Iranian Agriculture News Agency

دیپلماسی رسانه‌ای کشاورزی ایران؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

وحید زندی فخر دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه و از همکاران رسانه‌ای بخش کشاورزی، در یادداشت زیر که در روند جدید ایانا، آن را بصورت اختصاصی برای تحریریه خبرگزاری بخش کشاورزی کشور ارسال کرده است، با استناد به سطحی که رسانه‌ها به آن رسیده‌اند نوشته این سطح به نقطه ای رسیده که امروز حتی با قدرت‌های سیاسی و اقتصادی مقایسه می‌شوند و به آنها تنه می‌زنند و قرن حاضر را قرن رسانه‌ها دانسته اند. وی در این یادداشت با اشاره به فکت‌هایی در این زمینه، خواستار تعیین جایگاه کشاورزی ایران در این میان, امکان استنفاده وزارت جهاد کشاورزی از ظرفیت رسانه‌ها در پیشبرد دیپلماسی عمومی کشاورزی و تاثیر این مهم در فروش بیشتر محصولات کشاورزی شده است.

دیپلماسی رسانه‌ای کشاورزی ایران؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

 

وحید زندی فخر / دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه

امروزه رسانه‌ها به چنان سطحی رسیده‌اند که حتی با قدرت‌های سیاسی و اقتصادی مقایسه می‌شوند و به آنها تنه می‌زنند. دیگر زمان آن گذشته است که اقتدار مرزهای جغرافیایی را تنها بر اساس تجهیزات نظامی سنجید و موقعیت حکمرانی سیاستمداران را فقط و فقط منوط به خطوط نقشه جغرافیایی دانست. قرن حاضر، قرن رسانه‌هاست؛ قرنی که هر کشوری با برخورداری از قدرت بیشتر رسانه‌ای، می‌تواند کنترل امور را به دست بگیرد و خود را ابرقدرت معرفی کند. هرچند که شاید طبل توخالی باشد!

حال سوال اینجاست که جایگاه کشاورزی ایران در این میان چیست؟ آیا وزارت جهاد کشاورزی، توانسته است از ظرفیت رسانه‌ها در پیشبرد دیپلماسی عمومی کشاورزی، بهره ببرد؟ اینکه چرا در فروش اکثر محصولات کشاورزی ناموفق بوده‌ایم و تنها به چند کشور محدود، دلخوش کرده‌ایم، یا چرا بسیاری از محصولات ایرانی از لب مرز، بدون هیچ علتی، مرجوع می‌شود، پرسش‌هایی است که بخشی از پاسخ آن، به ضعف دیپلماسی عمومی کشاورزی ارتباط پیدا می‌کند.

اصولا دیپلماسی عمومی، به هر عملی غیر از دیپلماسی رسمی گفته می‌شود که برای قدرت بخشیدن به تصویر اقتدار کشورها در صحنه‌های بین‌المللی، انجام می‌گیرد. این موضوع می‌تواند بستن قرارداد تجاری بین 2 دولت، یا 2 نماینده بخش خصوصی در حضور خبرنگاران باشد یا تلاش رسانه‌های کشور مبدا به منظور تاثیرگذاری در اذهان عمومی کشور مقصد، جهت پیشبرد اهداف سیاسی.  بدین ترتیب دیپلماسی رسانه‌ای نیز زیرمجموعه دیپلماسی عمومی قرار گرفته و مهمترین قطعه آن را تشکیل می‌دهد. بر اساس این تعریف، مثلا کشاورزی فراسرزمینی، یک نوع دیپلماسی عمومی تلقی می‌شود. وقتی متخصصان و سرمایه‌گذاران ایرانی از کشورهای دیگری مانند قزاقستان و آذربایجان، زمین کشاورزی اجاره می‌کنند و محصولات تولید شده از منابع آن کشور را به داخل ایران انتقال می‌دهند، به نوعی دیپلماسی عمومی کشاورزی را پیش برده‌اند.

اما چگونه می‌توان این نوع از دیپلماسی را در عرصه کشاورزی تقویت کرد؟ نقش رسانه‌ها در این میان چیست؟ در دیپلماسی عمومی، تقابل فرهنگ‌ها نقشی تعیین کننده در مراوده بین کشورها دارد. بنابراین رعایت اصول فرهنگی کشور مقصد، بسیار ضروری است. یک تاجر، با زیرپا گذاشتن تعهدات خود و سهل‌انگاری در ارسال محموله‌های صادراتی محصولات کشاورزی، آنچنان لطمه‌ای به تصویر کشاورزی ایران در اذهان عمومی کشور هدف وارد می‌کند که شاید جبران آن بسیار دشوار و در برخی مواقع غیرممکن است. بر این اساس، شاید نوع بسته‌بندی و کیفیت محصول ارسالی به خارج از کشور، بسیار متفاوت با محصولی باشد که در داخل توزیع می‌شود. اینها تنها بخش کوچکی از ماجراست. اصلی‌ترین تاثیرگذاری را رسانه‌ها به دوش می‌کشند؛ هم در داخل و هم در خارج از کشور. آنها می‌توانند تصویر کشاورزی ایران را با تولید محتواهایی که مناسب با فرهنگ کشور هدف است، از نو بسازند. این محتوا می‌تواند یک برنامه رسمی تلویزیونی باشد، یا اینفوگرافیکی که با جذابیت بصری، جلوه‌ای از زیبایی‌های تولید محصولات خوراکی ایران را به تصویر می‌کشد.

 

TAG-Blog-mobile-farming-1-e1546608506419

بگذارید مثالی بزنیم؛ شبکه "پرس‌تی.وی" را تقریبا همه می‌شناسند. این شبکه دقیقا به منظور پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی ایران، طراحی و پایه‌گذاری شد. اما به جرات می‌توان گفت در این شبکه، خبری از تصویرسازی برای کشاورزی کشور در روابط بین‌الملل نیست. مگر غیر از این است که امنیت ملی، از مسیر امنیت غذایی می‌گذرد؟ چرا نباید از این ظرفیت به منظور ارتقای سطح کشاورزی و تمرکز بر محصولات صادرات محور، استفاده کرد؟ منظور نگارنده، تبلیغ مستقیم کالاهای کشاورزی نیست، بلکه ساختن تصویر کلان از کشاورزی ایرانی است که یک شبکه بین‌المللی، قادر است به زیبایی آن را ترسیم کند. این رسانه‌ها می‌توانند با نفوذ بر مخاطب خارجی، ترتیبی را اتخاذ کنند که محصولات کشاورزی ایران، در ضمیر ناخودآگاه جامعه هدف با مفاهیمی مانند لذت، سلامتی، طعم به یاد ماندنی و منحصر به فرد بودن، گره بخورد. در آن زمان، یک فرد معمولی در جامعه مورد نظر، مثلا با شنیدن نام محصولی مانند پسته یا زعفران، به طور خودکار به یاد ایران می‌افتد، نه باغ‌های پسته کالیفرنیا یا شرکت‌های بسته‌بندی اسپانیایی! این تصویر کلان به نوعی، برند جغرافیایی ایران را شکل داده و هویتی مثال‌زدنی به محصولات ایرانی خواهد داد؛ محصولاتی که اتفاقا از مزیت نسبی در تولید برخوردارند و می‌توانند با توجه به شرایط اقلیمی داخل کشور، نه تنها نیاز داخل را تامین کنند، بلکه یکی از منابع مهم ارزآوری باشند.

در این میان، تنها نباید به شبکه‌های خودی اکتفا کرد. اگرچه روابط ایران در عرصه بین‌الملل به واسطه سمپاشی‌های افیونی آمریکایی‌ها در سپهر رسانه‌های جهانی، کمی با چالش مواجه است، اما در همین فضای مسموم، هستند کشورهایی که از مواضع ایران حمایت کرده و برای سیاست‌های آمریکا خوش‌رقصی نمی‌کنند. چین، روسیه و اغلب کشورهای حاشیه دریای خزر، از جمله مناطقی هستند که می‌توانند هدف دیپلماسی رسانه‌ای کشاورزی ایران قرار بگیرند. نفوذ در رسانه‌های کشورهای نام برده و تولید محتواهایی هم‌راستا با فرهنگ همان منطقه، با هدف برندسازی جغرافیایی، نه صرفا تبلیغ یک محصول خاص، به مرور زمان، افکار عمومی آن کشور را آماده دریافت محصولات ایرانی می‌کند. وقتی نیاز در یک بازار ایجاد شد، دیگر ضرورتی برای رایزنی تجاری وجود ندارد و خود به خود، خارجی‌ها برای خرید تولیدات کشاورزی ایران، صف می‌کشند. البته این موضوع صرفا در رسانه‌های رسمی آن کشور خلاصه نمی‌شود، بلکه رسانه‌های آلترناتیو – که مدرن‌ترین آنها شبکه‌های اجتماعی هستند – نیز می‌توانند در این راستا بسیار تاثیرگذار باشند که خود بحث مفصلی است و مجال دیگری می‌طلبد.

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید