فرشاد مومنی:
طی 50 سال اخیر، کمترین واردات در دوران ثبات ارزی بود
بعد از ۳۰ سال بپرسیم دستاورد بازی با قیمتهای کلیدی چه بود؟
همین چند روز پیش محمد بحرینیان که در دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق خراسان رضوی فعالیت میکنند، نتایج یک مطالعه فوق العاده را برای من فرستاد که نشان میداد، اقتصاد ایران در طی 50 سال اخیر، کمترین میزان وارداتش متعلق به دوران تثبیت نرخ ارز است. در حال حاضر بیشترین میزان واردات که نماد وابستگی ایران به دنیای خارج است دقیقا به دورهای تعلق دارد که افزایش چشمگیری در نرخ ارز داشتیم.
فرشاد مومنی، اقتصاددان، در مراسم نکوداشت سیزدهمین سال در گذشت میر مصطفی عالی نسب، با اشاره به نوسانات ارزی کنونی و وضعیت نگرانکننده نرخ ارز با اشاره به تجربه دوره جنگ، گفت: «استاد عالی نسب تصمیمگیری برای دلارهای نفتی را به مجلس واگذار کرد. او چنین استدلال میکرد که درآمدهای حاصل از نفت، گاز و... به کل ملت ایران تعلق دارد. بنابراین افرادی باید در مورد آن تصمیمگیری کنند که مستقیما از سوی آنها انتخاب شدهاند. به خاطر اتخاذ چنین تصمیم مدبرانهای از شروع جنگ تا پایان آن نرخ ارز در حد هفت تومان ثابت ماند. بسیاری از عوام فریبان گفتند که در دوران جنگ نرخ ارز در بازار سیاه بیش از هفت برابر نرخ رسمی بود. اما بسیاری از اقتصاد دانان میدانند که مقایسه نرخ رسمی و بازار سیاه در دوران جنگ با دوران پس از جنگ، اصلا منطقی نیست. چرا که در آن دوران تمام نیازهای اساسی مردم و تولیدکنندگان با ارز رسمی تامین میشد و مردم هرگز احساس فشار نکردند.»
به گزارش گروه اقتصادی ایانا، او ادامه داد: «بسیاری از مردم و مسئولان کشور، در دوران جنگ تحمیلی، تصور میکردند که چون بحرانی در عمل مشاهده نمیشود، این در ذاتِ روش اداره کردن اقتصاد ملی است. اما ما که در نخست وزیری بودیم، به روشنی میدیدیم که مبارزه ترسناکی بر سر دفاع از منافع مردم و تولیدکنندگان در مقابل زیادهخواهیهای دلالان، رانتخواران، ربا خواران و وارد کنندگان وجود دارد. عالی نسب با غیرت و مردانگی در برابر زیادهخواهیها و همچنین کج اندیشیها میایستاد. قابل تاکید است که چنین ایستادگی از طرف رئیس جمهور، نخست وزیر و امام خمینی (ره) نیز پشتیبانی میشد. چنین پشتیبانی باعث شد که در یکی از شرایط سخت تاریخی کارنامه اقتصادی مثبتی برای ایران به وجود بیاید. ابعاد فشارهای اقتصادی که در دوران جنگ تحمیلی بر ایران وارد می آمد، چند ده برابر وضعیت کنونی بود و نیز کشور از امکانات کمتری برخوردار بود. ولی ما در آن دوران با مشکلات ربع قرن گذشته روبه رو نبودیم. موفقیتهای حاصله در دوران جنگ معجزه نبود بلکه حاصل زحمات، و فهم عمیق از شرایط کشور، توسط استاد فقید بود که راه را بر بحرانها میبست.»
او ادامه داد: «اقتصاد شناسان بزرگ میگویند، تاریخ توسعه، تاریخ نوآوریهای نهادی کاهنده هزینه مبادله است. یکی از دلایلی که در دوران جنگ، بحران ارزی نداشتیم، به خاطر نوآوریهای استاد فقید بود. این حقیقت در حالی در گذشته جاری بود که درآمد ارزی کنونی، بیش از شش برابر درامد ارزی سال65 است؛ اما، در آن دوران شاهد مشکلات کنونی اقتصاد در کشور نبودیم. مساله را میتوان از جنبههای متعددی مورد بررسی قرار داد. برای نمونه از زاویه ابتکاری به این داستان نگاه میکنیم. استاد عالی نسب تصمیمگیری برای دلارهای نفتی را به مجلس واگذار کرد. او چنین استدلال میکرد که درآمدهای حاصل از نفت، گاز و... به کل ملت ایران تعلق دارد. بنابراین افرادی باید در مورد آن تصمیمگیری کنند که مستقیما از سوی آنها انتخاب شدهاند. به خاطر اتخاذ چنین تصمیم مدبرانهای از شروع جنگ تا پایان آن نرخ ارز در حد هفت تومان ثابت ماند. بسیاری از عوام فریبان گفتند که در دوران جنگ نرخ ارز در بازار سیاه بیش از هفت برابر نرخ رسمی بود. اما بسیاری از اقتصاد دانان میدانند که مقایسه نرخ رسمی و بازار سیاه در دوران جنگ با دوران پس از جنگ، اصلا منطقی نیست. چرا که در آن دوران تمام نیازهای اساسی مردم و تولیدکنندگان با ارز رسمی تامین میشد و مردم هرگز احساس فشار نکردند.»
مومنی تصریح کرد: «او با کسانی که امر اقتصادی را انتزاعی تحلیل میکردند، مرزبندی داشت و معتقد بود که امر اقتصادی به وجوه مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی گره خورده و موارد ذکر شده اصلا از هم قابل تفکیک نیستند. در زمان تصویب قطعنامه، اقتصاد ایران در دو سال متوالی، رشد دو رقمی را تجربه کرد. در این راستا برای فعالیتهای تولیدی بالنده و مدرن بستر بسیار مناسبی مهیا شد و به محض اینکه شوک آینده هراسی ناشی از جنگ از میان رفت، بلافاصله اقتصاد این واکنش مثبت را نشان داد.»
او با اشاره به برنامه تعدیل و شوک درمانی و تاثیرات آن، عنوان کرد: «اگر دو سال عملکرد اقتصادی بعد از جنگ را با عملکرد اقتصادی ایران در دو سال بعد از برجام مقایسه کنید، متوجه میشوید در دوران پس از برجام به خاطر سیاستهای ناامن کننده ضدتوسعه فعالیتهای اقتصادی و از بین برنده اعتماد تولیدکنندگان، در دوره کنونی دائما با نوسانات شدید و رشد چند باره منفی اقتصادی روبهرو بودیم. چرا که وقتی اعتماد از تولیدکننده سلب شد، تمام آثار مخرب و ضد توسعهای دستکاری قیمتهای کلیدی بروز کرد. بنابراین اقتصاد ایران در آینده نزدیک، روی خوش نخواهد دید مگر اینکه به همان بنیاد اندیشگی و توسعهگرای استاد فقید برگردیم.»
این اقتصاد دان با طرح سوالهایی اظهار کرد: «بعد از 30 سال از خودمان باید بپرسیم دستاورد بازی با قیمتهای کلیدی چه بود؟ اکنون نرخ بهره دو تا سه برابر نرخ بهره دوران جنگ است. افرادی که از افزایش نرخ ارز دفاع میکنند، میگویند، اگر نرخ ارز تثبیت شود انگیزه واردات افزایش مییابد. درحالی که همین چند روز پیش محمد بحرینیان که در دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق خراسان رضوی فعالیت میکنند، نتایج یک مطالعه فوق العاده را برای من فرستاد که نشان میداد، اقتصاد ایران در طی 50 سال اخیر، کمترین میزان وارداتش متعلق به دوران تثبیت نرخ ارز است. در حال حاضر بیشترین میزان واردات که نماد وابستگی ایران به دنیای خارج است دقیقا به دورهای تعلق دارد که افزایش چشمگیری در نرخ ارز داشتیم.»
این اقتصاددان گفت: «مطالعات اخیر نشان میدهد که بار مالیاتی افزایش یافته از سال 1392تا 1395 برای بنگاههای تولیدی کوچک و متوسط، بیش از 65 برابر بار مالیاتی صاحبان ثروت است. بر این اساس دستکاری ارزش پولی، یک عنصر از مجموعه عناصری است که نشان میدهد نظام قاعدهگذاری ما پشتش به منافع ملی تولیدکنندگان و فرودستان گرم بوده و خودش را در اختیار واردکنندگان، رباخواران و رانتجویان قرار داده است. وضعیت کنونی ایران آمیزهای از انواع نابسامانیها و تلاطمها و خطای استراتژیک میباشد.»
او با اشاره به بازار ارز ثانویه اظهار میکند: «بازار ارز ثانویه فرصتی برای فعالیتهای رانت جویانه و سوداگرانه درباره نرخ ارز است. اکنون ما به یاد استاد فقید و به نام محرومان و مستضعفان و توسعه ایران، به نظام تصمیمگیری کشور اعلان خطر میکنیم. اگر این خطا عملیاتی شود در این مارپیچی که ایجاد خواهد شد، هر تغییری در نرخ ثانویه ارز، بهانه ای برای تغییر در نرخ ارز و ایجاد بی ثباتی و فساد در تمام اعماق جامعه ایجاد خواهد کرد. مسالهای که در ایران، تحت عنوان صادرات غیر نفتی قرار می گیرد، به اسم رمز برگرداندن صادرات غیر نفتی به خارج است. براساس مطالعات فیروزه خلعتبری در بانک مرکزی و همینطور وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت و معدن به غیر از 3-2قلم کالای کشاورزی و 2-1قلم کالای صنعتی، تمام آنچه به عنوان اقلام صادراتی غیر نفتی در ایران مطرح است، هزینه ارزی برای تولید آن، از درآمد ارزی ناشی از صادرات بیشتر است. این داستان رانتی ترین اقدامی است که به اسم صادرات غیر نفتی انجام میشود و من اسم آن را رانت خواری هفت لایه گذاشتهام که حتی موجب متزلزل شدن ارکان امنیت ملی میشود. در این راستا بهای صادرات غیر نفتی کنونی، فشار به تولیدکنندگان و فرودستان و وابستگی بیشتر به خارج است.»
او به عنوان نکته پایانی اظهار داشت: «گفته میشود راه نجات، در بازار ثانویه است. طنز تلخ ماجرا این است که بخش بزرگی از مایحتاج تولیدکنندگان و فرودستان را به نرخ ارز صادرات غیرنفتی وصل میکنند. عدهای هم میگویند که اگر صادرات نفت بد است پس ما به خام فروشی روی میآوریم. این گروه با خام فروشی، منابعی که متعلق به دولت است را به تاراج می برند.»
دیدگاه تان را بنویسید