مدارسی برای پاسخ به خلاءهای سیستم آموزشی
مدارس طبیعت برای نجات بچهها طراحی شد
مشکلات رفتاری و وسواس کودکانی که به این مدارس آمدهاند در مواردی برطرف شده است
محمد درویش مدیرکل سابق دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست که نقش فعالی در جاانداختن ایده مدرسه طبیعت در جامعه داشته است، میگوید: ما امیدوار هستیم بتوانیم نسلی را در این مدارس تربیت کنیم که عاشق این سرزمین باشد و عکس گرفتن در کنار لاشه خونآلود یک حیوان را افتخار خود تلقی نکند. نسلی که از مدارس طبیعت بیرون میآیند زبالههای خود را از پنجره اتومبیل بیرون نمیریزند، در مقابل آتشسوزی جنگلها بیتفاوت نیستد، آب و انرژی را بیمحابا مصرف نمیکنند و همیار هموطنان خود در مشکلات هستند.
شاید اگر دهههای قبل آرزوی بچهها در دی و بهمن، بارش سنگین برف برای تعطیلی مدارس بود این روزها بسیاری از آنها در زمان وارونگی هوا آرزو میکنند حجم آلودگی به حدی برسد که فردا سر کلاس حاضر نباشند! کار به جایی رسیده که بسیاری از بچهها در شهرستانها هم میخواهند هوای شهرشان چنان آلوده باشد که بتوانند طعم تعطیلی را در زمستان بچشند. با چنین نگاهی به کلاس و درس، مدارس طبیعت شکل گرفتند تا فارغ از فضای رسمی آموزش به عنصر تجربه تکیه کنند. در مرامنامه این مدارس آمده است: «امروزه در مدتزمانی کوتاه که جمع کثیری از مردم ایران، ساکن شهرهای بزرگ و کلانشهرها شدهاند، سبک زندگی افراد تغییرات عمدهای کرده است. نتیجه همه این تحولات محروم ماندن کودکان از تجربه طبیعت و تجارب اجتماعی مرتبط با آن است و پیآمدهای ناگوار آن بهصورت کاهش تمرکز، کاهش مهارتهای فیزیکی و سازگاریهای اجتماعی،افسردگیها و بیانگیزگیها، افزایش شدید آنچه تحتعنوان بیشفعالی برچسب میخورد و بسیاری ناهنجاریهای دیگر نمود معناداری پیدا کرده است.» با این حال ایدهآل مؤسسان این مدارس بهنظر گروهی چنان مدینه فاضلهای هم نیست. برخی آموزش زندگی با حیوانات خانگی و نهادینه کردن پذیرش حیوانات خانگی در مدارس طبیعت را خروج از برنامه درسی و پرورشی رسمی کشور، بیتوجهی به اسناد بالادستی آموزشوپرورش کشور و... ساختارشکنی آموزشی و تربیتی دانستهاند. این نقدها حتی به نقد حذف پیک نوروزی هم میرسد!
محمد درویش مدیرکل سابق دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست که نقش فعالی در جاانداختن ایده مدرسه طبیعت در جامعه داشته است، دراینباره به ایانا میگوید: ساختار آموزشوپرورش فعلی بر مبنای رقابت، مقایسه و کسب نمره 20 است که معیوب بوده و حاصل آن دانشآموزانی است که هیچ عشق و علاقهای به دانش ندارند و شعارشان «فتیله، فردا تعطیله» است و حتی خوشحال میشوند هوا آلوده شود تا مدرسه آنها تعطیل شود.
او در همین زمینه به زلزله کرمانشاه اشاره میکند و میگوید: در این زمان شاهد بودیم پسربچه کرمانشاهی با ذوق میگفت خوب شد مدرسهام با خاک ویران شده است. این امر نشان میدهد نظام آموزشوپرورش چه راه خلافی را طی کرده که در آن به پرورش و ایجاد خلاقیت نرسیدهایم.
این کارشناس مدارس طبیعت با ابراز خوشحالی از گفتههای وزیر آموزشوپرورش کنونی و دوره گذشته بیان میکند: ما شاهدیم در سالهای اخیر در ساختار آموزشوپرورش به مقوله پژوهش نیز توجه میشود. آنها بهدنبال ایجاد عشق و علاقه دانشآموزان به سرزمین خود هستند که در آن کودکان ما یاد بگیرند که کار گروهی کرده و مصلحت جمعی را به منافع فردی ترجیح دهند.
درویش درباره صداهای منتقد این مدارس میگوید: از نگاه این گروه، مدارس طبیعت کسبوکار آنها را تعطیل میکند. مدارس طبیعت تنها در چند کشور محدود اجرایی شدند و ما با ایرانیزه کردن آن درصدد اجرای آن در کشورمان برآمدیم تا در آن گوناگونیهای فرهنگی و زیستی کشورمان نیز بهم رسمیت شناخته شوند. ما امیدوار هستیم بتوانیم نسلی را در این مدارس تربیت کنیم که عاشق این سرزمین باشد و عکس گرفتن در کنار لاشه خونآلود یک حیوان را افتخار خود تلقی نکند. نسلی که از مدارس طبیعت بیرون میآیند زبالههای خود را از پنجره اتومبیل بیرون نمیریزند، در مقابل آتشسوزی جنگلها بیتفاوت نیستد، آب و انرژی را بیمحابا مصرف نمیکنند و همیار هموطنان خود در مشکلات هستند.
او اضافه میکند: نسل برآمده از مدارس طبیعت میتواند کشور را نجات داده و ما را به اهداف 20 ساله خود در سند چشمانداز برساند.
درویش با ابراز شگفتی از اینکه چگونه کسی میتواند مخالف مکتب مدرسه طبیعت باشد، ادامه میدهد: ارگانهای مختلف به جای نقد این مدارس باید از آنها حمایت کنند و در توسعه آنها با آموزشوپرورش همراه باشند. یکی از انتقاداتی که به مدارس طبیعت وارد شده، اختلاط دختران و پسران در این مدارس است. این کارشناس مدارس طبیعت عنوان میکند: در مهدکودکها هم دختران و پسران در کنار یکدیگر هستند ضمن اینکه از هفت تا 12 سالگی تنها یک نیمروز در هفته بچهها به مدرسه طبیعت میروند و در مقاطع بالاتر نیز این جداسازی انجام شده است.
امیرحسین ولیان از فعالان محیطزیست و موسسان مدرسه طبیعت در شاهرود نیز دراینباره میگوید: مدارس طبیعت بیش از آنکه برای نجات طبیعت باشد، برای نجات بچههای ما طراحی شده است. متأسفانه ما بچهها را با ربات اشتباه گرفتهایم، سیستم آموزشی رایج مشکلات زیادی دارد که تاکنون نتوانسته است نیاز بچهها را برطرف کند و این مدارس پاسخی به این نیازها هستند.
وی عنوان میکند: در زندگی آپارتماننشینی کودکان فضای کمی برای فعالیت دارند، مدارس طبیعت سوپاپی هستند که بچهها در آنها سلامت روان خود را به دست آورده و لذت و هیجان بودن در طبیعت را تجربه میکنند.
او درباره بازخورد والدین در این مدارس میگوید: ما شاهد بودیم مشکلات رفتاری و وسواس کودکانی که به این مدارس آمدهاند در مواردی برطرف شده است. در این سیستم بچهها میتوانند با توجه به زمان اندکی که والدین برای پرورش فرزندان اختصاص میدهند، فرصتی برای در کنار هم بودن و تجربه طبیعت داشته باشند./
دیدگاه تان را بنویسید