Iranian Agriculture News Agency

ریشه بحران کجاست؟




عباس عبدی

اعتماد : بسیاری از افراد در پی این هستند که به این پرسش پاسخ دهند که، مشکل و مساله اصلی کشور کجاست؟ چرا با این همه منابع و نیروی انسانی باید درجا بزنیم؟ به طور قطع تفاهم نسبت به پاسخ مشترک یا نزدیک به یکدیگر در مورد این پرسش خیلی سخت است اگر نگوییم محال است. این یادداشت نیز درصدد پاسخ دادن قاطع به این پرسش نیست ولی با تحلیل یک نمونه از رفتارهای اقتصادی کشور سعی می‌کنیم به این پاسخ نزدیک شویم.
اخیرا آقای سیدمحمد بحرینیان که از پژوهشگران دلسوز و مطلع این کشور است گزارشی را تهیه و برای بسیاری از افراد ارسال کرده است که در نوع خود قابل توجه است ایشان برآورد کرده که از سال ١٣٧٦ تا پایان سال ١٣٩٤، یعنی فقط ١٩ سال، حداقل ١٤٥ میلیارد دلار ارزش روز بنزین مصرف شده در کشور، اعم از تولید داخلی یا واردات بوده است. وی به درستی معتقد است که اگر فقط ١٠ درصد این رقم را صرفه‌جویی کرده بودیم، با رقم ٥/١٤ میلیارد دلار می‌توانستیم کل صنعت خودرو را متحول کنیم، به نحوی که امروز حداقل با همان میزان جابه‌جایی و سفر، بسیار کمتر از رقم فعلی سوخت مصرف کنیم. سوختی که از یک سو هزینه ایجاد می‌کند و از سوی دیگر آلودگی! آمارهای گمرک نشان داده است که طی سال‌های ١٣٨٣ تا ١٣٩٤، حداقل ٢٧ میلیارد دلار واردات بنزین داشته‌ایم. این رقم حداقلی است زیرا در برخی سال‌ها ارقام واردات اعلام نشده و حتی محرمانه نگه داشته شده است! و احتمالا در این فاصله ١٢ ساله، حدود ٣٦ میلیارد دلار بنزین وارد کرده‌ایم. آن هم در سال‌هایی که نیازمان به توسعه کشور و ارز بیش از همیشه بوده و اگر این میزان بنزین وارد نمی‌شد، هیچ کجای چرخ کشور پنچر نمی‌شد یا از کار نمی‌افتاد! و با این ٣٦ میلیارد دلار می‌توانستند کل پالایشگاه‌های موجود را نوسازی کنند، پالایشگاه ستاره خلیج فارس و چند نمونه مشابه آن را احداث کنند، کل صنعت حمل‌ونقل را نوسازی و کارخانجات خودرویی را ارتقای کیفیت دهند و در چنین شرایطی حتما چند گام بزرگ جلوتر از جایی بودیم که اکنون هستیم. نه تنها نیازمان به بنزین برطرف می‌شد، بلکه بنزین با کیفیت و خودروی بهتری می‌داشتیم و حمل‌ونقل عمومی نیز ارتقای کمیت و کیفیت می‌یافت.
شاید گمان کنید که اینها مربوط به گذشته است. در این صورت اشتباه فکر می‌کنید، این سیاست هم‌اکنون نیز در حال اجراست. چرا که مصرف بنزین به صورت تصاعدی افزایش یافته است و طبق آخرین آمارها مصرف روزانه بنزین به بالای ٨٠ میلیون لیتر در روز رسیده و نسبت به متوسط این مصرف در سال گذشته، ٢/٩ درصد افزایش یافته است و این در حالی است که همه از وضع اقتصادی خود و کشور می‌نالند ولی معلوم نیست پس چرا چنین افزایش سرسام‌آوری در مصرف بنزین وجود دارد؟ نکته اینجاست که سیاست گذشته به صورت آشکاری نابخردانه و خانمان‌سوز بوده است و اگر از مصرف بنزین کشور ١٠ یا حتی ٢٠ و ٣٠ درصد هم کاسته می‌شد (به هر طریقی اعم از سهمیه‌بندی یا افزایش قیمت)، هیچ اتفاق منفی در کشور رخ نمی‌داد ولی امروز می‌توانستیم از آن صرفه‌جویی، بیشترین بهره‌ها را ببریم. پرسش این است که اگر کسی این سیاست را نابخردانه می‌داند، باید به این پرسش نیز پاسخ دهد که چرا هم‌اکنون نیز آن سیاست نادرست و حتی نابخردانه کماکان و با همان شدت بلکه بیشتر ادامه دارد؟! چه مانعی پیش راه اتخاذ یک سیاست مناسب در این زمینه وجود دارد؟
با قاطعیت می‌توان گفت که برخلاف تصور رایج کمبود عقل و فهم اقتصادی عامل این مساله نیست. چون درک کردن نادرستی چنین سیاستی حتی نیاز به عقل آن‌چنانی هم ندارد. لازم نیست که فرد تصمیم‌گیر تحصیلکرده اقتصاد باشد تا به نادرستی این سیاست پی ببرد.

انسان‌های معمولی هم قادر به فهم این نابخردی هستند. حتی می‌توان ادعا کرد که در این مورد خاص نوعی اتفاق نظر میان دست‌اندرکاران کشور و کارشناسان مستقل وجود دارد که نباید منابع محدود کشور را صرف دود کردن بنزین کرد. به ویژه صرف چیزی که موجب آلودگی هوا و بیماری هم می‌شود. پس علت اتخاذ چنین سیاست نابخردانه و تداوم آن چیست؟ پاسخ این است؛ فقدان انسجام و اتحاد به عنوان یک ملت، ریشه این درد است.
اگر قرار باشد از مصرف بنزین کاسته شود، یا باید قیمت آن به نحو مناسبی و با بهره‌وری خوب، بالا رود یا آنکه سهمیه‌بندی شود. سهمیه‌بندی را به علل گوناگون نمی‌پذیرند، افزایش قیمت نیز در چارچوب رقابت‌های غیرملی و ستیزه‌جویانه سیاست داخلی قربانی می‌شود. البته فقدان اعتماد مردم به استدلال‌های موافقان در جهت مصرف بهینه و درست این پول‌ها نیز مزید بر علت می‌شود تا کسی زیر بار اصلاح این سیاست نرود. این فقدان انسجام موجب می‌شود که مصرف بنزین با قیمت ارزان به منزله برداشتن از جیب دولت تلقی شود، چون دولت را موجودی غیر از خود می‌دانند، ولی در یک جامعه منسجم، دولت جیب ندارد، هرچه هست جیب مردم است و هیچ عاقلی با جیب خود چنین رفتاری را نمی‌کند. شاید گمان کنید این سیاست نادرست فقط در حوزه بنزین و انرژی اجرا می‌شود، این گمان باطل است. آن فقدان انسجام عوارض خود را به همه سیاست‌ها سرایت می‌دهد و نه فقط در بنزین و سوخت.



انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید