تحقیقات دانشمندان نشان میدهد:
بیوتکنولوژی آینده کشاورزی است، نه تراریخته!
تکنیکهای جدید ویرایش ژنتیکی نیاز به استفاده از این تکنولوژی بحثبرانگیز را از بین میبرد
پیتر بیدهام دانشمندی است که در تمام عمرش درباره بیوتکنولوژی کشاورزی تحقیق کرده و کشمکشهای مردم را دیده که نمیدانند آیا باید نوآوری جدید در کشاورزی را بپذیرند یا باید نسبت به مصرف محصولات تراریخته هوشیار باشند که ۴۰ سال پیش اختراع شده است
به گزارش ایانا به نقل از ساینتیفیک آمریکن، دنیای کشاورزی اخیرا شاهد بود یکی از دادگاههای عالی اتحادیه اروپا از قوانینی حمایت کند که نوآوری در کشاورزی را به خطر میاندازد. بیدهام میگوید که به نگرانیهای مردم از نزدیک گوش داده و تا میزانی بیم و هراس آنها را درباره تکنولوژیهای جدید درک میکند. این تکنولوژیهای جدید برای روشهای کشاورزی استفاده میشوند که ۱۰هزار سال قدمت دارند.
اما حالا برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی و کاهش زمینهای قابل کشت کمی دیر شده است. هر ساله ۸۰ میلیون نفر به جمعیت دنیا اضافه میشود. اروپا با یکی دیگر از «گرمترین تابستانی که در طول تاریخ ثبت شده» دست و پنجه نرم میکند. مردم برخی از ایالتهای آمریکا هم دو سال است که با آتشسوزیهای وسیع جنگلی زندگی میکنند.
برای بیتهام واضح است که شیوههای کشاورزی هم باید با شرایط تغییر کنند. اما سوال اینجاست که چگونه میتوانیم به جلو پیش برویم، طوری که اشتباهات GMO یا تراریخته تکرار نشود؟ جواب آن در تکنولوژیهای جدیدی است که به ما اجازه میدهند محصولات جدید را با رعایت وظیفهشناسی توسعه دهیم که هیچوقت عناصر غیر بومی را به گیاه تجویز نمیکند.
این اشتباه فاجعهبار تراریخته بود. علم امروز بسیار متفاوت است و این امکان را فراهم می کند تا دقیقا عملکرد ویرایش ژنتیکی طبیعی را هدف قرار دهیم و آن را پیش ببریم. با استفاده از این روش٬ سرعت باروری طبیعی گیاه بیشتر میشود. در واقع روشی سرعتی٬ کاربردی و کمهزینه برای بهبود ارزش مواد غذایی٬ افزایش محصولات و کاهش ضایعات است.
اما برای درک این موضوع که چگونه این تکنولوژی با تراریخته متفاوت است بهتر است زمینهای داشته باشید. مشکل اول خود عبارت است: اصلاح ژنتیکی. اساسا با پیدایش صنعت کشاورزی برای تمام محصولاتی که کشت شدهاند اصلاح ژنتیکی اورگانیسمها رخ داده است. نزدیک به ۱۰هزار سال وقتی که قبیلههای عهد باستان در جنوب مرکزی مکزیک برای اولین بار سعی کردند تا گیاه Teosinte را پرورش دهند ندانسته ژنتیک این گیاه را تغییر دادند.
تنها از طریق تغییرات انباشتهشده در ژن بود که Teosinte به ذرت تبدیل شد. در حالی که تغییرات ژنی در انسان و حیوان باعث افزایش نگرانیهای اخلاقی میشود مهم است بدانید که با شروع تمدن این یکی از اهداف کشاورزی به شمار میرود.
این اصلاحات ژنتیکی در طول تاریخ بیشتر بویسله آزمون و خطا بدست آمده است. پرورشدهندگان گیاه خصوصیات مورد نظر خود را در بذر پیدا میکردند و در طی سالها با مخلوط کردن ژنها کیفیتشان را بالا میبردند. دانشمندان نمیتوانند میزان موادی که گیاه از طریق فتوسنتز تولید میکند را بیشتر کنند-این محدودیت بر اثر تاثیرات عوامل خارجی مانند نور خورشید، مواد مغذی، میزان آب و شرایط آب و هوایی است.
با این حال پرورشدهندگان میتوانند اولویتهای یک گیاه را تغییر دهند، مثلا تغییر زیستتوده از ریشه به دانه. به همین دلیل نورمن بورلاگ در سال 1950 نوعی گندم قد کوتاه را با ساقهای بسیار محکم پرورش داد تا بتواند دانههای سنگین را تحمل کند. در نتیجه انقلاب سبز بوجود آمد و هندوستان راهی برای سیر کردن جمعیت رو به انفجارش پیدا کرد.
تا سال 1980، تکنیکهای انقلاب سبز در کشورهای در حال توسعه مورد استفاده قرار گرفت. کشاورزان منتظر بودند تا ببینند کدام نوآوری میتواند باعث جهش بعدی در محصولاتی شود که برای تغذیه جهان مورد نیازند. در سال 1994، شرکت بزرگ تولید محصولات کشاورزی موسوم به مونسانتو با ارائه سویا و ذرت Roundup Ready توانست به بخشی از این سوال پاسخ دهند.
کشاورزان به طور گستردهای از این بذرها استفاده کردند چون میتوانند به همراه علفکشهای مونسانتو از آن برای از بین بردن علفهایی استفاده کنند که با بذر برای جذب نور، آب و مواد مغذی رقابت میکنند. قانونگذاران بسیاری از کشورها شامل آمریکا استفاده از این محصول را ایمن اعلام کردند اما عموم مردم نگران بودند این بذرها ترانسژن باشند؛ یعنی از موجودات زنده نامربوطی بوسیله انتقال ژنتیکی درست شده باشند.
بر خلاف اینکه 25 سال است از این مواد به طور گستردهای استفاده میشود، مقاومت عمومی در برابر اینگونه بذرهای ترانسژنی بیشتر شده است. به همین ترتیب شور و هیجان بسیار کمتری برای گسترش تراریخته بوجود آمده است. حالا این موضوع به معمایی تبدیل شده است. کشاورزی به موتور جدیدی برای افزایش محصولات نیاز دارد اما مردم برای توسعه تراریخته هیچ علاقهای نشان نمیدهند.
ویرایش ژنی روش کاملا جدیدی برای پرورش گیاه است که اساسا با تراریخته متفاوت است. 40 سال پیش دانشمندان مواد ژنتیکی بیرونی را به گیاه اضافه میکردند چون در دهه 70 هیچکس نمیدانست کدام ژنها را دقیقا تغییر دهد که مربوط با ویژگی بخصوصی از گیاه مرتبط هستند.
به عبارت دیگر، از تکنولوژی تراریخته برای پر کردن مدت زمانی استفاده شد که پرورشدهندگان میخواستند به آن چیزی برسند که همیشه به دنبالش بودند: ایجاد تغییرات مشخص برای بدست آوردن نتیجه مورد نظر.
از آن زمان تصویر کلی تغییر کرده است: نسلشناسان درک کاملتری از برخورد ژنهای مختلف در گیاهان دارند. با این حال بیولوژیستهای ملکولی گونههای متفاوتی از قیچی ژنتیکی را توسعه داده تا بخشهای بخصوصی از DNA را جدا و ابزار دیگری برای ایجاد تغییرات کوچک درست کنند. بوسیله ویرایش ژنی، تمام این تغییرات فقط در ژنوم گیاه بخصوصی بوجود میآید که یعنی هیچ ماده خارجی به آن وارد نشده است.
نمیتوان این انقلاب جدید در پرورش گیاهان را با قاطعیت اعلام کرد. قانونگذاران آمریکا، کانادا و برخی از کشورهای اروپایی، آمریکای جنوبی و آسیا آن را بررسی کرده و آنها را همانند پرورش گیاه به صورت سنتی، بیخطر اعلام کردهاند.
دانشمندان حالا میتوانند بذرهای جدید را همانگونه پرورش دهند که در طبیعت با مدت زمان کافی رشد میکنند. اما ویرایش ژنی امکان رشد سریعتر را فراهم میکند. تولید بذرهایی که در برابر خشکسالی و بیماری مقاوم هستند امکانپذیر است. همزمان میزان تولید، طعم و مواد مغذی برای مصرفکنندگان افزایش پیدا می:ند. چیزی که ممکن است هزاران سال با سرعت آهسته تکامل صورت بگیرد را حالا میتوان در عرض چند ماه بدست آورد. با توجه به فشارهای موجود بر سیستم غذایی جهانی، برای ویرایش ژنی بهترین زمان است.
دیدگاه تان را بنویسید