بهشتی در نهمین نشست تخصصی ایران کجاست ایرانی کیست:
هر ایرانی زیستگاه خود را مرکز جهان میداند
ایرانیها در معماری راههایی برای ایجاد شرایط زیست اعتلا یافته پیدا کرده بودند
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تأکید کرد که هر ایرانی، ایران و جهان را با مرکزیت زیستگاه خودش بهجا میآورد و زیستگاه خود را مرکز جهان میداند.
به گزارش ایانا به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری دیروز یکشنبه 9 اردیبهشتماه 97 در نهمین نشست تخصصی «ایران کجاست، ایرانی کیست» (مطالعات طرح آمایش سرزمین) که در محل سازمان برنامهوبودجه برگزار شد با تأکید بر بالقوه بودن همه منابع و موانع زیستی در ایران به ارائه توضیحاتی درباره زیستگاههای نقطهای در این سرزمین پرداخت.
او گفت: «در ایران به اعتبار مستعد بودن و وجود متغیرهای فراوانی که انسان برای فراهم کردن شرایط زیست با آنها روبهرو است، هیچ راهی جز توجه به همه جنبههای سامانههای زیستی وجود نداشته است.»
بهشتی با اشاره به تفاوت محیط مستعد و شکارگر گفت: «این در حالی است که در محیط شکارگر فقط برای شناسایی منبع و مانع به محیط توجه میشود و با سایر جنبههای سامانههای زیستی کاری ندارند.»
بهشتی بابیان این نکته که انسان در محیط مستعد با منبعیت و مانعیت روبهرو است گفت: «در این شرایط در پس هر چیزی میتواند منبعیت یا مانعیت وجود داشته باشد، بهعبارتدیگر در محیط پرستار یا مستعد، انسان خود را عضو از سامانه زیستی میبیند.»
او با اشاره به واژه «اشه» به معنی نظم حاکم بر هستی گفت: «این نظم در مرتبه مادی تحت عنوان اکوسیستم و بهصورت کلیتر همان سامانه زیستی است.»
او تأکید کرد: «عدول از «اشه» و حرکت در جهت خلاف نظم حاکم بر هستی به این معناست که ما اهل دروغ و ظلم هستیم.»
او «اشه» را معادل عدل و قرارگیری هر چیزی در جای خود دانست و گفت: «انسان هم بهعنوان عضوی از این سامانه زیستی باید در جای خودش باشد.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تأکید بر لزوم حلوفصل معادله زیستی هر منطقه برای سکونت در آن گفت: «جنس دخل و تصرف در محیط مستعد با محیط شکارگری متفاوت است چراکه در محیط شکارگری انسان با وجود اکوسیستم دخل و تصرف میکند اما در محیط مستعد، باعث اعتلای اکوسیستم میشود.»
او در ادامه باغ شازده کرمان را مثال زد و گفت: «این باغ به شکل تصنعی و جبری در آن محیط شکل نگرفته است بلکه به اتکای ظرفیتهای ذاتی و پنهان محیط در آنجا واقعشده است، پردهها کنار زده شده و این باغ آشکارشده است.»
بهشتی با اشاره به نیاز به شرایط تعادل برای تداوم حیات در سامانههای زیستی گفت: «در محیطی مثل اروپا تعادل ایجادشده ناپایدار است، اما تعادل پایدار اقتضای عضویت در محیط دینامیکی مانند ایران است.»
او در ادامه به وجود تفاوت بین تعادل پایدار و تعادل ناپایدار اشاره کرد و گفت: «به همین دلیل اروپاییها در تحلیلهایشان، تاریخ سرزمینهای خود را پویا معرفی میکنند، اما تاریخ سرزمینهایی مانند ایران و چین را ایستا میدانند.»
او با اشاره به تمدن درخشان یونان باستان از سه هزار و 500 سال تا دو هزار و 300 سال پیش گفت: «یونان بعد از افول دیگر هرگز دوران درخشش را تجربه نمیکند و از آن پس روم میدرخشد اما بعد از مدتی روم هم رو به افول میرود و این ماجرا در سرزمینهای مختلف اروپا تکرار میشود.»
او افزود: «در محیط مستعد (ایران) و مساعد (هند و چین) باید عضو سامانه بود و همه اهل تعادل پایدار هستند که جنس کاملاً متفاوتی با چیزی دارد که در محیط شکارگری اتفاق میافتد.»
مقایسه سه بازی شطرنج، تختهنرد و جنگا
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه به مقایسه سه بازی شطرنج، تختهنرد و جنگا پرداخت و گفت: «پادشاه هند شطرنج را به انوشیروان هدیه میدهد و در پاسخ بزرگمهر تختهنرد را معرفی میکند، در اروپا نیز بازی جنگا وجود داشت، بازیهایی که هرکدام متناسب با طبع مردمان آن سرزمینها بود.»
او افزود: «جنگا برای طبع شکارگر مناسب است چراکه یک غفلت کوچک در این بازی باعث فروپاشی میشود همانطور که کمی غفلت باعث فروپاشی اکوسیستم میشود.»
او با اشاره به اینکه شطرنج ابداع هندیها است گفت: «این بازی بسیار شبیه محیطهای مساعدی مانند چین، هند، مصر و امریکای مرکزی است، محیطهایی با منابع و موانع بالفعل درحالیکه منابع بزرگتر از موانع است.»
به گفته او، شطرنج، جهان متنوعی با قواعد و نظم نسبتاً پیچیده اما آشکار است بهعبارتدیگر برنده شدن در این بازی وابسته به مهارت بازیکن بوده و هیچچیز غیرقابلپیشبینی در آن وجود نداشته و بالفعل است.
بهشتی با اشاره به وجود نظم در تختهنرد گفت: «در صورت ظاهر این بازی فقری از جهت حرکت وجود دارد و مهرهها نمیتوانند در خانههای پر بنشینند، مقررات این بازی خیلی زیاد نیست اما دو تا تاس در این بازی وجود دارد که حالت بالقوه به بازی داده و از کنترل ما خارج است بنابراین ما باید همواره برای قرارگیری در شرایط خاص آمادهباشیم شرایطی که گاهی یک فرصت خارقالعاده و گاهی یک وضعیت بسیار سخت و پیچیده است.»
او با تأکید بر اینکه تختهنرد کاملاً با محیط بالقوه مستعد منطبق است گفت: «بخشی از این بازی در اختیار بازیکن نیست و گاوی ظرفیتی پنهان است که آشکار میشود.»
او با اشاره به الگوگیری بسیاری از طرحهای توسعهای از دوبی در ایران گفت: «درواقع محیط دوبی را به شرایط تعادل بسیار ناپایدار تبدیل کردهایم، بهقدری که حتی در اروپا هم شاهد چنین وضعیتی نیستیم این طرحها در دوبی بسیار پرهزینه ایجاد و نگهداری میشوند.»
او دوبی را به دکور سینمایی بعد از فیلمبرداری تشبیه کرد و گفت: «با توجه به اینکه شرایط علیرغم محیط است کمی غفلت باعث از بین رفتن همهچیز میشود.»
او افزود: «ایرانیها در معماری راههایی برای ایجاد شرایط زیست اعتلا یافته پیداکرده بودند تا جایی که قبل از اختراع یخچال، ایرانیها تنها مردمی در کره زمین بودند که در فصل تابستان به یخ دسترسی داشتند.»
بهشتی گفت: «تا سده 18 - 17 در انگلیس تابستانها یخ وجود نداشت این در حالی است که در سفرنامههای اروپاییان بهکرات به استفاده ایرانیها از یخ در تابستان اشارهشده و از آن تعجب میکردند.»
اصفهانی که پایتخت شد
به گفته او وقتی شاهعباس اصفهان را برای پایتختی انتخاب میکند با شهری روبرو است که بیشترین توسعه آن مربوط به دوران سلجوقیان بوده است.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به جمعیت 50 تا 80 هزار نفری شهر اصفهان گفت: «تصمیم گرفته شد شهر بهگونهای توسعه پیدا کند که بتواند پاسخگو 650 هزار نفر باشد.»
او با اشاره به دو مشکل برای توسعه اصفهان گفت: «فاصله شهر در آن دوران (محل میدان نقش جهان فعلی) با زایندهرود حدود دو کیلومتر شورهزار بود و از سمت دیگر در فصل تابستان که نیاز آب بیشتر میشود آب زایندهرود کم و در فصل زمستان که نیاز کمتری به آب وجود دارد، زایندهرود پر آب میشد که همین امر خود مشکلساز است.»
او گفت: «برای حل این مشکل پیشنهاد انتقال سرچشمههای رود کارون به زایندهرود مطرح میشود، طرحی که در دوره جدید با تونل کوهرنگ محقق شد.»
بهشتی افزود: «برای انتقال آب کارون، شروع به شکافتن کوه میکنند و شاهعباس چندین بار به این پروژه سرکشی کرده و بارها مسئولان این طرح را عوض میکند تا برنامه با سرعت و بهتر پیش برود هرچند این طرح هرگز موفق نمیشود.»
هوشنگ و اوگرد در اساطیر ایران
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به وجود دو برادر به نامهای هوشنگ و اوگرد در اساطیر ایران گفت: «ما در طول تاریخ این سرزمین، همواره شاهد تناسب و تناسب نداشتن این دو شخصیت باهم هستیم.»
او با اشاره به این نکته که در بسیاری از متون اسلامی، آبادانی در سرزمین ایران حاصل عدل و عمارت عنوان شده است، عدل را فراتر از قوه قضاییه و دادگاه دانست و گفت: «عدل در فرهنگ ایرانی به معنای قرار داشتن هر چیزی در جای خود یا همان «اشه» است.»
بهشتی در ادامه به فریدون در شاهنامه فردوسی اشاره کرد و گفت: «مهمترین مأموریت فریدون این است که عدل را برقرار کند و بهعبارتدیگر هر چیزی را در جای خود قرار دهد.»
او برقراری عدل را وظیفه هوشنگ و ساختن، اعتلا بخشیدن و از قوه به فعل درآوردن را وظیفه اوگرد دانست و گفت: «رفتار سازمان برنامهوبودجه نیز باید اوگرد باشد.»
به گفته او، نسبت هوشنگ و اوگرد را به نسبت خار و گل تشبیه کرد و گفت: «خار، هوشنگ و گل، اوگرد است و اگر خار نباشد گل در معرض خطر قرار خواهد گرفت.»
او با اشارهای به تاریخ ایران گفت: «سرسلسلهها همیشه هوشنگ بودهاند تا اینکه کمکم اوگرد و هوشنگها باهم آشنا شده و به یک تعادل میرسیدند، اما بهمرور اوگرد غلبه پیدا میکرده و بساط هوشنگها جمع میشود بهطور مثال در آخر دوره صفاوه، شاهسلطان حسین یک اوگرد به تمام معنا است.»
بهشتی افزود: «زمانی که شاهسلطان حسین تاج را بر سر محمود افغان میگذارد از او دو خواسته دارد، اول اینکه هرکسی را که او شفاعت کرد، زنده بماند و دوم اینکه محمود افغان اجازه بدهد کار ساخت باغ هزارجریب را به اتمام برساند.»
آبانباری غنی در زیر شهر اصفهان
او در ادامه شکافتن کوه برای انتقال سرچشمههای رود کارون به زایندهرود را یکراه حل هوشنگی دانست و گفت: «گاوی هوشنگ میخواهد نقش اوگردی ایفا کند این در حالی است که معمولاً وقتی هوشنگها میخواهند نقش اوگردی ایفا کنند بسیار پرهزینه خواهد بود.»
بهشتی با اشاره به باور متفاوت اوگردها نسبت به سرزمین و عملکردشان گفت: «در بستر اصفهان حدود 17 متر خاک رس، سپس حدود 21 متر ماسهبادی اشباع از آب (سفره زیرزمینی)، 40 تا 50 سانتیمتر گل رس فشرده و لایه نازکی صخره متخلل وجود دارد.»
او با تأکید بر وجود سفره آب زیرزمینی در اصفهان گفت: «با تزریق آب و غنی شدن این سفره زیرزمینی گاوی آبانبار بزرگی زیر شهر قرار داشت.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در توضیح روش شیرین کردن شورهزار بین شهر تا زایندهرود برای کشاورزی نیز گفت: «با استفاده از مقامیهای اصفهان و نوع زراعت کمکم خاک را شیرین میکنند، از سمت دیگر در مسیر زایندهرود بندهای کوچکی میزنند تا سرعت آب کاهشیافته و از طریق کف آب وارد سفرههای زیرزمینی شود.»
او با اشاره به ایجاد شکاف در نقطهای از صفحه متخلل زیر زایندهرود گفت: «این شکاف باعث هدر رفتن آب میشد به همین دلیل با ساخت یک سد زیرزمینی گاوی شکاف را به هم میدوزند تا از اتلاف آب جلوگیری شود و بعد راو این بستر پل خواجو ساخته شد.»
بهشتی افزود: «به دلیل وجود این پی مستحکم پل خواجو از زمان ساخت (شاهعباس دوم) تا امروز حتی یک سانتیمتر هم نشت نکرده است.»
او گفت: «با استفاده از این روشها در زیر شهر اصفهان یک آبانبار عظیم ایجاد میشود، بهطوریکه اهل شهر داخل خانه خود چاهی میکندند تا از سفره زیرزمینی آب موردنیاز خود را تأمین کنند.»
او با اشاره به قلیایی بودن خاک اصفهان گفت: «این خاک را نمیشد با کود حیوانی غنی کرد به همین دلیل از کود انسانی و پرندگان برای زراعت استفاده میکردند و به همین دلیل کبوتر خانههای زیادی در اصفهان وجود داشت.»
او گفت: «درواقع هیچچیزی از بیرون به اصفهان نیامد بلکه از ظرفیتهای درونی این محیط استفاده شد و این همان روش پرستارانه و اوگردی است که باعث اعتلای محیط میشود.»
نفرین شیخ بهایی
بهشتی گفت: «مغنیهای اصفهان همیشه هنگام کندن چاه مراقب بودند که آسیبی به لایه نازک متخلل نزنند چون اگر آن را میکندند آب هدر میرفت گاوی آبانبار سوراخ شده بود.»
او گفت: «مغنیهای باسواد، دانش و دلیل این امر را میدانستند، اما مغنیهای کمسوادتر با باور به اینکه اگر این لایه متخلل را بکنند، شیخ بهایی آنها را نفرین میکند این لایه را نمیکندند.»
او با تأکید بر اینکه آنچه امروز تحت عنوان خرافه میشناسیم، رمزهای زیستی هر محیط هستند، گفت: «چون ما زبان آنها را نمیفهمیم به آنها خرافه میگوییم.»/
دیدگاه تان را بنویسید