سهلانگاری و سادهانگاری
حمیدرضا عظیمی_ روزنامهنگار|| حوزه کشاورزی حوزهای استراتژیک است. این را دیگر خیلیها میدانند و نیاز به توضیح اضافی نیست اما این شناخت کفاف ماجرا را نمیدهد. اینکه در این حوزه، خورد و خوراک یک ملت تامین شود یعنی اینکه قرار است حوزه کشاورزی، یکی از اساسیترین نیازهای شهروندان یک جامعه را تامین کند.
به همین دلیل است که حتی اگر لایههای مختلف اجتماع و اقشار مختلف اهمیت بخش کشاورزی را کاملا نشناسند، نه تنها چیزی از اهمیت ماجرا کم نمیشود بلکه به اهل رسانه و دیگر متخصصان یا دستاندرکاران موضوع، یادآوری میکند که باید کار بیشتری انجام دهند و بر تلاشهایشان بیفزایند تا کشاورزی و زیر بخشهای آن، مطابق با شئون و اهمیتش نزد مردم شناخته شود.
زندگی شهری شوربختانه باعث شده است تا آنطور که باید اهمیت کشاورز و کشاورزی، قدر دانسته یا دست کم، شناخته نشود. برخی از اهالی شهر، چنان در پیچ و خم زندگی شهری در هم آمیختهاند که تصورشان این است حالا اگر کشاورز و کشاورزی هم در این سامان نباشد، میتوان با تخصیص ارز، مایحتاج کشور را از ینگهی دنیا خریداری کرد. فیالمثل گندم را از آمریکا، لبنیات را از دانمارک و گوشت را از استرالیا یا برزیل!! این تصور چنان تصور آسیبزائی است که اگر اپیدمی شود، حساب کار با کرام الکاتبین است.
به هر روی وقتی چنین تصوری وجود داشته باشد، به راحتی میتوان موضوعات حوزه کشاورزی را حتی دستمایه خصومت قرار داد. یک نمونه از این بحثها همین گفتوگوی پربازتاب و بیش انعکاس وزیر جهاد و کشاورزی با پیرمردی اهل طبس بود که با برداشتی دیگرگون مواجه شد. به قاعده در برخورد با موضوعات حوزه کشاورزی اگر اهمیت حوزه شناخته شود، سعی همه در این خواهد بود که مسوولان آن را گرفتار موضوعات دم دستی و پیش پا افتاده نکنیم اما متاسفانه، عمل در این فقره بر عکس بود و عدهای راه افتادند و از کاه، کوه ساختند! به عبارت خیلی سرراست برخی از ما دچار «سهلانگاری» یا در مواردی «سادهانگاری» شدیم!
البته خوشنشینهای فضای مجازی، ابایی ندارند که چه رخ میدهد؟ کجا واقعیت است و کجا مُشَکَک؟ تازه با فرض بسیار دور از ذهن نزدیک به محال، حتی اگر حجتی با او، آن طور که در فضای مجازی دهان به دهان چرخیده، رفتار کرده باشد، سوال این است که چرا کسی نمونههای پیش از آن را ندید؟ به هر روی باید پذیرفت وزیر هم آدمی است مانند دیگران، خسته میشود، گاهی حتی از فشار کار و سختی و گرفتاری در تگناها، اعصابش به هم میریزد و فکرش مشغول میشود! او هم مثل همه روزهای خوب دارد روزهای بد! سوال این است چرا کسی ندید که وزیر خیلی پیشتر از آن، دست کشاورز بلوچ را بوسه زد؟ یا چرا کسی آن روز را به یاد نیاورد که او دستور فوری و فوتی داد تا درِ دفترش به روی کشاورزان باز باشد. حتی مطابق فیلمی که درهمین ایانا از او منتشر شد (به گمان اصفهان بود) دست آن کشاورز را که کاری گره افتاده داشت، در دست مسوول دفترش گذاشت و گفت که به دفتر بیاید تا کار را سامان دهد. نمونهها از این دست زیاد است.
اینها را به عنوان نمونه آوردیم نه اینکه قرار باشد چشم بسته از حجتی دفاع کنیم، بلکه اینها شواهدی است که نشان میدهد او پا به پای کشاورز دویده و گام به گام تولید کننده، راه آمده است. بحث با عده قلیل نیست. روی صحبت با آنهایی است که هم وجاهت دارند و هم سواد رسانهای این گروه دقیقا همانهایی هستند که نه به دفاع از حجتی بلکه به دفاع از حوزه کشاورزی، باید فضا را آرام میکردند و گرفتار بازی دم دستی عدهای اهل مجاز، نمیشدند.
اگر قرار است درباره حوزه کشاورزی صحبت شود باید سراغ موضوعات بسیار اساسی رفت. باید سوال کرد خودکفایی گندم با منابع آبی کنونی و اعلام نکردن قیمت خرید تضمینی از سوی شورای اقتصاد و احتمال جایگزینی کشت جو به جای گندم، چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ باید سوال کرد اوضاع امنیت غذایی کشور در زمان تحریم، چگونه پیش میرود؟ باید پرسید چه اقداماتی برای استفاده بهینه از امکانات موجود در حوزه کشاورزی انجام شده است؟ و ...
سوالات از این دست بسیار است. سوالات بسیار مهمی که اگر اهمیت این حوزه شناخته شود دیگر کسی دنبال #خُب نخواهد رفت چون این موضوع دارای کمترین اهمیت است. نه اینکه رفتار مسوول با کشاورز یا شهروند بیاهمیت باشد بلکه حتی اگر با فرض دور از ذهن و نزدیک به محال، قبول کنیم حجتی رفتار درستی با پیرمرد (که خودش منتظر پاسخ نماند و راهش را گرفته و رفت) نداشته، یک دوجین رفتار خوب با کشاورز و تولید کننده از او میتوان سراغ گرفت!
با این حساب، حرف این نوشتار این نیست که وزیر یا هر مسوول دیگر نقد نشود بلکه حرف این است آدمهای اهل فکر نباید مانند عوامِ جا خوش کرده در مجاز برخورد کنند و به جای رفتن سراغ موضوعات اساسی و طرح سوالاتی که میتوان مسوول را به فکر چاره انداخت تا امور حوزه را بهتر رتق و فتق کند، سراغ موضوعات پیش پا افتاده بروند. اگر چنین رخ دهد آنهایی که داعیه «الیت» بودن دارند عملا دچار سادهانگاری مفرط خواهند بود!
دیدگاه تان را بنویسید