آب و صلح در خاورمیانه
کاهش منابع آب دلیل درگیری یا عامل صلح
خشکسالی و رشد جمعیت در خاورمیانه باعث درگیری و بیثباتی خواهد شد
خاورمیانه غنی در نفت و فقیر در آب، دارای شش درصد از جمعیت کل زمین تنها از یک درصد منابع آبهای تجدیدپذیر بهره برده است. به گفته کارشناسان 14 کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا تحت بیشترین فشار از جهت بحران آب هستند.
تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و افزایش جمعیت، تقاضا برای آب را در این منطقه افزایش داده و باعث نزاع و بیثباتی خواهد شد. درگیریها بر سر آب در خاورمیانه روزبهروز وخیمتر میشود و اکنون دیگر موضوع آب در بسیاری از این کشورها تبدیل به مسئله امنیتی شده است.
کشورهای خاورمیانه وابستگی شدیدی به چهار منبع آبی دارند: آبهای زیرزمینی، بارش باران، رودخانهها و دریاهای آزاد و در این میان منابع آبهای زیرزمینی به مرز هشدار رسیدهاند. کشورهای حاشیه خلیجفارس که ازلحاظ نفت بسیار غنی هستند، وابستگی شدیدی به آبهای شیرین پیدا کردهاند و در این میان تنها ترکیه و ایران در مسئله آب وضعیت بهتری در بین کشورهای دیگر دارند.
این در حالی است که کشاورزی در کشورهای خاورمیانه بهعنوان مهد تمدن به وجود آمده است، اما امروزه بیشتر این کشورها مجبور شدهاند به واردات مواد غذایی بهویژه غلات روی بیاورند. خشکی، خشکسالی و تغییرات آب و هوایی به ناامنی غذایی و افزایش قیمت مواد غذایی منجر شده است، بهعنوانمثال کمبود آب یکی از عوامل اعتراضات در سوریه و مصر در سال 2011 بود که در شعار «غذا، آزادی و کرامت» متبلور شد. مصر 90 درصد از گندم مصرفیاش را از روسیه وارد میکند و هنگامیکه در سال 2010 موج گرما روسیه را فرا گرفت، مواد غذایی در مصر 30 درصد گران و اقتصاد این کشور مختل شد.
علاوه بر این حسنی مبارک رئیسجمهور اسبق مصر در سال 2004 شرکت آب را خصوصی کرد. این شرطی بود که بانک جهانی برای اعطای وام به این کشور گذاشته بود. درحالیکه مردم در سراسر مصر نیاز شدیدی به دسترسی به آب داشتند، این شرکت خصوصی منابع آبی را بهسوی انبارهای ثروتمندان هدایت کرد و منجر به چند برابر شدن قیمتها و عصبانیت مردم در سراسر مصر شد. جای تعجب نیست که برخی از کارشناسان اعتراضات معروف به بهار عربی سال 2011 مصر را «انقلاب تشنگی» نامیدهاند.
در سوریه ماجرا بهگونهای دیگر بود. سوریه بدترین دوران خشکسالی در 500 سال اخیر را پشت سر میگذاشت و از این لحاظ بهشدت آسیبپذیر شده بود. عملکرد نامطلوب و سوءمدیریت دولت سوریه در کنترل بحران آب، منجر به بحران غذایی شد.
بین سالهای 2006 تا 2011 حدود 75 درصد از مزرعهها و زمینهای کشاورزی سوریه متروک شدند و 1.5 میلیون سوری از روستاها بهسوی مراکز شهری مهاجرت کردند. مهاجرت روستاییان به شهرها باعث افزایش بیکاری و فقر شد و از این موضوع بهعنوان یکی از عوامل مهم تحولات اجتماعی سال 2011 در سوریه نام میبرند. تحولاتی که منجر به رنج و جنگی بیپایان برای مردم سوریه شد.
رقابت بر سر منابع آبی تبدیل به عامل مهمی در درگیریهای مرزی و بیثباتی در دولتها شده است. رشد قابلتوجه سدها در کشورهای مختلف نشان از تبدیل شدن بحران آب به مسئله امنیت ملی و موضوع درگیری دارد. درحالیکه کشورهای خاورمیانه قیمت بالایی برای خرید آب میپردازند، ترکیه و ایران صدها سد برای تأمین آب موردنیاز خود ساختهاند.
مناقشات بر سر مسئله آب در مرکز خاورمیانه و شمال آفریقا در سه حوزه رودخانهای اصلی این مناطق اتفاق میافتد. رود نیل، دجله و فرات و رود اردن که بین دو یا چند کشور مشترک هستند.
سرچشمه رود نیل در اتیوپی و مرکز آفریقا و سودان قرار دارد و مصر بهعنوان کشور پاییندستی، وابستگی شدیدی به این رود دارد. مصر در طول تاریخ و برای قرنها از نفوذ و قدرت خود برای تسلط بر آنچه حقآبه خود مینامد، استفاده کرد و این حقآبه را از جمله حقوق تاریخی خود میداند.
رودخانه دجله و فرات همیشه محل نزاع دائمی بین کشورهای مشترک این رودخانه هستند. این رودخانهها بین عراق و سوریه مشترکاند و سرچشمه آنها در جنوب شرقی ترکیه که منطقهای کردنشین است، واقع شده و ترکیه بهعنوان کشور بالادستی از سیاستهای امنیتی و پلیسی برای کنترل 15 میلیون کرد استفاده میکند. از سوی دیگر ترکیه 100 سد در مسیر آب این رودخانهها ساخته است و یکی از بزرگترین و پرمناقشهترین پروژههای سدسازی این کشور پروژه سدسازی جنوب شرقی آناتولی یا گپ به حساب میآید. پروژه سدسازی گپ شامل 22 سد در امتداد رودخانههای دجله و فرات است.
یکی از بحثبرانگیزترین سدهای پروژه گپ، سد الیسو است که کشورهای پاییندستی را در معرض آسیبهای جدی زیستمحیطی و کمبود آب قرار میدهد. این سد باعث میشود برخی از روستاها مانند روستای تاریخی حسنکایف به زیر آب بروند. کردها هدف این پروژه را نابودی هویت خود و تضعیف احزاب کارگری میدانند و به آن معترض هستند.
سوریه، ایران و عراق هم نسبت به این پروژه اعتراض دارند چراکه باعث کاهش جریانهای رودخانهای، فرسایش خاک و آسیبهای جبرانناپذیر دیگر میشود. این سد 56 درصد از آبهای عراق را کاهش میدهد.
سدهای ایران هم -حدود 600 سد- محل مناقشههای زیادی هستند. دولت ایران متوجه این موضوع شده که برنامهریزیهای ضعیف و خشکسالی بیسابقه بسیاری از سدها را بیفایده کرده و آسیبهای فراوانی به محیطزیست ایران زده است. برای مثال در استان خوزستان، استانی غنی از نفت و هممرز با عراق، به زمینی بایر تبدیل شده است. آب خوزستان به دلیل ساخت سد در رودخانه کارون به میزان دوسوم کاهش پیدا کرده و از دیگر سو رودخانهها و تالابهای این استان خشک شدهاند. کشاورزان خوزستانی در جستوجوی شغلی بهتر و پایدار روستاها را تخلیه و به شهرها رفتهاند. اعتراضات سال 2018 - 2017 در ایران به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی و افزایش بیکاری بود، یعنی مشابه آنچه در سوریه رخ داد.
حدود 69 درصد از خاک ایران از خشکسالی طولانیمدت در رنج است و 9 شهر مهم و اصلی این کشور مانند تهران، در حال حاضر در تأمین آب آشامیدنی با مشکل روبهرو هستند. هرگونه اختلال باعث به صدا درآمدن زنگ خطر درگیری است و برای مثال درگیریها و اعتراضات اخیر در اصفهان از همین جنس است.
ساخت سد کمالخان در رودخانه هیلمند از سوی افغانستان نگرانیهای جدی برای ایران ایجاد کرده، این سد جریان رودخانه هیلمند بهسوی ایران را محدود میکند و میتواند استانهای جنوب شرقی ایران که عمدتاً سنینشین هستند را نابود کند.
همانطور که آب هیچ مرز سیاسی و فرهنگی نمیشناسد، رهبران کشورها باید متوجه این موضوع شوند که آب به هیچ کشوری تعلق ندارد و به همه انسانها متعلق است. آنها باید بفهمند دسترسی به آب تمیز یکی از قوانین اصلی حقوق بشر است و باید رعایت کرد.
مسئله حیاتی برای خاورمیانه و شمال آفریقا این است آیا کاهش منابع آب میتواند دلیلی برای رقابت یا درگیری باشد یا برعکس عاملی برای صلح پایدار و همکاریهای بینالمللی و منطقهای شود؟!
در پایان باید تأکید کرد تفکر دوراندیش و نگاه فرامرزی به مسائل یا کوتهبینی دولتمردان، آینده منطقه را تعیین خواهد کرد.
منبع: http://registerguard.com
دیدگاه تان را بنویسید