گذر از رنجها - در حاشیه صحبتهای منتشرشده لیلی گلستان
لابد در جریان هستید و اگر هم نه، الان عرض میکنم خدمتتان که این روزها فیلمی از سخنرانی خانم لیلی گلستان ، مترجم معروف کشورمان، موضوع گفتوگو در شبکههای اجتماعی شده است. فیلم البته تازه نیست. سخنرانی است که ایشان در آخرین روز پاییز گذشته (30 آذرماه 1395 خورشیدی ) در کنفرانس تدکس تهران ایراد کرده بود، اما چون بهتازگی فیلمش در کانال تدکس قرار گرفته، تازه هم دیده شده است. چیزی که باعث توجه به این ویدئو شده، روایت صریح خانم گلستان از زندگی شخصی خودش است و اینکه بهرغم همه مشکلاتی که داشته، موفق بوده و حالا به جوانها توصیه میکند که غر نزنند و بدانند که "رنج با ما عجین شده است، ولی ما باید صبوری کنیم. ما نباید از زندگی طلبکار باشیم، ما به زندگی بدهکاریم." البته این حرفها هم با بیان صریح مسائل خانوادگی گفته شده، چیزهایی مثل اینکه خانم گلستان بعد از گذشت شش سال از زندگی مشترک متوجه میشود که او مادری است با سه بچه و همسرش یک مرد مجرد بدون مسئولیت است، یا اینکه گاهی مجبور شده با هر سختی "حتی مکر و حیله" هم که شده گالریاش را سر پا نگه دارد، یا اینکه تمام نوجوانیاش با بغض گذشته: "بغضهای نوجوانیام به خاطر پدری بداخلاق و سلطهجو و زورگو بود." این اعترافات و اشارههای صریح به زندگی شخصی که برای تشویق مخاطبان به خسته نشدن و دست برنداشتن از کار و تلاش بوده، انگار به مذاق همه بینندگان خوش نیامده است. خیلی زود مباحثی در فضای مجازی شکل گرفت که خانم گلستان را با پسر آقای دکتر عارف مقایسه میکرد، بلکه آقای نادر فتورهچی، یک قدم هم جلوتر گذاشت و نوشت: "به گمان بنده سخنان این خانم، اگر به مراتب توهینآمیزتر از لاطائلات پسر عارف نباشد، دست کمی از آن ندارد." او حتی این سخنان را با روشی که فقط خودش میتواند، به سعید امامی و بابک زنجانی و شهرام جزایری هم ربط داد و نوشت: "قسمت ترسناک این ویدئو، کف و سوتهای چندشآور بعد از شنیدن جمله: (کارمو با حیله و مکری که بوده جلو بردم)، بود." خلاصه حرف فتورهچی و دیگر منتقدان این است که خانم گلستان، اگر فرزند ابراهیم گلستان که در این ویدئو از او بدگویی هم کرده نبود، این موفقیتها را نداشت و حالا او حق ندارد که ما را تشویق به تلاش و خستگیناپذیری کند و به قول فتورهچی: "[چرا ما] اجازه میدهیم که این خانم که تجسد و تجسم رانت فرهنگی است، توی صورتمان خود را نابغه دهر معرفی کند و تازه بهمان تشر هم بزند که غر میزنیم و طلبکار هم هستیم؟ اما راستش را بخواهید این انتقادها، چندان ربطی هم به اصل حرفهای آن ویدئو ندارد. من چندین بار سر تا ته این مطلب را خواندم، اما نفهمیدم که واقعاً مشکل اینکه کسی فرزند ابراهیم گلستان باشد، چیست؟ میگویند موفقیتهای خانم گلستان بهخاطر شهرت پدرش است، خب البته که اینطور نیست و هنرمندان معروف، فرزندان بسیاری دارند که به جایی نرسیدهاند، اما گیریم که خانم گلستان اصلاً به این خاطر موفق شده باشد، خب که چی؟ ارزش حرفهای او درباره تسلیم شرایط نشدن و خود را طلبکار زندگی ندانستن هم با این گزاره از بین نمیرود. آیا کسی که توصیه به تلاش و پشتکار میکند، حتماً باید خودش و پدرش کارگر باشند؟ مثلاً ما به سعدی و فردوسی چون کارگر زاده بودهاند اجازه نصیحت میدهیم و کتابهایشان را شاهکارهای ادبیات تعلیمی میدانیم؟ حرف و نظر که به موقعیت خانوادگی یک نفر ربطی ندارد. آن هم حرفی که طرف درباره رنجهای خودش بیان کرده است. شاید رنجهای خانم گلستان، رنج ما نباشد. ما تجربههای مشابهی با او نداشته باشیم و از موضوعهای دیگری عذاب کشیده باشیم، اما رنج، رنج است. مقایسه اینکه رنج چه کسی بزرگتر است، غیرممکن است و اگر هم ممکن بود، فایدهای نداشت. مهم این است که بتوانیم از رنجها عبور کنیم. به قول مولانا "در خانه غم" نمانیم. این شاید مهمترین چیزی است که آن ویدئو داشت. چیزی که با حرفهای همه منتقدان آن ویدئو هم ارزشش از بین نمیرود./
منبع: روزنامه تماشاگران امروز
دیدگاه تان را بنویسید