکارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از راهکارها این است که این مسأله توسط ایران در کنوانسیون خزر مطرح و بهطور جدی پیگیری شود. بر این اساس برنامهای ارایه کردیم که نمایندهای از سازمانهای مردمنهاد فعال زیستمحیطی در نشستهای این کنوانسیون حضور داشته باشند تا مشکلات از تمام جوانب مطرح و بررسی شود.
قطعا علت تمام مشکلات خزر عوامل انسانی است، اگر سیکل طبیعی کم و زیاد شدن آب خزر وجود دارد، قطعا کار خودش را انجام میدهد و با توجه به روند طبیعیبودن خود را بازیابی میکند اما تاثیر انسان این روند را دچار اختلال کرده است.
تاثیر دستاندازی انسان بر اکوسیستم دریای خزر بسیار چشمگیر است که گاهی ممکن است غیرقابل جبران باشد. خزر دارای یک دوره ٥، ١١ و ١٣ ساله کاهش آب است که اکنون در دوره ٥ ساله قرار دارد. این روند طبیعی است اما هرچه دخالت انسان در این اکوسیستم بیشتر شود، امکان بازتوانی آن نیز کاهش مییابد بنابراین ادامه روند دخالت انسان بسیار خطرناک است.
کرهزمین بهطور طبیعی سعی میکند خودش را خنک کند که این کار با بارش باران و برف اتفاق میافتد و این سیکل خزر نیز نوعی تلاش برای خنک نگه داشتن خودش است. دریاچه آرال در شمال شرقی خزر با یکسری اقدامات غیرمحیط زیستی خشک شده است، حالا میخواهند همین بلا را بر سر خزر بیاورند، همینطور که بر سر دریاچه ارومیه آوردند. ابعاد نابودی دریای خزر بسیار بیشتر از دریاچه ارومیه است، زیرا تمام جنگلهای قفقازی، هیرکانی و بهطور کلی اوراسیا خشک میشود که از بین رفتن آنها یک فاجعه است. خزر یک دریای بسته است، بنابراین اگر اقداماتی بدون کارشناسی در حوضه آبریز آن انجام شود، خطر بزرگی آن را تهدید خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید