Iranian Agriculture News Agency

بابک بهداد در گفت وگو با ایانا مطرح کرد(بخش پایانی):

کشاورزی سنتی و مدرن را می توان در کنار یکدیگر حفظ کرد

توسعه دامداری مدرن برای تامین نیاز جامعه لازم است

خبرگزاری ایانا، گروه فرهنگ و هنر: در نخستین بخش از گفت وگو با بابک بهداد، مستندساز شناخته شده کشورمان او از تولید مجموعه مستند «بازگشت» گفت که با محوریت کشاورزی و کارآفرینی و نیز پرداختن به اقلیم مختلف و متنوع ایران تولید شده وبزودی اط شبکه مستند پخش خواهد شد. به گفته او در بخشی از این مستند به زندگی مردی پرداخته شده که در روستایی به نام مافیکندی در سلماس با ایجاد کارگاه هایی شغل ایجاد کرده و از آنجا به نوعی یک قطب مجسمه سازی ساخته است. او همچنین از مزرعه زنی در روستای اسطلخجان در رودبار گفت که محصولات کشاورزی ارگانیک تولید می کند و برای زنان منطقه هم کارآفرینی کرده است. بخش دوم و پایانی گفت و گوی ایانا را با این مستندساز امروز از نظر می گذرانید.

کشاورزی سنتی و مدرن را می توان در کنار یکدیگر حفظ کرد

 

بحثی که مستندسازان می توانند به آن بیشتر ورود کنند، اصلاح نگاهی است که نسبت به حوزه کشاورزی وجود دارد.اینکه همچنان ذهنیت نسبت به کشاورزی برخاسته از یک دیدگاه سنتی و قدیمی است. در واقع سینماگران ما خیلی با کشاورزی مدرن آشنا نیستند و یا اینکه نگاهی گداگرافی در این حوزه حاکم است. نگاهی که به خلق و ارائه تصاویری زشت و زمخت می انجامد.  البته شما همانطور که گفتید در حوزه معرفی کارآفرینان برتر کار کرده اید.

-ببینید! مستندساز وقتی خودش دغدغه پرداختن به موضوعی را نداشته باشد، به سمت آن نمی رود. اما وقتی مثلا به او سفارش سخت مستندی درباره برنج ایران داده می شود، خودش تحقیقات حداکثر یکی – دو هفته ای انجام می دهد و وارد مرحله ساخت می شود. پروسه ای که به نظرم غلط است. حال آنکه باید تحقیقاتی مفصل و کامل در این باره انجام شود، از فردی متخصص و واقف در مورد سوژه دعوت به کار شود تا به طور مثال در حوزه کشاورزی مدرن مستندی ساخته شود که مفید و نزدیک به واقعیت باشد. من دیدم خود کشت چغندر که در منطقه آذربایجان انجام می شود، چه سوژه جذابی در حوزه کشاورزی است. در صورتی که همین سوژه هم بدون انجام تحقیقات پیش از تولید که به سفارش دهنده و سفارش گیرنده نگاه بدهد، به نتیجه جالبی ختم نمی شود. من فکر می کنم ضعف و کاستی در این حوزه به سفارش دهنده مربوط می شود. مثلا چندی قبل جشنواره بیطار برگزار شد که به حوزه دامداری می پرداخت. از خود من هم دعوت کردند و گفتند که در این حوزه فیلم می خواهیم. پرسیدم شما در حوزه دامداری، پرورش گوسفند، گاو، زنبور عسل، ماهی و بیماریهای آنان تحقیقاتی داشته اید که به ما ارائه بدهید. مستنندساز که در این حوزه علمی ندارد و باید تحقیقات کاملی به او داده شود تا در این حوزه اثر جامع و کاملی بسازد، اما این چنین تحقیقی در اختیار ما گذاشته نشد.

شما به عنوان مستندسازی که در این حوزه زیاد کار کردید، چقدر با کشاورزی مدرن آشنا هستید؟

-واقعیت آنکه زیاد آشنا نیستم.خودم تا به حال اقدام به بررسی نکرده ام که مثلا کشاورزی مدرن در ایران از چه تاریخی شروع شده و الان در چه مرحله ای است و یا اینکه کشاورزان نمونه ایرانی چه شاخصه هایی را در کارهایشان رعایت می کنند.

یادم هست در شهر رودبار یکبار به ما سفارش دادند تا در حوزه زیتون کاری مستند بسازیم. رفتیم دیدم خود سفارش دهنده هیچ تحقیقاتی حتی اولیه برای ارائه به ما ندارد! فقط یک طرح نصفه و نیمه به نام «طوبی» داشتند که ناقص بود. با اینکه خودمان ه متحقیقاتی در این زمینه انجام دادیم، فیلم چندان با آنچه انتظار داشتیم هماهنگی نداشت. این ضعف اطلاع رسانی در ارگانها وجود دارد که اطلاعات مناسبی در اختیار سفارش گیرنده نمی گذارند.

اگر تورهایی برای آشنایی مستندسازان با حوزه های مختلف زیرمجموعه کشاورزی برگزار شود، کمکی به رفع این خلا می کند؟

-حتما خیلی موثر است، چون جهت و نگاه می دهد.

مشتند بازگشت. عشایر

الان اگر به شما ساخت مستندی درباره عشایر داده شود، شما چقدر با این حوزه آشنایی دارید که بتوانید نشان دهید از طریق سنتی عشایر نمی توانند تامین کننده محصولات دامپروری باشند و باید با نگاه مدرن به آنها پرداخت یا چقدر از منظر یک فیلمساز به این بخش نگاه می کنید؟

-اگر چنین پیشنهادی داده شود، با توجه به اینکه دغدغه ام فضاهای روستایی است، اتفاق خیلی هم علاقه دارم، ولی تا تخصص و اطلاعات کافی نباشد، نتیجه نهایی جذاب و کاربردی نخواهد بود. این درست که عشایر شیوه دامداری خاصی دارند، ولی نباید فراموش کرد در کنار این مسئله، فرهنگ مختص به خودشان، صنایع دستی، پاسبانی از مرزها و ... را هم دارند. در این شرایط اگر بخواهیم فقط به این تکیه کنیم که دامداریشان باید از مرحله سنتی به مدرن عبور کند، ده ها چیز دیگر را در ارتباط با آنان از دست خواهیم داد. از طرفی لازم است تا دامداری مدرن را توسعه دهیم تا نیاز جامعه مان را تامین کنیم. باید دید چطور می توان به این پروسه دست یافت، بدون آنکه بقیه جهات زندگی عشایر دستخوش آسیب یا زوال شود. من از این دیدگاه به مستند نگاه می کنم. مثل شیوه معماری ای که 20 سال پیش در روستاهای مختلف ما وجود داشت، ولی الان از بین رفته است. برای اینکه بدون فکر و توجه به پیشینه و فرهنگ منطقه کار شده است. نباید بی گدار به آب زد.

الان در حوزه شالیکاری در شمال کشور خیلی به سمت صنعتی و ماشینی شدن پیش رفته ایم و در عین حال مسئله امنیت غذایی هم بشدت مدنظر است. با توجه به اینکه شما در شمال کشور مستند زیاد کار کرده ای، چقدر به تصویر همزمان این پروسه صنعتی شدن و کشاورزی با رعایت الگوهای امنیت غذایی عنایت داشته اید؟

-خب من مستندسازی هستم که توسعه شالیکاری و تامین برنج ایران برایش مهم یا در اولویت نیست، ولی خیلی تاسف می خورم و برایم اهمیت دارد که جشن برنج الان مدتهاست در شمال برگزار نمی شود. یا بافته هایی که در تولید آنها از پوشالهای برنج استفاده میشد، الان بشدت کاهش یافته است. مراسم باران خواهی هم از همان مراسم خاصی است که حالا کمتر شده یا در مناطقی از بین رفته است. در واقع طی پروسه صنعتی شدن برنج کاری، این آیین ها محو شده یا از بین رفته است. حال آنکه میشد هر دو را با هم حفظ کرد. برای من این چیزها مهمتر است. خیلی دیگر از مستندسازان اما به فیلمسازی در حوزه شالیکاری سنتی و مدرن علاقه دارند که باید بستر برای کار کردن آنان فراهم شود. مستندساز به دلیل کمبود سرمایه، نیاز دارد تا سفارش بگیرد و در چنین حوزه هایی کار بسازد. به عنوان مثال ابراهیم گلستان در حوزه نفت مستند زیاد ساخته و جزو جریان موج نوی سینمای ایران در ادبیات و سینما بوده؛ ولی وقتی سفارش می گیرد، راجع به همان که سفارش گرفته  فیلم می سازد. حالا می تواند نگاه خودش را هم در آن دخیل  کند، اما محور اصلی همان سوژه سفارش داده شده است. این اشتباه است که من از شما سفارش بگیرم، بعد بروم فیلم خودم را بسازم و اهداف سفارش دهنده را کنار بگذارم.

از سوی دیگر،اگر مثلا در شمال ما جاجیم بافی دستی و ماشینی را درکنار هم داریم، حتما نباید شیوه سنتی را به نفع مدرن کنار بزنیم، چون هر کدام ویژگیهای خود را دارند.

محدودیت های امروز عرصه مستندسازی در سینما و تلویزیون را در چه مواردی می دانید؟ ضمن اینکه فکر می کنید فیلم مستند برای افزایش کیفیت، شکوفایی بیشتر و جذب بالای مخاطب به چه فاکتورهایی نیاز دارد؟

-من از بیست سال پیش در حوزه مستند کار کرده ام و دوستانی هم د ارم که در حوزه های مختلف مستندسازی فعال هستند؛ مثل آقای وراهرام که مستندهای قوم نگار را ساخته اند، اقای محمدرضا اصلانی و دیگران که وقتی پای صحبتهای آنان بنشینید، به موارد متعددی برمی خورید. در بررسی برآیند نظرات، اغلب از بودجه ناکافی اختصاص داده شده برای مستندها شکایت دارند. در خارج از ایران گاهی بودجه اثار مستند سینمایی یا تلویزیونی به اندازه تولیدات سینمایی است؛ چون همان اندازه هم انرژی و زحمت و وقت  می برد. تلویزیون، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزه هنری، شهرداری می توانند با توجه به بودجه مناسبی که در اختیار دارند، از این حوزه حمایت کنند. صرفا سفرش دهنده نباشند و باید مستندسازان را دعوت کنند و از آنان بخواهند بر اساس اولویت ها سوژه پیشنهاد بدهند و کار بسازند. مثلا منِ مستندساز این امکان را داشته باشم که به شهرداری بروم و بگویم سوژه ای درباره تاریخ تهران دارم و بتوانم از آنجا حمایت بگیرم. هرچند ارتباط دوطرفه ه مخوب است، اما وضعیت ایدآل آنجا شکل می گیرد که دست مستندساز باز باشد. مثلا بارها شده برای تلویزیون درباره آیین های ایران طرح برده ام، اما گفته اند این موضوع امسال در برنامه و اولویت ما نیست. یا اینکه شده وقتی طرح ساخت مستندهای کاراکتر محور درباره هنرمندان را  داده ام، آدمها را خط می زنند و سنگ می اندازند. در واقع گزینشی کار می کنند که برای رسیدن به نتیجه خوب، باید این فضاها از بین برود. از سویی در اکران سینمایی هم باید سینماهایی را اختصاص بدهند که به طور ثابت روی این مقوله متمرکز باشند.

هنر  وتجربه که این کار را می کند...

-بله، ولی به نظرم کافی نیست. الان در خیلی از کشورها سینمای مختص نمایش آثار مستند دارند و همان قدر که سینمای داستانی مخاطب دارد، این سینما هم تماشاگر به خود جذب می کند. همانقدر به سینمای مستند در جشنواره هایشان بها می دهند که به سینمای داستانی. الان بی اغراق مستندسازان ما خیلی جسورتر و خلاق تر از سینمای داستانی کار می کنند و در جشنواره های معتبر ه ممی درخشند،ل ولی متاسفانه اخبار آن کمتر مخابره و دیده می شود.

حرف شما درست، ولی بخشی از این کمبود به خاطر کم کاری و عدم همکاری مستندسازان هم هست. حال آنکه در سینمای داستانی هم هنرمندان بیشتر در دسترس هستند و هم اینکه گاه خودشان برای ارائه خبر پیشقدم می شوند. مسئله ای که در سینمای مستند دیده نمی شود.

-بله متاسفانه این کم کاری و به نوعی بی علاقگی وجود دارد. ببینید الان در خانه سینما دو انجمن صنفی کارگردانان و تهیه کنندگان وجود دارند که به عقیده من باید از سینمای مستند هم حمایت داشته باشند و روی آن کار کنند. روی برنامه ها، تولیدات مستندسازان و دیدگاه آنان کار کنند.صنف در این حوزه می تواند خیلی موثر باشد.

شما مستندسازان هم که صنف رسمی دارید..

-بله، ولی کم کاری می کنند. مثلا ما جشن خانه سینما یا جشنواره سینما حقیقت داریم که در برخی از آنها می توان به غیر از مستندسازان، فضا را برای حضور مردم هم فراهم کرد. همان اتفاقی که در جشنواره فجر می افتد. امروز شاید خیلی از مردم مستند را فقط در حیات وحش ببینند یا دست کم آنچه از زیرنویسهای شبکه مستند برمی آید، مردم بیشتر به این نوع از مستند اقبال دارند. حال آنکه این فقط یک گونه از مستند است و ما مستندهای اجتماعی، تاریخی، ورزشی جذابی هم داریم. در کل اما به نظرم این حوزه نیاز به حمایت بیشتری دارد.

مشتند بازگشت. عشایر

 

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید