نعمت احمدی در گفتوگو با ایانا مطرح کرد:
طرح حذف ریاستجمهوری جناحی است
برای رسیدن به نظام پارلمانی باید راه زیادی برویم
جناحی از رای مردم خشنود نیست و میخواهد رای مردم را کمرنگ کند که هم از نظر سختافزاری و هم از نظر نرم افزاری نشدنی است و خواسته غیر قابل اجرایی است.
هفته پیش بود که حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی رئیسجمهوری دوباره موضوع حذف ریاست جمهوری و بازگشت نخستوزیری را پیش کشید و درباره آن اظهار نظر کرد.
به گزارش گروه سیاسی ایانا، سالهاست است که یکی ازجناحهای سیاسی حذف ریاست جمهوری و جایگزین کردن نخست وزیری را برای اداره کشور پیشنهاد میکنند؛ پیشنهادی که درمیان کارشناسان و حقوقدانان از جمله نعمت احمدی که وکیل و حقوقدان است جایگاهی نداشته و مورد انتقاد قرار گرفته است.
پیش کشیدن این بحث در ابتدا از صحبتهای رهبری آغاز شد که در 25 مهرماه 1390 گفته بودند: تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی درآینده احتمالا دور مشکلی ندارد.
این اظهارات آغازگر بحثهایی بود که هفته پیش نیزحمید ابوطالبی درباره آن حرف زد. از این رو سراغ دکتر نعمت احمدی وکیل دادگستری و حقوقدان رفتیم تا نظر او را در این زمینه جویا شویم.
از نگاه نعمت احمدی، بازگشت نخستوزیری بدون تغییر قانون اساسی امکانپذیر نیست. چرا که برای بازگشت نخستوزیری در کشور به نظام پارلمانی نیاز داریم و این راه به راحتی در ایران جواب نمیدهد.
هفته پیش حمید ابوطالبی، مشاور سیاسی رئیسجمهوری درباره موضوع حذف ریاست جمهوری و بازگشت نخستوزیری اینگونه توضیح داد که ما سه دهه با قانون اساسی سال ۶۸ زندگی کردیم. نخست وزیر را برداشتیم، رئیسجمهور را مردم انتخاب میکنند»
آنطور که او گفته بود؛ برای اینکه سیستم ریاستی مسئله درست نکند، آمدیم رئیسجمهوری را در برابر پارلمان مسئول کردیم. در قانون اساسی سال ۶۸ میگوید رئیسجمهوری در مورد اختیارات خود در برابر ملت، رهبر و مجلس مسئول است. این بدان معنا بود که هر وقت مجلس خواست، میتواند از رئیسجمهوری سوال کند.
ابوطالبی صحبتهایش ناظر به فشاری بود که بر دولت وارد میشود. به نظر او «برخی میخواهند ریاست جمهوری را حذف کنند تا تنها از این مقام کسی را ایجاد کنند که اجرا کننده دستور و برنامههایی باشد که به او دیکته میشود». ابوطالبی در این رابطه گفت: «حالا میگوییم رئیسجمهوری هم یک پیچ است، حالا برویم و برداریم. شما فکر میکنید اگر تصمیم دیگری بگیرید، این تصمیم بهتر از آن میشود؟ عراق را نگاه کنید. سیستم پارلمانی است، مردم رأی میدهند، رئیسجمهور را پارلمان تعیین میکند، رئیس دولت را پارلمان تعیین میکند».
ضرورت اصلاح قانون اساسی
اما پرسش اینجاست که حذف ریاست جمهوری و بازگشت نخست وزیری به کشور چقدر امکانپذیر است و چه تاثیراتی برجای دارد؟
نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری با بیاناینکه این موضوع یک بعد تقنینی دارد، میگوید: بازگشت نخستوزیری به کشور نیاز به اصلاح قانون اساسی دارد و با قانون عادی نمیتوان کاری از پیش برد.
او اضافه میکند؛ اگر اکنون بخواهیم پست نخست وزیری را برگردانیم نیاز به اصلاح قانون اساسی داریم. اما از نظر تقنینی این مسئله پیش میآید که مجددا باید پست ریاست جمهوری را اعاده کنیم. چرا که بههر حال نخست وزیر یا باید از طرف رئیس جمهوری یا از سمت رهبری معرفی شود که این هم نیازمند تغییر قانون اساسی است. در واقع باید به اصل 10 قانون اساسی که جزء اختیارات رهبری است بند دیگری به نام معرفی نخستوزیر به مجلس، اضافه شود. از نظر سیاسی اما شیوه اداره دولت در جمهوری اسلامی ویژگیهای خودش را دارد. به این معنا که ایران با هیچ یک از کشورهای دنیا مشابهتی ندارد. به بیان دیگر میتوان گفت؛ کشور ایران هم جمهوری و هم اسلامی است و هم اینکه بهنوعی سیستم ما خاص ایران است که در هیچ کشوری نیست و آن داشتن نهادی به نام ولایت فقیه است.
او درهمین حال، مثالی میزند و ادامه میدهد؛ زمانی مشابهتهایی در کشورهای بلوک شرق و ایران وجود داشت _البته نمیخواهم آنها را در یک کفه ترازو قرار دهم_ اما در این کشورها یک شورایی وجود داشت که کارش همانند مجلس خبرگان ما بود. یک صدر هیئت رئیسه را تعیین میکرد و آن صدر هیئت رئیسه اختیارات ویژهای داشت. این درحالی است که اسم کشور ما جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین؛ در کشور اسلامی هم اصل ولایت فقیه را پذیرفتهایم. دراین اصل، ولی فقیه بهنوعی منتخب مردم است. بدان معنا که مردم خبرگان و خبرگان نیز ولی فقیه را انتخاب میکنند. بنابراین موضوع اصلی این است که بازگشت نخست وزیری به کشور بدون تغییر قانون اساسی نمیتواند پیش رود.
احمدی همچنین توضیح میدهد؛ علاوه براین؛ در ساختار کشور ابزار لازم برای پیادهسازی نظام پارلمانی نداریم. ابزار پارلمانی در کشور،حزب است. یعنی احزاب در انتخابات شرکت میکنند وبرنامههایی را ارائه میدهند و برای اجرای برنامهها افرادی را معرفی میکنند تا کاندیدای مجلس شوند تا برنامههای احزاب را پیش ببرند. بنابراین هر حزبی تعداد نماینده بیشتری را با آراء مردم بدست آورد اکثریت آن درمجلس میتواند نظام پارلمانی باشد. یعنی رئیس جمهور و نخست وزیر را از حزب پیروز با ائتلاف بدست آورد. در حالیکه عمدتا در نظامهای پارلمانی رئیس جمهور نقش تشریفاتی یا سلطنتی دارد. بهعنوان مثال؛ کشورهای انگلستان، هلند ، بلژیک و سوئد سلطنتی هستند اما نظامشان پارلمانی است.بنابراین برای رسیدن به نظام پارلمانی راه زیادی باید برویم و این راه به راحتی در ایران جواب نمیدهد.
او این را هم اضافه میکند که درایران حزبی نداریم بنابراین وقتی حزبی نداریم عملا بازگشت نخستوزیری نیز نمیتواند جوابگو باشد. اما اگر کشوری مثل ژاپن که نظام مشروطه و شاهی داشته باشد شخص اول نمادین است و حالت سمبلیک دارد ودرکشوری مثل آلمان رئیس جمهور نقش چندانی در اداره کشورندارد.
این حقوقدان در پاسخ به این سوال مبنی براینکه چه کسانی بهدنبال حذف ریاست جمهوری و بازگشت نخستوزیری هستند، میگوید: این افراد کسانی هستند که سنگ یک جناح را به سینه میزنند. این درحالی است که تنها انتخاباتی که مردم با دست بسته میتوانند در حوض شنا کنند، انتخابات ریاست جمهوری است. تقریبا اکثر ریاست جمهوریهای گذشته مورد غضب بودهاند. درحالیکه میخواهند همین میزان کم از حق انتخاب مردم هم به قله قاف برود ، دلشان میخواهد مردم با همین میزان هم دخالتی در سرنوشت آتی خود نداشته باشند.
احمدی در توضیح این موضوع تاکید میکند؛ تا دوم خرداد 76 عملا انتخابات رقابتی نداشتیم. مرحوم هاشمی وقتی کاندیدا شد، در نمازجمعه گفت: «نوه من لب پنجره رفته بود، وقتی به او گفتم این کار را نکن وگرنه صدمه میبینی، روبه من کرد وگفت: این کار را انجام میدهم، لج میکنم و روز جمعه هم به جاسبی رای میدهم .» این درحالی بود که حتی وقتی به آقای جاسبی گفته شد آقای هاشمی رقیبتان است ، گفت که من به آقای هاشمی رای میدهم. این چه انتخاباتی بود. بنابراین تا دوم خرداد 76 در واقع رقابت انتخاباتی نداشتیم. سال 76 تقریبا اکثر روسای جمهور مورد علاقه جناح خاصی نبود. به عنوان مثال، آقای ناطق نوری کابینه تشکیل داده بود. آقای خاتمی نیز گفته بود؛ من دست گرمی آمدهام اما دیدیم که چه طوفان مردمی به پا شد. بعد از آقای خاتمی اما جدالی بین آقای هاشمی و جناحی از حاکمیت شکل گرفت. برای اینکه به آقای هاشمی اجازه ندهند به عرصه قدرت برگردد، همه جناحها پشت سر آقای احمدینژاد راه افتادند و چون افکارشان به آنها نزدیک بود، احمدینژاد 8 سال مملکت را شخم زد. حتی در دوره دوم روحانی با تمام ابزار وارد شدند. یعنی همه توان و قدرت خود را گذاشتند تا کاندیدای مورد علاقهشان را انتخاب کنند.اما این مردم بودند که موفق شدند و سد راهشان شدند. بنابراین ایران از معدود کشورهایی است که ریاست جمهوری آن توسط مردم انتخاب میشود. انتخابات مجلس در ایران قومی و قبیلهای است. به جز تهران انتخابات در تمامی شهرها قوم و قبیلهای است و از این نظر انتخابات ریاست جمهور با انتخابات دیگر در ایران متفاوت است.
او با تاکید بر اینکه در صورت بازگشت نخستوزیری رای دادن مردم بیتاثیر میشود، گفت: از سال 76 اصولگرایان به آقای خاتمی رای ندادند و در سال 84 از جور معاویه در صلح یزید، در صحنه عمل کردند و به قول خودشان علاقهای به احمدینژاد نداشتند اما برایاینکه شاخ اصلاحطلبان را بشکنند ، آن مهندسی را انجام دادند. در دوره روحانی نیز چوب لای چرخ دولت میگذارند و حتی اگر لازم باشد پنچرش هم میکنند. بنابراین پیداست جناحی از رای مردم خشنود نیست و میخواهد رای مردم را کمرنگ کند که هم از نظر سختافزاری و هم از نظر نرم افزاری نشدنی است و خواسته غیر قابل اجرایی است.
به گفته او،تا سال 68 یک رهبری،یک رئیس جمهور و یک نخست وزیر داشتیم اما چون با هم جور درنمیآمد، نخست وزیری حذف شد. اکنون هم اگر بخواهیم رئیس جمهور را حذف کنیم باید قانون اساسی را تغییر دهیم اما توجه داشته باشیم که درایران امکان انتخاب پارلمانی نیست.
احمدی با ذکر مثالی میگوید؛ حتی در کشورعراق که مدعیاند در انتخابات عدهای برد کرده و عدهای باختهاند، امکان تعیین نخست وزیر به این سادگی مسیر نیست چون به 168 رای نیاز است که موجود نیست . ضمناینکه ترکیب احزاب شرکتکننده بهگونهای است که اختلاف عقیده در این کشور صد در صد است.
دیدگاه تان را بنویسید