Iranian Agriculture News Agency

ماجرای نزاع خونین اهالی دو روستا بر سر آب

دو کشته در دومین جنگ آبِ چهارمحال و بختیاری

درست بیست‌و‌هفت روز پیش بود، وقتی اهالی بلداجی از انتقال آب این منطقه به سفید‌دشت برای استفاده در کارخانه فولاد دومیلیون تنی عصبانی و با پلیس درگیر شدند؛ درگیری که باعث شد یک نفر کشته شود، ١٠٨ نفر مجروح و ٧٠ نفر دیگر هم بازداشت شوند. نزاع بر سر آب بود؛ آبی که قرار بود به مجتمع فولاد برسد تا این مجتمع هم کارش را شروع کند.

دو کشته در دومین جنگ آبِ چهارمحال و بختیاری



درست بیست‌و‌هفت روز پیش بود، وقتی اهالی بلداجی از انتقال آب این منطقه به سفید‌دشت برای استفاده در کارخانه فولاد دومیلیون تنی عصبانی و با پلیس درگیر شدند؛ درگیری که باعث شد یک نفر کشته شود، ١٠٨ نفر مجروح و ٧٠ نفر دیگر هم بازداشت شوند. نزاع بر سر آب بود؛ آبی که قرار بود به مجتمع فولاد برسد تا این مجتمع هم کارش را شروع کند.

به گزارش شهروند ،دوشنبه، هجدهم مرداد ماه کمی آن طرف‌تر از بلداجی، دومین درگیری شکل گرفت. درگیری که دو نفر را کشت و دو نفر دیگر را هم زخمی کرد. همه چیز از چرای دام شروع شد، زمانی که چوپان روستای «ارجنک» با ١٥٠ گوسفند چند کیلومتر آن طرف‌تر، سر از زمین‌های روستای «کتک» درآورده بود و موقع چرای دام و وارد شدن تعدادی از گوسفندان برای خوردن آب به چشمه، خشم اهالی روستای کتک را برانگیخت؛ همین هم شد تا تعدادی از اهالی روستا به سمت چوپان بیست ساله حمله‌ور شوند و درنهایت درگیری خونینی را رقم بزنند.

ماجرای درگیری چه بود؟
هجدهم مرداد ماه روز خاصی برای اهالی روستای «کتک» و «ارجنک» بود. زخم کهنه اهالی این دو روستا پس از ١٠، ١٥ سال سر باز کرد و با کشته‌شدن دو نفر به پایان رسید. قهرمان غلامی رئیس شورای «ارجنک» است. روستایی با ٣٠٠ خانوار که تنها ٢٠ کیلومتر از مرکز شهرکرد فاصله دارد. چشمه آب و چند قنات دیگر، تمام داشته‌های این روستاست؛ چشمه و قناتی که سال‌ها موضوع درگیری میان اهالی این روستا و چند روستای دیگر شده است. هفت روز پیش هم جنگ بر سر همین چشمه بود. برادر رئیس شورای «ارجنک» یکی از قربانیان این نزاع بود. غلامی در گفت‌وگو با «شهروند» از جزییات درگیری آن روز می‌گوید: «درگیری میان اهالی روستای کتک و ارجنک سابقه طولانی دارد؛ از گذشته‌ها تاکنون همیشه میان این دو روستا اختلاف وجود داشته، اما هیچ وقت درگیری‌ها به اینجا نرسیده بود که خونی ریخته شود.» خبرها حکایت از مرگ دو نفر در این درگیری دارد، اما رئیس شورای ارجنک تنها مرگ یک نفر را تأیید می‌کند و آن یک نفر هم برادرش است. او از روز حادثه می‌گوید: «هجدهم مرداد ماه برادرزاده بیست‌ساله‌ام، حدود ١٥٠ گوسفندی که متعلق به خودش بود، را برای چرا می‌برد؛ در مسیر چرا به روستای کتک که فاصله زیادی با روستای ارجنک ندارد می‌رسد، آنجا تعدادی از گوسفندان از آب چشمه‌ای که متعلق به روستای ارجنک است اما هرزآبش به آنجا می‌رسد، می‌خورند؛ برخی از اهالی روستای کتک اما شاهد این اتفاق بودند، به همین دلیل به سمت برادر‌زاده‌ام حمله‌ور شده، گوسفندهایش را می‌برند و او را به شدت کتک می‌زنند، آن‌قدر که او به زحمت می‌تواند با کسی تماس بگیرد و تقاضای کمک کند.» او ادامه می‌دهد: «پس از این تماس عمو و پسرعموهایش به محل می‌روند، یکی از این افراد نجاتعلی غلامی، یعنی برادر من بود. او برای پایان درگیری به کسانی که به برادر‌زاده‌اش حمله کرده بودند، نزدیک می‌شود؛ اما در مقابل، آنها با اسلحه شکاری سینه‌اش را هدف می‌گیرند و از فاصله دو متری به او شلیک می‌کنند؛ شدت جراحت به اندازه‌ای بود که پیش از آمدن آمبولانس او همان جا، جانش را از دست می‌دهد.»

به گفته غلامی، نجاتعلی مرد ٤٤ ساله‌ای بود که سه فرزند داشت. او آن روز از محل درو برای حل‌وفصل این درگیری به روستای کتک رفته بود: «محلی که گوسفندان از آن آب می‌خوردند، در مرز میان کتک و ارجنک قرار داشت؛ یعنی بیشتر از این‌که در محدوده کتک قرار داشت، مربوط به ارجنک می‌شد، بنابراین اهالی روستای کتک، حق اعتراض نداشتند.» غلامی به سابقه اختلاف با اهالی کتک بر سر آب اشاره می‌کند: «قبلا اهالی کتک ادعای مالکیت عدوانی می‌کردند. آنها می‌گفتند این چشمه متعلق به آنهاست، سر همین موضوع هم زیاد شکایت کردیم، حتی ماجرا به دادگاه هم کشید و درنهایت با سندهایی که ارایه کردیم، مالکیت آن به ارجنک داده شد؛ از آن موقع میان ما و آنها در این چشمه مرزبندی شد؛ درگیری آن روز هم درست روی همین مرز اتفاق افتاد.» به گفته او، هرزآب این چشمه به روستای «کتک» می‌رود و آنها از آن برای کشاورزی و دام‌هایشان استفاده می‌کنند؛ البته اهالی کتک یک قنات هم دارند، این قنات در ملک «ارجنک» است، اما آبش به همان روستای کتک می‌رود و استفاده می‌شود: «این قنات برای روستای کتک کم است؛ هر چند که اهالی این روستا هم زیاد نیستند و حدود ٢٠ خانواده در آن زندگی می‌کند، در حالی‌که روستای ارجنک نزدیک به ٣٥٠ خانوار دارد.»

اهالی روستای «ارجنک» اگر بخواهند پیاده به روستای کتک بروند، تنها به ٢٠ دقیقه پیاده‌روی نیاز دارند؛ اما اختلافات میان اهالی این دو روستا باعث شده تا آنها کمترین رفت‌و‌آمد را داشته باشند، اختلافاتی که آب، زمین‌های کشاورزی و دام‌ها به آنها دامن زده؛ ماجراهایی که تنها به این دو روستا محدود نمی‌شود. غلامی می‌گوید: «روستای پیربلوط در نزدیکی ارجنک است. آنها هم بر سر آب با اهالی ارجنک مشکل دارند؛ اختلاف اما بر سر قنات است، قناتی که در روستای ارجنک است و با پیربلوط مشترک مصرف می‌شود و آنجا هم هر لحظه امکان بالا گرفتن یک درگیری وجود دارد.» رئیس شورای روستای ارجنک می‌گوید که قوه قضائیه باید برای پایان دادن به این اختلاف‌ها وارد شود: «مرزهای ما با روستاهای اطراف مشخص است، اینها زمین‌های شخصی نیست، سازمان منابع طبیعی کاری نکرده تا این اختلاف‌ها تمام شود، مشکلات اینجا هم بر سر آب تمام نمی‌شود.» به گفته غلامی همه اختلاف‌ها از زمانی که خشکسالی شدت گرفت، جدی‌تر شد: «نمی‌شود گفت که این مسائل و درگیری به خاطر چند گوسفندی که از چشمه آب خورده‌اند، ایجاد شده؛ به ‌هر حال خشکسالی به مردم فشار آورده و روی دامپروری و کشاورزی تأثیر گذاشته است.»
ماجرای نزاع خونین بر سر آب تنها به صحبت‌های رئیس شورای ارجنک محدود نمی‌شود، فیروز گنجی، دهدار ارجنک توضیحات دیگری از این درگیری می‌دهد. او می‌گوید که این حادثه دو کشته داشت، همان روز حادثه، قاتل «نجاتعلی غلامی» به اسم «اسفندیاری» از سوی همراهان مقتول با چوب و آهن کشته شده است. او به «شهروند» می‌گوید: «این درگیری دو کشته و دو زخمی داشت. اول یکی از اهالی ارجنک با اسحله شکاری یکی از کتکی‌ها کشته می‌شود و در مقابل ارجنکی‌ها هم در همان لحظه با حمله کردن به قاتل، او را همان جا با سلاح‌های سردی که داشتند، می‌کشند.» او ادامه می‌دهد: «اختلاف بر سر چرای دام بوده که علاوه بر کشته شدن دو نفر، منجر به زخمی شدن دو نفر دیگر از اهالی کتک و ارجنک می‌شود. تعدادی از اهالی کتک هم در این درگیری بازداشت شدند.» او می‌گوید: «اهالی این دو روستا همیشه با هم درگیر بودند؛ نه فقط این روستا که روستای پیربلوط هم در این گروه قرار می‌گیرد که البته هنوز تبدیل به یک ماجرای جدی نشده است.» گنجی درباره ماجرای قناتی که موضوع اختلاف ارجنکی‌ها با پیربلوطی‌ها شده، توضیح بیشتری می‌دهد: «پیربلوطی‌ها می‌گویند که هشت روز آب برای آنها باشد، دو روز برای ارجنک، اما ارجنکی‌ها می‌گویند ٤ روز برای آنها باشد، ٤ روز برای پیربلوط. همین هم شده تا همیشه این دو روستا با هم درگیر باشند، یک روز این طرف آب را می‌بندند، یک روز آن طرف. ماجرا به دادگاه هم کشیده شده، اما هنوز مشکل سرجایش است، هر چند وقت یک‌بار هم با اسلحه همدیگر را تهدید می‌کنند، حتی پیربلوطی‌ها یک‌بار جاده را بستند.» به گفته گنجی، این دو روستا، بیش از ٣٠‌سال است که با هم درگیرند.
اهالی روستاهای شهرکرد نسبت به وقوع این درگیری‌ها اعتراض دارند؛ افرادی که چند وقت پیش هم شاهد درگیری خونینی در بلداجی بودند، حالا خبرهایی درباره درگیری اهالی دو روستا می‌شنوند. یکی از اهالی روستاهای اطراف شهرکرد که سال‌هاست درگیر این اختلافات است به «شهروند» می‌گوید: «متأسفانه تفکر نادرستی درباره پرآبی چهار محال‌و‌بختیاری وجود دارد که باعث شده تا مافیای برداشت از آب در این استان شکل بگیرد؛ همه اینها در حالی است که این استان درگیر خشکسالی است، این موضوع آن‌قدر به مردم فشار آورده که با هم درگیر می‌شوند.»
ایوب فرهادی بابادی از فعالان محیط‌زیست استان چهار محال‌و‌بختیاری هم نسبت به این اتفاقات اخیر در استان واکنش نشان می‌دهد. او به «شهروند» می‌گوید: «متأسفانه همه این اتفاقات در حالی در استان رخ می‌دهد که آب منطقه‌ای استان چهار محال‌وبختیاری ماه‌هاست که بدون مدیرعامل است و با حکم سرپرستی اداره می‌شود. به جمع‌بندی‌‌ که فعالان محیط‌زیست به آن رسیده‌اند، مقاومت مسئولان وزارت نیرو در مقابل گزینه‌های منتقد انتقال آب هدفمند و ناشی از انتقال آب در بی‌سروسامانی آب منطقه‌ای است.»

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید