تریبونهای رسمی آتشبیار معرکه تنش آبی
مرتضی سیمیاری
«غذا بر سر سفره دشمن نگذارید.» این بخشی از سخنان مجتبی میردامادی امامجمعه اصفهان بود و به کشاورزانی اشاره داشت که پشت به تریبون نماز جمعه نشسته و معترض انتقال آب زایندهرود به یزد بودند. امامجمعه اصفهان درحالی این سخنان را در بین معترضین زد که پیوند دادن اعتراضات به دشمنان نظام، صدای اعتراض کشاورزان را بلندتر کرد. اعتراضی که در برخی لحظات هم باعث به هم خوردن مراسم نماز جمعه شد. در همان روز و چند صد کیلومتر دورتر از اصفهان در شهر اهواز محسن حیدری خطیب نماز جمعه رو به حاضران در جلسه گفت: «به وزارت نیرو میگویم اجازه ندارید برنجکاری را ممنوع سازید تا برنامههای خود را برای انتقال آب عملی کنید.» امامجمعه اهواز مدتی قبلتر هم انتقال آب از اهواز به رفسنجان را کار «انگلیسیها» دانسته و آن را یک تبعیض بزرگ خوانده بود.
این گفتهها یا اظهارنظرهای مشابه در تریبونها و رسانههای دیگر مخالف دولت در روزهایی که تنش آبی در مرز یک بحران امنیتی قرار دارد، نشان میدهد که مسئولان محلی به موضوعی ملی از جمله تقسیم آب، الگوی کشت و ... نگاهی منطقهای و محلی دارند، و البته این خوشبینانهترین تفسیر است. اگر این خوشبینی را کنار بگذاریم شاید حتی بتوان در مواردی گفت که برخی به دنبال گرفتن ماهی از آب گلآلودشده به سود شرکای سیاسی خود هستند و برخی دیگر با اظهارات گاه غیرکارشناسی در رسانهها و تریبونهای رسمی آتش زیر خاکستر را شعلهور میکنند، موضوعی که حتی میتواند باعث بروز درگیریهای قومی و منطقهای نیز بشود.
سایه پوپولیسم روی خشکسالی
در سالی که بارش باران در کمترین مقدار خود در ده سال گذشته قرار دارد، علاوه بر اعتراضات اهالی محلی، پای مسئولان سیاسی و مذهبی نیز به ماجرا بازشده و هرکدام سعی میکنند بدون توجه به سیاستهای کلان کشور و نگاه ملی به رویدادها، تنها به انتخابات بعدی مجلس یا محبوبیت بیشتر میان ساکنان منطقه فکر کنند. البته بسیاری از پروژههای سدسازی و انتقال آب در ایران در دهههای گذشته بدون توجه به تقسیمات منطقهای صورت گرفته و تنها با نگاه فنی شکل اجرایی یافته است. سدهای بزرگ بدون آب حالا گلوی مجریان و وزارتخانههای سازنده را فشار میدهد و هر روز بر تعداد معترضان به بیآبی افزوده میشود.
در این فضای پرتنش، سایه سیاستبازیهای همیشگی هم بر بحران آب و خشکسالی افتاده است و مخالفان روحانی سعی میکنند با نشان دادن تنها بخشی از واقعیت خشکسالی، آن را به سود جریان سیاسی نزدیک به خود مصادره کنند.
در یک سمت امامجمعه اهواز میگوید: خوزستان آب مازاد ندارد تا آن را بذل و بخشش کند و همچنین حق اهوازیهاست که برنجکاری خود را ادامه دهند اما در سوی دیگر ماجرا بخشهای زیادی از جلگه خوزستان خشکشده و عدم مدیریت صحیح آب استان در سالهای گذشته، باعث شده بخش عمدهای از زمینها قابلکشت نباشد و یا اگر بتوان در آنها برنجکاری هم انجام داد، هزینه کشت و تولید بسیار بالا باشد و تنها منجر به اتلاف آب و منابع شود. با این اوصاف این طیف برای هزینه تولید اهمیتی قائل نیستند. آنها ترجیح میدهند با کلیدواژههای دستوری «رئیسجمهور باید...رئیسجمهور نباید...» در رسانهها و تریبونهای خود روحانی را مورد خطاب قرار بدهند و بازی را به سود خود پیش ببرند.
تاکتیک سکوت در پاستور
دولت حسن روحانی امیدوار و خوشبین بود که با اجرای توافق برجام٬ روند رونق اقتصادی آغاز شود و رکود دامنهداری که برای سالها گردن اقتصاد ایران را گرفته، آرامآرام پنجههایش را باز کند اما شرایط مطابق میل دولتیها پیش نرفته است. شاید مهمترین دستاورد توافق اتمی در حوزه اقتصادی را بتوان بازگشت ایران به بازار نفت دانست که بخشی از گرههای اقتصادی را باز کرده است. بااینحال اثرات اقتصادی برجام از پیشبینیهای دولت کمتر بوده و همین عاملی است که صدای اصولگرایان را در ماههای حساس آینده بلندتر خواهد کرد. با این وجود رئیسجمهور این روزها بر خلاف گذشته در برابر مخالفانش سیاست «سکوت» را در پیشگرفته است. روحانی سعی میکند از هر اقدام تنشآفرین دوری کند. او این روزها سعی دارد خود را از همه تنشها دور کند و دایره بازی را در مختصات داخلی نظام طراحی کند و با شناختی که از ساختارهای قدرت در ایران دارد بدون محافظهکاری بازی طراحیشده خود را پیش ببرد. او چندان تمایلی ندارد بازیگر طرحهایی باشد که مخالفانش تئوریزه کردهاند. در روزهایی که تریبونهای نماز جمعه و رسانههای تندرو مخالف دولت همسو با سیاستهای برنامه توسعه و کلان کشور نیست٬ روحانی میتواند بیش از گذشته «ستاد بحران آب» را فعالتر کند. اعتراضات بهحق کشاورزان در سایه مدیریت رسانهای مخالفان دولت میتواند به یک جنگ تمامعیار منطقهای و محلی تبدیل شود. گاهی سیاست سکوت نتیجهاش انفعال و از بین رفتن امنیت ملی است!
دیدگاه تان را بنویسید