Iranian Agriculture News Agency

داغ پرسوزتر از دارا..!

تصور کنید که سوار تاکسی می‌شوید تا به یک مقصد بروید، اما به محض اینکه سوار خودرو می‌شوید راننده ابتدا از شما بخواهد « اول پول را باید بپردازید یا اینکه شما اصرار داشته باشید باید او پیش از پرداخت پول، شما را به مقصدتان برساند!» در چنین شرایطی چه حسی به شما دست می‌دهد!؟ حتما شما هم به این فکر می‌کنید که در دنیای بدون اعتماد چقدر زندگی سخت و گاهی خنده‌دار خواهد بود....

داغ پرسوزتر از دارا..!
 
 
 

آفتاب یزد - نساء نژاد زارع

تصور کنید که سوار تاکسی می‌شوید تا به یک مقصد بروید، اما به محض اینکه سوار خودرو می‌شوید راننده ابتدا از شما بخواهد « اول پول را باید بپردازید یا اینکه شما اصرار داشته باشید باید او پیش از پرداخت پول، شما را به مقصدتان برساند!» در چنین شرایطی چه حسی به شما دست می‌دهد!؟ حتما شما هم به این فکر می‌کنید که در دنیای بدون اعتماد چقدر زندگی سخت و گاهی خنده‌دار خواهد بود.

شاید بحث در مورد اعتماد به مردم مانند موضوعی لوکس و خوشایند به نظر رسد، اما این روزها اقتصاددان‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اهمیت آن بسیار بیشتر است. اعتماد چیزی بیش از این قضیه است که آیا شما می‌توانید بدون قفل کردن در خانه از منزل خارج شوید یا نه. همین موضوع اعتماد مسئول تفاوت بین فقیرترین و ثروتمندترین کشورهاست. یک اقتصاددان ارشد بانک جهانی به نام استیو ناک به مدت بیش از یک دهه به مطالعه در مورد «اقتصاد اعتماد» پرداخته است. مطالعات او که 15 سال پیش اعلام شد حاکی از این بود که سالانه 12/4 تریلیون دلار از اقتصاد آمریکا به مقوله "اعتماد" وابسته بوده که این مقدار 99/5 درصد از درآمد کل این کشور است! یعنی اگر سالی 40 هزار دلار درآمد داشته باشید، 200 دلار آن مربوط به کار سخت است و 39800 دلار آن مربوط به وجود اعتماد! در واقع وقتی در سال‌های اخیر اقتصاددانان به «سرمایه اجتماعی» به‌عنوان یک عامل مهم در عملکرد اقتصاد کلان توجه زیادی کردند و مطالعات جدی در حوزه سرمایه اجتماعی با مطالعه پاتنم و همکارانش (۱۹۹۳) شروع شد و با مطالعه فوکویاما مبنی بر اهمیت سرمایه اجتماعی در حوزه اقتصاد افزایش یافت نتایج به جایی رسید که یکی از مفاهیم مفید در تبیین سرمایه اجتماعی که فرانسیس فوکویاما مطرح کرد، ”شبکه اعتماد“ نامیده شد.

حال در این میان چگونه است که مسئولان متولی اقتصاد کشور در وزارت اقتصاد در زمینه عرضه "دارا" دوم در بازار سرمایه بدون رسیدن به جمع‌بندی قطعی مردم را تا لب چشمه می‌برند و بعد تشنه بر می‌گردانند!؟ آیا مدیران سازمان خصوصی‌سازی یا مسئولان ارشد دولت از حداقل مشاوره و دانش تاثیرات اعتماد اجتماعی در رشد اقتصاد و جهش تولید و... بی‌خبر هستند یا این محاسبات اصلا در قاموس حساب و کتاب‌های آنها نمی‌گنجد!؟

آیا همچون مثال ساده ابتدای یادداشت نگارنده در مورد تلخی عدم اعتماد راننده تاکسی به یک مسافر، احساس بد ناشی از این نوع کج خلقی‌ها در اطلاع‌رسانی و ترجیح دادن حفظ منابع سهام "دارا"دوم، به زیانی سنگین‌تر از دارایی محفوظ مانده نزد دولت که همان اعتماد ملی نیم بند کنونی است منجر نخواهد شد!؟ اگرهم صلاح بر این بوده، چرا باید در ابتدا در بوق و کرنا شود و برخی حتی به اشکال مختلف نقدینگی آن را با فروش برخی اموال خود فراهم کنند و بعد با این انصراف دقیقه‌‌های واپسین مسئولان، عرضه داغ "دارا" را که نه، بلکه داغ سوءاستفاده از مردم را به یادگار ماندگار کنند! آیا واقعا باید دولت خود را در معرض یک صف فروش گسترده می‌دید و هجمه اعتراضی در رسانه‌ها تا دوباره روز گذشته وزیر اقتصاد و امور دارایی از هماهنگی مجدد با وزارت نفت و توافق برای عرضه صندوق دارا دوم (ETF) در نخستین چهارشنبه شهریورماه خبر دهد. پس دستمریزاد به رسانه‌ها که هستند!

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید