در نشست "تبیین الزامات اجرایی شدن توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه کشور" عنوان شد:
دکتر رضوانی: جزیرهای بودن برنامههای توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه/ دکتر رضوی: به جای برنامهنویسی، انشانویسی میکنیم/ دکتر جباری: بحث اصلی ما در برنامه ششم، مهاجرت معکوس است / برای توسعه فراگیر به مشارکت فراگیر نیاز داریم/ دکتر رضایی: تا ارزش افزوده
نشست "تبیین الزامات اجرایی شدن توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه کشور" در دانشگاه تهران برگزار شد. این نشست سه سخنران داشت: دکتر رضوانی استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی ، دکتر حبیب جباری، معاون امور برنامهریزی آمایش سرزمین و محیط زیست سازمان برنامه و بودجه و دکتر نعمتالله رضایی، معاون برنامهریزی معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری. این سخنرانان با توجه به ....
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلامزاده:
نشست "تبیین الزامات اجرایی شدن توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه کشور" در دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران با مدیریت دکتر محمدرضا رضوانی برگزار شد. این نشست سه سخنران داشت:دکتر رضوانی استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی ، دکتر حبیب جباری، معاون امور برنامهریزی آمایش سرزمین و محیط زیست سازمان برنامه و بودجه و دکتر نعمتالله رضایی، معاون برنامهریزی معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری. این سخنرانان با توجه به ماده 27 بخش پنجم ششمین برنامه توسعه کشور به مسائل مهم و اساسی روستاها پرداختند. همچنین در این نشست دکتر رضوی معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری به طرح نقطه نظرات خود پرداخت.
دکتر محمدرضا رضوانی: جزیرهای بودن برنامههای توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه
موضوع نشست امروز تبیین الزامات اجرایی شدن توسعه روستایی در برنامه ششم توسعه کشور است؛ به هر حال برنامه ششم توسعه پس از کش و قوسهای فراوانی بین مجلس قبل و دولت و همچنین مجلس فعلی و دولت و با تمدید یکساله برنامه پنجم توسعه، سرانجام در اسفندماه 1395 تصویب و به دولت ابلاغ شد. هرچند لایحه نخست دولت 40 حکم یا ماده داشت، اما در بررسیهای مجلس این 40 حکم به حدود 140 حکم افزایش یافت.
دکتر محمدرضا رضوانی گفت: در نهایت اینکه این برنامه ششم، قانون است و بر عهده دولت است که آن را اجرا کند. هرچند دولت بر برخی از احکام یا مادههای این برنامه اشکال وارد میکند، اما در قانون بودن و لازم الاجرا بودن آن شک و تردیدی وجود ندارد. برای اینکه این برنامه اثربخشی بهتری داشته باشد از آقایان دکتر جباری و دکتر رضایی دعوت به عمل آمد تا در نشستی با حضور استادان این دانشکده، مواد و احکامی که به توسعه روستایی مربوط میشود را بررسی کرده تا راه حلهایی برای بهتر اجرا و عملی شدن آنها پیشنهاد شود.
وی توضیح داد: طبق ماده (2) برنامه، مناطق روستایی مانند سواحل مکران، اروند، مناطق حاشیهنشینی جزو مسائل اساسی و محوری کشور در برنامه ششم توسعه است. در مادهها و احکام مختلف برنامه ششم، بحث روستا و توسعه روستایی مطرح شده است، این میتواند یکی از اشکالهای اساسی برنامه باشد که چرا وقتی توسعه روستایی جزو برنامه محوری و اساسی کشور است، اینگونه بهصورت جزیرهای در برنامه ششم منعکس شده است. در ماده 26 بخش پنجم برنامه، در بند (الف) طرحهای هادی مطرح شده است که باز جای پرسش دارد: چرا طرحهای هادی که حدود 30 سال در کشور ما در حال اجرا است، در برنامه ششم تکرار شده است؟ چه ضرورتی وجود دارد برنامهای که جاافتاده و روال خاص خود را دارد و هر ساله بودجه تعیین شده خود را دریافت میکند، در برنامه ششم، آنهم در چند جا تکرار شود؟ در بند ب این ماده آمده است بین پنج تا هشت درصد از اعبتار سر جمع تملک داراییهای سرمایهای استان صرف اجرای طرحهای هادی شود و در اختیار بنیاد مسکن قرار بگیرد.
این استاد دانشگاه تهران بیشتر روی ماده 27 بخش پنجم برنامه ششم توسعه تأکید داشت و افزود: در ماده 27 قانون برنامه ششم توسعه، بحث انتخاب پنجهزار روستا برای تهیه برنامههای اقتصادی و اشتغالزایی مطرح شده است. قرار است در سه ماهه نخست سال برنامه ششم (ظاهراً تا پایان خردادماه 1396)، سهم روستاهای استانی توسط سازمان برنامه و بودجه مشخص شود. مهم در برنامه این است که اعتبارات عمران روستایی مشخص و شفاف باشد. توسعه 54 کسب و کار روستایی یکی از احکام مهم برنامه ششم توسعه است. همچنین بهرهبرداری و ساخت 98 ناحیه صنعتی روستایی و ایجاد یک میلیون و 914 هزار فرصت شغلی در مناطق روستایی و عشایر، از طریق احداث بنگاههای رقابت پذیر و صادراتگرا توسط بخش خصوصی و تعاونی. چون نظام برنامهریزی بخشی است و چون در مجلس کمیسیونهای مختلفی تأثیرات متفاوتی در برنامه داشتهاند متأسفانه از این جهت تکرارهای بیمورد در برنامه ششم توسعه دیده میشود.
رضوانی بیان کرد: در ماده 27 بخش پنجم برنامه بحث روستا و توسعه روستایی تمرکز بیشتری مشاهده میشود. در این ماده سهم روستاها از مالیات ارزش افزوده از 20 درصد برنامه پنجم، به 30 درصد افزایش یافته است. در ماده 27 آمده است که باید 100 هزار نفر از روستاییان بهعنوان تسهیلگر آموزش ببینند. در روستاها به افرادی با عنوان تسهیلگر نیاز مبرمی است. این افراد باید بومی و محلی باشند. تسهیلگران روستایی در توسعه روستایی میتوانند نقش بسیار مؤثری ایفا کنند. موارد مهم دیگری که در ماده 27 بخش پنج قانون برنامه ششم توسعه درباره توسعه روستایی دیده میشود عبارتند از: شناسایی روستاهای مرزی که در خطر هستند و ایمنسازی این روستاها. 30 درصد این روستاها باید ایمن سازی شوند. در اقدامات عمرانی ماده 27 بحث دفع بهداشتی زبالههای روستایی مطرح شده است و همچنین دفع بهداشتی فاضلاب روستایی. نکته مهم دیگر در این ماده یکپارچهسازی حداکثر فعالیتهای برنامه عمران و توسعه روستایی و عشایر و کشاورزی است و مدیریت آنها باید با رویکرد جهادی و نظارتپذیر باشد و تا پایان سال نخست برنامه ششم باید یکپارچگی برنامهریزی در خدمات و طرحهای روستایی و عشایری ایجاد شده باشد. باید برنامه جامعی براساس نیازها و مشارکت واقعی مردم با توجه به شرایط انسانی، طبیعی، اقتصادی و اجتماعی تهیه و تدوین شود. در اینجا بیشتر بحثهای کلان و مدیریتی مطرح شده است.
وی چند پرسش اساسی طرح میکند: از موارد ریز که بهصورت جزیرهای مطرح شده است میگذرم، اما پرسش من این است که: تا چه حد امکان وجود دارد این برنامهها اجرا شود؟ این برنامهها و احکام آیا با هم همسو و هماهنگ هستند و با هم یک پکیج کاملی از نیازهای روستایی توسعه روستایی را شامل میشود؟ اگر این برنامهها با هم همسو و هماهنگ نبودند تکلیف چیست و دیگر اینکه؛ چه باید کرد تا این برنامه اثربخشی و کارآیی بیشتری داشته باشد؟
دکتر سیدابوالفضل رضوی: انشانویسی جای برنامهنویسی
پس از سخنان دکتر سیدابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، دکتر رضوی سخنرانی کوتاهی داشت. وی اظهار کرد: یکی از مشکلات اصلی در کشور ما انشانویسی به جای برنامهنویسی است. ما انشا خوب مینویسیم، اما خیلی کم میشود که برنامه بنویسیم. برنامه قابلیت اجرایی دارد. مشکلات و موضوعاتی که دکتر رضوانی بیان داشتند دقیقاً ادعای من را ثابت میکند. ما مینویسیم اما هیچ تعهدی برای اجرای آن نداریم. دو مسأله باعث میشود که برنامهنویسی در ایران اتفاق نیفتد: ابتدا اعتبار نداشتن برنامههاست و دوم ابزاری برای اجرای برنامهها نداریم. می نویسیم که "این کار باید بشود"، برای انجام کاری به اعتبار و لوازم نیاز داریم. وقتی مینویسیم "بشود" و مأموران اجرا میبینند که در عمل هیچ امکانی برای انجام کار ندارند، پس انشانویسانی بیش نیستیم. برای محصول گرفتن از درختی به چهار عامل نیاز داریم: عامل فاعلی که در برنامههای ما اغلب فاعل مشخص نیست؛ عامل صوری، تا حدودی انشاها را میبینیم، عامل مادی (اعتبارات)، کم داریم، عامل غایی، این علت در اساس گُم شده است. عملاً نمیدانیم که در سال دوم برنامه ششم هستیم یا در سال نخست. حداقل در این دانشکده مشخص کنید که تبیین الزامات به چه معناست؟ با کدام اعتبار و ابزار و اختیارات باید برنامههای توسعه روستایی را اجرا کرد؟
رضوی عنوان کرد: روستاها نیازهای متعدد و متنوعی دارند. آیا این نیازهای متعدد و متنوع را یک دستگاه بهتنهایی میتواند تأمین کند؟ در شهری که ما زندگی میکنیم چند صد دستگاه کار میکند تا امور شهر را اداره کند. هرکدام از این دستگاهها هم دارای اختیاراتی در حوزه کاری خودشان هستند. اگر درباره توسعه روستایی کشور یک سازمان باید به تمامی امور رسیدگی کند، آن سازمان به چه مقدار اعتبار، ابزار و اختیار نیاز دارد؟ یک سازمان وقتی میتواند اعمال سیاست کند، که دارای قدرت باشد. وقتی سازمانی نتواند در چارچوب وظایفش از خود اقتدار نشان دهد، چگونه سازمانهای دیگر را میتواند در چارچوب وظایفش همراه خود سازد؟ سازمان برنامه و بودجه قدرت و ابزار کافی دارد و میتواند با کم و زیاد کردن تخصیص دستگاههای دولتی آنها را تنبیه یا تشویق کند، اما کدام سازمان توسعه روستایی این چنین قدرت و ابزاری دارد: سازمان دهیاریها چه قدرتی برای اعمال سیاست دارد، یا معاونت توسعه روستایی با کدام ابزار از سایر دستگاهها میتواند کمک بگیرد. آیا واقعاً نباید همه آنچه برای روستاها میخواهد انجام شود به یک دستگاه انتقال داده شود؟ به جای اینکه دستگاه اجرایی اضافه کنیم قدرت به دستگاههای اجرایی تفویض کنیم.
وی ادامه داد: آیا ما باید برویم سازمانسازی و ساختارسازی کنیم یا در واقع وظایف و اختیارات سازمانها را اصلاح کنیم. از این جهت نیاز داریم به کمک فکری دانشگاهیان. در منازعات نامزدهای ریاست جمهوری بحث اساسی اقشار ضعیف و کم درآمد بود. نمود عینی و واقعی اقشار ضعیف روستاییان هستند. نباید فقط در وقت انتخابات یاد این اقشار افتاد، این اقشار هستند که صندوقهای رای را پر میکنند، باید قدر آنها را دانست.
دکتر حبیب جباری: ابرچالش اشتغالزایی؛ توسعه روستایی از بُعد اقتصادی
دکتر حبیب جباری، معاون برنامهریزی سازمان برنامه و بودجه نیز در این نشست گفت: طرح این مباحث در فضای علمی دانشگاه به ما کمک میکند تا در اجرا به نتایج مؤثری دست یابیم. اکنون که زمان عملیاتی کردن برنامه ششم آغاز شده است به یکسری پرسشهای جدی و نظری برخوردیم که از دانشگاهیان محترم دعوت میکنیم برای یافتن پاسخ این پرسشها ما را یاری کنند. امیدواریم با حضور پررنگ و مؤثر دانشگاه بتوانیم برنامه ششم را حداکثر با کیفیت خوبی اجرا کنیم.
وی تأکید کرد: اگر میپذیریم که توسعه باید پایدار و فراگیر باشد، پس باید سعی کنیم که برنامه ششم توسعه هم به شکلی پایدار و فراگیر، بخصوص در توسعه روستایی اجرا شود. ما برنامه ششم را در چهار بُعد دیدیم: اقتصادی، اجتماعی، نهادی و کالبدی. این چهار بُعد اهمیت بسیار دارند و به مثابه یک زنجیر در هم تنیده هستند و در حقیقت در اجرا نمیتوانیم یکی از این ابعاد را نادیده بگیریم. مسلماً برای برنامهریزی و اجرای برنامههای اقتصادی نیاز به دید اجتماعی و نهادی و کالبدی داریم، اگر این نگاهها در بُعد اقتصادی وارد نشود، نمیتوانیم به اهداف اقتصادی برسیم. هرچند شاید عدهای معتقد باشند که بُعد اقتصادی بسیار مهم است، اما بدون در نظر گرفتن زمینههای اجتماعی، اصلاً نمیتوانیم برنامههای اقتصادی را اجرا کنیم.
مردم ایران در 29 اردیبهشتماه به یارانهها رأی ندادند، این نشان میدهد که روستایی و شهری ما، ابتدا نگاه اجتماعی و فرهنگی دارد و سپس نگاه اقتصادی. یکی از ابرچالشها در کشور ما اقتصاد است و مهمترین ابرچالش اقتصاد، ابرچالش اشتغال و اشتغالزایی است. اشتغال و بیکاری هم در حوزه ملی مهم و حیاتی است و هم در حوزه محلی و روستایی. همانطور که گفتم اشتغال و بیکاری بُعد اجتماعی هم دارد. بیکاری فساد در جامعه را افزایش میدهد و اشتغال نظم و همبستگی در جامعه ایجاد میکند. پرسش اصلی و مهم این است که در عملیاتی کردن برنامه ششم در بُعد اشتغال زایی چه باید کرد. دولت در این حوزه با چه مسائلی روبهرو است؟
معاون برنامهریزی و آمایش سازمان برنامه بودجه یادآور شد: وقتی به سیاستهای کلی نگاه میکنیم، تأکید بر این است که باید جمعیت روستایی تثبیت شود. ما در سازمان برنامه و بودجه نگاه متفاوتی بر تثبیت جمعیت داریم که امروز وقت گفتوگو درباره آن نیست. یکی از بحثهای ما این است که نسبت جمعیت شهری به جمعیت روستایی تا به کجا باید پیش برود؟ آیا میتوانیم در برنامه ششم به مهاجرت معکوس برسیم؟ البته ما با نظرات متفاوتی روبرو میشویم؛ بهعنوان مثال عدهای معتقدند که چه اشکالی دارد جمعیت روستایی کاهش یابد، یا عدهای دیگر معتقدند که مهم کاهش جمعیت روستایی نیست، مهم افزایش بیرویه جمعیت شهری است. اما در بحث توسعه روستایی جمعیت روستایی مهم است. عدهای با نگاه شهری به روستاها توجه میکنند. اینجا بحثهای جدی و تردیدهای فراوانی وجود دارد که در فرصتی مناسب باید درباره آنها نیز گفتوگو کنیم.
در بند (الف) ماده 27 برنامه ششم، دولت موظف شده است که در سال نخست باید برای پنجهزار روستا برنامه اقتصادی و اشتغالی تهیه و تدوین کند. این پنجهزار روستا باید چگونه انتخاب شود؟ ابتدا باید سهم روستایی هر استان را مشخص کنیم. البته ما فرمولهایی در این زمینه تهیه کرده ایم، اما هنوز پرسشهای اساسی مطرح است که باید برای آنها پاسخهای عقلانی بیابیم. آیا روستاهای مهاجر فرست مهم هستند و در اولویت قرار دارند، وضعیت روستاهای مرزی چگونه است و در کدامین اولویت قرار دارند؟ آیا باید روستاهای بزرگ ملاک انتخاب باشد، روستاهایی که بالای 20 خانوار هستند در اولویت قرار دارند یا روستاهایی که پتانسیلهای بالاتری برای دستیابی به توسعه دارند در اولویت قرار دارد؟ مطالعات منظومهای به ما تذکر میدهد که برای حصول برنامههای توسعه روستایی باید قابلیتهای روستاها را ملاحظه کرد. بدون شناخت روستاها نمیتوان برای آنها برنامه تدوین کرد. پس با توجه به مطالعات منظومهای باید برای هر روستا یک برنامه تهیه و تدوین کرد. آیا روستاهایی که در حال تخلیه از جمعیت هستند مهمتر است؟ آیا منطقی و عقلانی است که در این روستاها سرمایهگذاری کنیم؟ منطقی به ما می گوید که خروج جمعیت از روستایی یعنی نابودی آن روستا، چگونه میشود از خروج جمعیت روستایی جلوگیری کرد؟ به فرض ما آنجا سرمایهگذاری کنیم، حتا شغلهایی با توجه به پتانسیل آن روستا ایجاد کنیم، وقتی روستایی جمعیتش پیر است و توان کار کردن ندارد، آیا این اتلاف منابع و سرمایه نیست؟ میگویند شما ایجاد شغل کن روستاییان برمیگردند. بحث ما در برنامه ششم همین است: مهاجرت معکوس.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: انتخاب روستاها مهم است چون باید برای سرمایهگذاری دقت و حساسیت فوقالعادهای داشت. ما فرصتی نداریم تا تاوان سرمایه گذاری اشتباه را بدهیم. باید روستاهایمان را بهخوبی بشناسیم. آیا باید منطقهای انتخاب کنیم یا پهنهای؟ برای توسعه روستایی ماده 27 برنامه ششم توسعه دارای محوریت است. همانطور که گفتم اگر روی بُعد اقتصادی متمرکز شویم، نخستین پرسش سهم روستایی استانها است، وقتی این پرسش پاسخ داده شد، انتخاب خود روستاهای استانها مهم است. ما در سال ابتدا باید پنجهزار روستا انتخاب کنیم و در پایان برنامه ششم توسعه به 25 هزار روستا برسیم. البته انتخاب این روستاها تنها بُعد اقتصادی ندارد، بلکه باید ابعاد اجتماعی و نهادی و کالبدی آنها را نیز مهم بدانیم و بشناسیم. پس از سهم استانها و انتخاب روستاها به بحث مهم محتوای برنامههای اقتصادی و اشتغالزایی میرسیم. روستاها دارای فعالیتهای متنوعی هستند و باز اینجا پرسشی مطرح میشود که آیا فعالیتهای روستاها فقط به کشاورزی ختم میشود یا برای تهیه محتوای برنامههای اقتصادی و اشتغالی در روستاها به فراتر از کشاورزی باید فکر کنیم؟ آیا درست است که یک روستا و یک محصول داشته باشیم، یعنی برندسازی روستایی کنیم؟
جباری بیان کرد: شاید بگویید که برای تمامی این پرسشها پاسخ وجود دارد، ما هم کاملاً میپذیریم، اما انتخاب بهترین پاسخ مطرح است. ما قصد داریم که توسعه فراگیر باشد، پس برای توسعه فراگیر به مشارکت فراگیر نیز نیاز داریم. مشارکت فراگیر باعث میشود که تأمین مالی هم فراگیر باشد. شاید این مباحث روی کاغذ و در سخنرانیها راحت باشد، اما در اجرا و عمل کار را بسیار سخت میکند. شاید در مناطقی یا در استانهایی یا در روستاهای یک استان برخی از این پاسخها به کار و اجرا بیاید و در همان استان و روستاهای دیگر پاسخی دیگر برای کار و اجرا مناسب باشد. تجربه خوبی در کرمان داریم. بانک رسالت در کرمان به روستاییان با دو درصد کارمزد وام میدهد. این بانک اقساطش را پس از 18 ماه شروع میکند و نکته جالب این است که بانک دانشگاه صنعتی شریف را هم به کرمان برده است. نکته مهم دیگر این است که در برنامه توسعه روستایی نهادهای مختلفی درگیر هستند. باید بین این نهادها هماهنگی بوجود آید، هر نهاد کار خود را انجام ندهد و برود و دست آخر ببینیم که در روستاها هیچ اتفاقی نیفتاده است.
وی در پایان افزود: برای عملیاتی کردن ماده 27 برنامه ششم توسعه، تصور ما این است که ابتدا پنجهزار روستا را انتخاب کنیم و اگر توانستیم به این تعداد اضافه می کنیم، و سپس بر اساس سکونتگاههای روستایی که وارد روستاهای زیر 20 خانوار فعلاً نشویم و روستاهای 20 خانوار به بالا را در اولویت قرار دهیم. نهایت این است که سازوکار کمک ما ملّی، منطقهای است که برای تهیه برنامه بتوانیم در آن دستورالعملمان را روشن کنیم. برنامه با چه محتوا و چگونه برای ذینفعان تهیه خواهد شد؟ در کل با دو سناریو روبهرو هستیم: یکی روستاهای 40 خانوار به بالا را در اولویت پنجهزار روستای سال نخست برنامه ششم در نظر بگیریم، و سناریو دوم 20 خانوار به بالا را، اما بر این توافق داشتیم که سههزار روستایی که در حاشیه شهرهای بزرگ هستند را موقتاً کنار بگذاریم. بهعنوان مثال در آذربایجان شرقی با این فرمول، به 264 روستا رسیدیم. ما ترکیبی از جمعیت و تعداد خانوار را برای انتخاب روستاها در نظر گرفتیم. با این ملاک میتوانیم پنجهزار روستا را برای سال نخست برنامه ششم انتخاب کنیم و به پیش برویم. پیشنهاد استان اصفهان این بود در روستاهایی که طرح هادی انجام شده است بهعنوان نخستین روستاها انتخاب شوند.
دکتر نعمتالله رضایی: ارزش افزوده تولید شده در روستاها به روستاها برنمیگردد
دکتر نعمتالله رضایی، معاون برنامهریزی و امور زیربنایی معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری سخنران پایانی این نشست علمی - تخصصی بود. وی اظهار کرد: بر اساس نتایج سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395، جمعیت روستایی به 20 میلیون هفتصد هزار کاهش یافته است. در سرشماری قبلی جمعیت روستایی 21 میلیون و 500 هزار نفر بود. اما مکانهای روستایی از لحاظ سکونتگاه افزایش یافته است. یعنی آبادیهای دارای سکنه از 61 هزار و 748 آبادی به 62 هزار و 242آبادی افزایش یافته است. گفتن این آمار و ارقام دلیل دارد. آبادیهای دارای سکنه تقریباً به 536 هزار افزایش یافتهاند. آبادیهای بالای جمعیت 100 نفر که بر اساس قانون روستا محسوب میشوند، به یکهزار و 335 روستا افزایش یافته است. در حال حاضر روستاهای 50 خانوار به بالا 26 هزار روستا است.
وی ادامه داد: وقتی میخواهیم اقتصاد یک مجموعه را بررسی کنیم باید سه شاخص عمده را در نظر بگیریم: نرخ رشد، نرخ تورم، نرخ بیکاری. میخواهم با توجه به آمار و ارقام بالا و این سه شاخص بررسی کنم که آیا اقتصاد روستایی رشد و توسعه داشته است یا خیر؟ عموماً نرخ تورم در روستاها نسبت به شهرها بالا بوده است. متوسط نرخ تورم در چند سال گذشته در روستاها 20 درصد بوده و در شهر 19 درصد. روستا یک درصد بیشتر از شهر تورم را تحمل کرده است، اما ببینیم که نرخ رشد در روستاها چگونه بوده است. نرخ رشد را در اقتصاد اینگونه محاسبه میکنند: تولید ناخالص داخلی را برای کل کشور حساب میکنند. ما تولید ناخالص داخلی روستاها را محاسبه کردیم، جالب است بدانید که تولید ناخالص داخلی با نفت در اقتصاد روستایی در طی سالهای 91، 92، و 93 بین 26 تا 27 درصد بوده است. این نشان میدهد که روستاهای ما فعال هستند. نکته مهم در این است که: تولید ناخالص داخلی بدون نفت در اقتصاد روستایی در سال 91، 22 درصد بوده است، در سال 92، 19.9 و در سال 93، 23.3 درصد بوده است. به عبارت دیگر در سال 93 اقتصاد روستایی بدون تکیه بر نفت، نزدیک اقتصاد نفتی فعالیت مثبت اقتصادی داشته است. این نکته بسیار مثبت و مهمی است که روستاهای ما با امکانات محدود و محرومیتهایی که تحمل میکنند، توانسته اند به اندازه سقف انتظاری که از آنها توقع داریم فعالیت اقتصادی انجام دهند.
معاون برنامهریزی معاونت توسعه روستایی درباره نرخ بیکاری در روستاها عنوان کرد: درباره نرخ بیکاری هم در روستاها نکته قابل ذکری وجود دارد: نرخ بیکاری در جامعه روستایی پایینتر از شهر است. حالا باید این سه شاخص را در کنار هم ببینیم: نرخ تورم در روستاها بالاست، اما نرخ رشد اقتصادی هم در روستاها بالاست، و نرخ بیکاری نسبت به شهر در روستاها پایین است. در سال 1392 رشد اقتصادی کل کشور منفی بوده است: منفی 5.4. اما نرخ رشد اقتصادی روستایی در همان سال مثبت 1.02 بوده است. در کل کشور نرخ رشد منفی بوده، اما در روستاها مثبت بوده است. باید به این آمارها و نتایجی که به دست آمده است توجه جدیای داشته باشیم. من میخواهم این پرسش را مطرح کنم که: چرا با وجود نرخ رشد مثبت اقتصادی در روستاها، اما وضعیت روستاها بحرانی است؟ روستاها تخلیه میشوند، مهاجرت و حاشیه نشینی در حال افزایش است و... در صورتی که با آمار و ارقام ارایه شده توقع می رود که روستاها وضع بهتری داشته باشند. حتی اگر سراغ ضریب جینی و تولید ناخالص درآمد برویم، در سال 1394، ضریب جینی در شهر افزایش یافته است و ضریب جینی در روستاها هم تقریباً برابر شهر است.
رضایی در ادامه صحبتهایش از هزینه و درآمد خانوادههای روستایی گفت: سراغ هزینه و درآمد خانوارها برویم میبینیم که در چند سال گذشته، یعنی تقریباً از 1384 تا 1392 هزینه خانوارها نسبت به درآمدشان بالاتر بود. یکی از علتهای این تفاوت تورمی بود که در این چند سال روز به روز بالا و بالاتر میرفت. این تفاوت هزینه و درآمد در روستاها مسلماً بیشتر نمود داشت. ولی در سالهای 93 و 94 شاهد افزایش درآمد خانوارها و کاهش تورم در کشور بودیم. هزینه خانوارها افزایش یافته و آنها توانستند تا حدودی دخل و خرجشان را برابر کنند. نکته مهم این است که درآمد واقعی روستاییان افزایش یافته است، اما چون تورم در سالهای 91 و 92 به شدت افزایش یافته بود، برای همین درآمد افزایش یافته هم نتوانست تورم روستایی را پایین بیاورد. البته وضعیت تورم روستایی بهبود یافته، اما همچنان تورم در روستاها بالاست. اگر وضع روستا مطلوب نشده، اما حداقل مناسبتر از گذشته شده است چرا دوباره با کاهش جمعیت روستایی روبهرو هستیم؟ چرا روستاهای ما آن رونقی که انتظار داریم را ندارند؟ چرا مهاجرت زیاد است و حاشیه نشینی در حال افزایش؟ به نظر می رسد باید دنبال دلایلی غیر از دلایل اقتصادی باشیم.
وی نگاهی به شاخصهای برخورداری -که شاخصهای اجتماعی هستند- میاندازد و میگوید: اگر نگاهی به شاخصهای برخورداری بیندازیم میبینیم که در این شاخصها هم رشد داشتیم. در ماده 27 قانون ششم توسعه آمده است که سالانه باید پنج درصد شاخصهای برخورداری افزایش یابد. شاخصهای برخورداری چیست؟ شاخصهای برخورداری عبارتند از: راه آسفالته؛ در کل کشور 132 هزار کیلومتر راه روستایی داریم که 107 هزار کیلومتر آن آسفالت شده است. به 26 هزار روستای موجود گازرسانی شده است. در 26 هزار روستا اینترنت برقرار است. تمامی روستاهای کشور دارای مدیریت روستایی (دهیار) و شورای اسلامی روستا هستند. شاخصهای اجتماعی روستاها نیز در وضعیت مناسبی قرار دارد، اما دوباره مهاجرت دیده میشود، تخلیه روستاها یک معضل است، و اغلب از وضعیت روستاها ناراضی هستند. چرا؟
معاون برنامهریزی معاونت توسعه روستایی پاسخ این چرا را اینگونه بیان میکند: مقام معظم رهبری دستور اکید دادند که باید جمعیت روستاها تثبیت شود و مهاجرت معکوس اتفاق بیفتد. همچنین ایشان تأکید دارند که روستاها باید کانون تولید و ارزشآفرینی باشد. فعالیتهای تولیدی در روستاها 86 درصد است و فعالیتهای خدماتی 16 درصد. در شهرها این آمار تقریباً برعکس است. عمده فعالیتهای روستایی تولیدی است. اگر عمده فعالیتهای روستایی تولیدی نبود نمیتوانست در سال 1393 بیش از 23 درصد تولید ناخالص داخلی از آن روستاها باشد، اما همچنان شاهد مهاجرت از روستاها به شهرها هستیم. شاهد گریز سرمایه از جامعه روستایی هستیم و این گریز سرمایه باعث میشود که جمعیت روستاها کاهش یابد و حاشیه نشینی بیشتر شود. البته بخشی از کاهش جمعیت روستایی به ادغام روستاها با شهرها که نزدیک کلان شهرها هستند، برمیگردد. اما نکته مهم در این است که ارزش افزودههایی که توسط تولید روستایی در روستاها ایجاد میشود، در روستاها نمیماند. این ارزش افزوده به خارج از روستا برده میشود. تا این ارزش افزودههای روستایی به روستا برنگردد رفاه در جامعه روستایی ایجاد نخواهد شد. شاهکلید این موضوع این است که ما تولید را یک زنجیره نمیدانیم. تولید 25 درصد از این زنجیره است. 25 درصد آن مواد خام و طراحی است و 50 درصد بازاریابی و فروش. ارزش افزوده یک محصول تولید در بازاریابی و فروش است که این مهم هیچ تاثیری در زندگی روستاییان نمیگذارد. روستایی محصولی را تولید میکند که سود اقتصادی و اجتماعی حاصل از این تولید، به روستا برنمیگردد. یعنی اینکه روستایی برای تهیه همان محصول یا محصولات دیگر وابسته به شهر میشود و همین وابستگی به مرور به روستایی میگوید که تمامی نیازها در شهرها برطرف می شود. شاید باز هم مشکل در عدم رفع معضلات و مسائل اجتماعی و فرهنگی باشد./
دیدگاه تان را بنویسید