Iranian Agriculture News Agency

کریستف کلمب نانوایی‌ها

نان خریدن آدابی دارد که هر کسی آن ها را بلد نیست، ازجمله یافتن جاهایی که نانشان مثل طلا، قیمتی است.

کریستف کلمب نانوایی‌ها

امیرحسین عظیمی

نان خریدن آداب و قواعد خودش را دارد، هر آدمی هم ایدئولوژی خودش را در انتخاب نانوایی و خرید نان دنبال می‌کند. من جزو آن دسته‌ای هستم که نوع نان چندان تفاوتی برایم نمی‌کند، بربری و سنگک و لواش و باگت به چشمم یکی است، سر و دستی برای هیچ کدام نمی‌شکنم، برای من مسافت نانوایی تا خانه‌ام اهمیت دارد، هر نانوایی که نزدیک‌تر باشد انتخاب نخست است، حتی اگر فقط نان قندی و شیرمال و فطیر بفروشد. تجربه خوردن سوسیس و نان شیرمال را نداشته‌اید؟ من داشته‌ام. پدرم نقطه مقابل من است. او هر بار به شکلی اسرارآمیز بهترین نانوایی‌های تهران را کشف می‌کند و به سراغشان می‌رود، برایش فرقی نمی‌کند نانوایی مورد نظر در گذر «لوطی صالح» باشد یا زیر پل تجریش، حتی بعید نیست اگر بشنود در یکی از نقاط کور مرزی نانوایی مرغوبی احداث شده است که ساقه گندم‌هایش طلایی است و آردش خالص و نانوایی‌اش پر رحمت، ماشین را آتش کند و ١٠-١٥ تا نان برشته لب مرزی همراه با بوی سبزیجات معطر کوهی برای اهل خانه بیاورد و یک بار دیگر ثابت کند در کشف نانوایی‌های بی‌نظیر یک حرفه‌ای به تمام معنا و بدون رقیب است. بعضی‌ها نان را به فراخور طعام داخل سفره انتخاب می‌کنند. آبگوشت را باید با نان سنگک اعلا بخورند و املت را با نان بربری برشته و لوبیا پلو و استانبولی پلو را با نان لواش، چای و کره و پنیر صبحانه را هم از شنبه تا چهارشنبه با نان تست می‌خورند و پنجشنبه و جمعه خودشان را مهمان نان سنگک خشخاشی کلاسیک می‌کنند. قدیم‌ترها در این جور خانه‌ها رسم بر این بود که کوچک‌ترین پسر خانواده مامور یافتن نان متناسب با غذای سر سفره می‌شد که قریب به اتفاق هم بعد از غرغر کردن‌های زیاد شال و کلاه کرده، به دنبال نان می‌رفتند. واقعیت این است که این نوع خانواده‌ها حرمت طعام را می‌شناسند و زحمتی را که پای ساخت و پرداخت غذا رفته است، با انتخاب نان اشتباه به هدر نمی‌دهند. مسئولان آشپزخانه دانشگاهی که در آن درس می‌خواندم در خرید نان ایدئولوژی اقتصادی و خفه کنندگی و تدافعی مخصوص خودشان را دنبال می‌کردند. صبحانه نان بربری بیات می‌دادند، ناهار نان بربری بیات می‌دادند، شام هم نان بربری بیات برای خوابگاه می‌فرستادند، برایشان فرقی نداشت که غذا چلوکباب گلپایگانی بود یا مرغ زعفرانی، ماکارونی، تن ماهی، آن ها یک نانوایی در سطح شهر بیشتر نمی‌شناختند و معتقد بودند نان بربری بچه‌ها را سیر می‌کند و مانند سپری فولادین در برابر اعتراض به کم بودن غذا می‌ایستد و صداهای کمتری بابت گرسنگی بلند می‌شود. برای بعضی‌ها رفتار شاطر در انتخاب نانوایی اهمیت دارد. شاطر خوش‌برخورد را به شاطر کج‌خلق که نان را جلوی مشتری پرت می‌کند، ترجیح می‌دهند و نعمت سفره‌هایشان را از دست شاطر و خمیرپز با اخلاق می‌گیرند. آن ها می‌خواهند ثابت کنند هنوز هم اخلاق نیکو و دستان پرمهر، پیروز خیلی از میادین است. بعضی هم به حس بویایی خود اهمیت زیادی می‌دهند. کافی است توی پیاده‌رو راه بروند و بوی نان سنگک داغ مستشان کند، معطلش نمی‌کنند، توی صف می‌ایستند. بوی بربری داغ بیاید؟ آن ها توی صف هستند. فرقی نمی‌کند توی خانه کلی نان داشته باشند یا غذایشان متناسب با آن نوع نانی که بویش مستشان کرده نباشد، آن ها به حس بویایی خود اهمیت ویژه‌ای می‌دهند. صف‌های طولانی و صف‌های خلوت هم جزو مواردی هستند که در انتخاب یک نانوایی تأثیرگذارند. تنبل‌ها؟ صف خلوت را انتخاب می‌کنند، حتی اگر نان مرغوب باشد و شاطر بی‌اعصاب و قیمت گزاف. حالا که این متن را می‌نویسم فکر می‌کنم چقدر خوب و دلنشین است که آدم جزو آن کاشفان بهترین نانوایی‌های سطح شهر باشد و کمی شبیه به آن آدم‌های دوست‌داشتنی شود که حرمت طعام را با انتخاب نان اشتباهی نمی‌شکنند و فرق آرد خالص و ناخالص را تشخیص می‌دهند و امتیازهای مثبت را پای خوش‌خلقی آدم‌ها به خطی خوش می‌نویسند و سنگک را کنار آبگوشت می‌گذارند و کباب گلپایگانی را با نان لواش می‌خورند و اجازه نمی‌دهند سرعت سرسام‌آور زندگی مدرن آن ها را از حرمتی که گذشتگان شان برای نان و طعام قائل بودند، دور کند./

منبع: کرگدن

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید