Iranian Agriculture News Agency

نخستین پایتخت صفویان در همسایگی پایتخت کنونی در یک نگاه

عالی‌قاپو و چهل‌ستون قزوین هم دیدنی است

اصفهانی کوچک با میراث طبیعی و فرهنگی غنی بیخ گوش تهران نفس می‌کشد

ایانا- قزوین- ناهید مولوی: قزوین یکی از شهرهای پرجاذبه ایران است. به تعبیری دیگر قزوین، یک اصفهان کوچک بیخ گوش تهران است. اگر گذرتان به قزوین افتاده باشد و به مکان‌های تاریخی آن سری زده باشید متوجه می‌شوید که این حرف چندان هم بیراه نیست.

عالی‌قاپو و چهل‌ستون قزوین هم دیدنی است

از آنجاکه قزوین پیش از اصفهان پایتخت صفویان بوده، پس از تغییر پایتخت، صفویان تلاش کردند هر آنچه را که در قزوین داشتند در اصفهان نیز بنا کنند و از همین رو قزوین هم بناهایی با عنوان عالی‌قاپو و چهل‌ستون دارد، اما تنها این بناها نیستند که گردشگران را وادار می‌کند تا سری به قزوین بزنند. کلیسای کانتور یکی از بناهایی است که نباید دیدن آن را از دست داد. کانتور کوچک‌ترین کلیسای ایران، تنها برای عبادت سه مهندس روس که در ایران راه‌سازی انجام می‌دادند، ساخته شده است. در حیاط این کلیسا دو قبر نیز وجود دارد که یکی متعلق به یکی از مهندسین راه‌ساز و دیگری متعلق به یک خلبان روس است.

در قزوین نخستین خیابان ایران را نیز خواهید دید؛ خیابان سپه که به مجموعه دولت‌خانه صفوی منتهی می‌شود از ساختمان عالی‌قاپو در شمال خیابان سپه آغاز شده و در انتها به محوطه عمارت چهل‌ستون اتصال پیدا می‌کند. در طول این مسیر  با گذشتن از چندین حیاط و محوطه باز، امکان بازدید از آثار و بقایای به‌جامانده از دوره‌های مختلف (صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه) مهیاست.

مجموعه باغ صفوی در مرکز شهر قزوین با مساحتی بیش از شش هکتار واقع‌ شده که به باغ سعادت‌آباد، باغ فرهنگی قزوین، دولت‌خانه صفوی و یا ارگ طهماسبی نیز معروف است. مجموعه باغ صفوی اثری مربوط به دوره صفوی است که در زمان پایتخت بودن قزوین در عهد صفویه بناشده است. شهر قزوین در عصر صفویان، به علت قرارگیری بر سر راه جاده ابریشم و شرایط جغرافیایی و سیاسی آن زمان، حائز اهمیت شد و تا مدتی عنوان پایتختی صفویان را نصیب خود کرد و همین امر باعث شد تا بناها و عمارت‌هایی باشکوه در این شهر بنا شود که مجموعه باغ صفوی از آن جمله است.

این مجموعه به دستور شاه‌طهماسب و پس از استقرار در قزوین ساخته شد؛ شاه‌طهماسب اول پس از خرید اراضی زنگی‌آباد (محوطه سبزه‌میدان و باغ‌موزه و فضاهای میان خیابان‌های شرقی، غربی و جنوبی تا ابتدای خیابان سپه)، معماران برجسته ایران را گرد هم جمع کرد تا باغی را طراحی کنند که بعدها این باغ، باغ صفوی نام گرفت و دولت‌خانه صفوی جدید در آن بنا شد.

کمی که از مرکز شهر فاصله می‌گیریم. جایی نزدیک بازار قزوین، کاروانسرای سعدالسلطنه را می‌بینید، کاروان‌سرایی که به همت شهرداری به‌خوبی بازسازی و زیباسازی شده و با برگزاری همایش و مراسم مختلف این روزها در ردیف آثار تاریخی شناخته‌شده قزوین قرار دارد. کاروانسرای سعدالسلطنه بزرگ‌ترین کاروانسرای سرپوشیده شهری جهان و بزرگ‌ترین کاروانسرای درون‌شهری ایران و یکی از معدود کاروانسراهای ایران است که چندین حمام، سرا، تیمچه، شترخان، راسته، چهارسوق، مسجد و چایخانه دارد. نقش این کاروانسرا درگذشته به‌عنوان یک سرای بازرگانی بوده و به دستور محمدباقرخان سعدالسلطنه اصفهانی حاکم شهر قزوین در زمینی به مساحت 2.7 هکتار و در ۴۰۰ حجره ساخته شد که با همت دو معمار اصفهانی و دو معمار قزوینی در سال ۱۳۱۲ هجری قمری به بهره‌برداری رسید. کاروانسرای سعدالسلطنه تا قبل از جنگ جهانی اول، مرکز تجارت و فعالیت بازرگانی شهر محسوب می‌شد که بعد از تغییرات سیاسی حکومت روسیه، موقعیت خود را به‌عنوان پل ارتباطی، بازرگانی بین اروپا و آسیا از دست داد و حیات اقتصادی خود را به‌صورت نیمه فعال ادامه داد.

 

الموت قلمرو گم‌شده

از میدان غریب‌کش قزوین که خارج شوید خیلی زود سر از جاده الموت درمی‌آورید. قلعه‌ای گمشده در میان کوه‌ها و صخره‌ها. از قزوین سه ساعت باید در کوه‌ها و دشت‌ها رانندگی کنید تا به الموت برسید، اما پیش از آن دریاچه اوان را پیش رو دارید. دریاچه اوان یکی از دریاچه‌های طبیعی ایران است که به سبب چشم‌انداز تماشایی از شهرت زیادی برخوردار است. وجود جاده مناسب تا کنار دریاچه و امکانات قابل‌قبول در حاشیه آن، تفرجگاهی مناسب را برای تفریح خانواده‌ها فراهم کرده است. همچنین وجود زمین مناسب برای برپایی کمپ سبب شده تا طبیعتگردان زیادی به آنجا سفر کنند.

از دریاچه اوان تا پای قلعه الموت حدود یک ساعت راه است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازرخان (قصرخان) و بر فراز صخره‌ای به ارتفاع دو هزار و ۱۶۳ متر از سطح دریا واقع شده است. بلندی صخره از زمین‌های پیرامون ۲۰۰ متر و مساحت دژ ۲۰ هزار مترمربع است. این کوه از نرمه گردن (میانه نرمه‌لات و گرمارود) شروع‌شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است. صخره‌های پیرامون قلعه به رنگ‌های سرخ و خاکستری در جهت شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته‌اند. پیرامون دژ از هر چهارسو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه هودکان با فاصله‌ای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. این قلعه یکی از جاذبه‌های گردشگری الموت است. حمدالله مستوفی درباره این قلعه چنین گفته است: حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد و اکنون دژ به نام «دژحسن صباح» نیز نامیده می‌شود. عمده شهرت دژ به علت فعالیت‌های نظامی- امنیتی حسن صباح در آن بوده است.

 

گرمارود، معجزه طبیعت

نام الموت از دیرباز با «گرمارود»، پیوند ناگسستنی داشته و این پیوند از جنبه‌های مختلف قابل‌ بررسی است. گاهی از آن به‌عنوان «پل ارتباطی» و گاهی نیز به‌عنوان منبع اقتصادی یاد می‌شود. جدا از این پیوند ناگسستنی، رمز و راز گرمارود را باید در «شاهکار بزرگ خلقت» آن جست‌وجو کرد؛ شاهکاری که سالیان سال، اذهان بسیاری را به خود جلب کرده است. از قلاع مهم آن به‌عنوان «آشیانه عقاب دیگر» یاد می‌شود و با این اوصاف، می‌توان به تاریخچه دیدنی‌ها و شنیدنی‌های گرمارود پرداخت.

 گرمارود یا «گرماب‌رود»، تقریباً نقطه پایان الموت است که از شمال به قلعه «نویذر»، منطقه «زرسک» و «گچ‌لات» و از جنوب به گردنه‌های «اوانک»، از شرق به گردنه «نرم» و کوه‌های «اواتر» و از غرب به قریه «کلان» محدود می‌شود. بزرگان محل، بر این باورند که از ایام گذشته نام روستا برگرفته از رود گرمارود (شاهرود) بوده است. عده‌ای نیز وجود آب‌های معدنی گرم و سرد دامنه کوه‌ها و پیوستن آن به رود گرما رود را علل نام روستا می‌دانند. بافت قدیمی روستا، همچنان در پای صخره‌های تندوتیز قرار گرفته و ساکنان آن تقریباً از نسل‌های گذشته‌اند، اما در دهه اخیر همچنان شاهد ساخت‌وسازهایی در حاشیه رودخانه و فضای سبز منطقه هستیم.

زلزله اخیر در منطقه الموت باعث شد بیش از ۵۰ درصد از بافت قدیمی گرمارود، بازسازی و مقاوم‌سازی شود. در حال حاضر بیش از 350 خانوار در این روستا زندگی می‌کنند که شکل زندگی بیشتر آنان به‌صورت ییلاق - قشلاقی است؛ به‌طوری‌که مهم‌ترین مرکز تجمع گرمارودی‌ها، شهرستان کرج است و عده‌ای نیز به شهرستان‌های قزوین، هشتگرد، آبیک، تهران و تنکابن کوچ کرده‌اند و این سنت قدیمی را همچنان حفظ می‌کنند.

کوه «زردگله» یا (زردقله) از دیگر دیدنی‌های این منطقه است. در نخستین بارش‌های پاییزی، این کوه پوشیده از برف شده و تا اوایل تیرماه این پوشش برفی باقی می‌ماند. قدیمی‌ها، دیدن کوزه‌های زردرنگ را در این کوه که به «گله» معروف است و همچنین زردی خاک آن را از دلایل شهرت این کوه می‌دانند. این کوه، گرمارود و روستای «اوانک» را در احاطه خود دارد. سالانه گردشگران خارجی زیادی به این منطقه سفر می‌کنند. گردشگرانی که بیشتر از آلمان و هلند به این منطقه می‌آیند. دلیل شهرت این منطقه نزد گردشگران این کشورها به خاطر کتابی است که مدلین استارک گردشگر ایتالیایی درباره این منطقه شگفت‌انگیز نوشته است. استارک این منطقه را معجزه طبیعت خوانده بود و اگر در آنجا حضور پیدا کنید به این جمله استارک ایمان خواهید آورد.

آبشار گرمارود یکی دیگر از جاذبه‌های طبیعی این منطقه است که در 40 کیلومتری شرق معلم‌کلایه واقع شده است. آبشار زیبای گرمارود یکی از جلوه‌های منحصربه‌فرد این منطقه است که با ارتفاع حدود 150 متر در فصل بهار جریان می‌یابد. بخشی از این آبشار که به آن آبشار زنگلان نیز می‌گویند پله مانند بوده و خود آبشارهای دیگری را تشکیل می‌دهد. اطراف این آبشار را دو صخره سخت و بزرگ احاطه کرده است. مسیر دسترسی به این آبشار که بسیار ناهموار و سنگلاخی است، در انتهای روستای گرمارود و در کنار دره عظیمی قرار دارد که می‌توان آن را از فاصله دور دید.

به گفته اهالی محل، زیبایی این آبشار در فصل زمستان دوچندان می‌شود و ستونی بلند از یخ روی صخره‌های آن جلوه‌گری می‌کند. وجود این آبشار سبب شده محله گرمارود به دو بخش «این دست محله» و «آن دست محله» تقسیم شود.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید