Iranian Agriculture News Agency

گفت‌وگو با استاد عبدالحسین وهاب‌زاده؛ استاد، پژوهشگر و مترجم کتاب‌های محیط زیست

جنگل‌زدایی، کویرزایی و فرسایش خاک نتیجه کشاورزی بدون محیط زیست/ جنگ جهانی دوم به یک میلیون هکتار زمین آسیب غیرقابل ترمیم وارد کرد/ بشر با جنگل‌تراشی 10 درصد کویر را افزایش داد

در جنگ جهانی دوم به یک میلیون هکتار زمین آسیب جدی وارد شد که اغلب آن غیرقابل ترمیم هستند. 10 درصد این خاک‌ها بهترین خاک‌های جهان بودند. چرای بی‌رویه دام باعث شده 9 میلیون هکتار زمین خسارت جدی ببینند.

جنگل‌زدایی، کویرزایی و فرسایش خاک نتیجه کشاورزی بدون محیط زیست/ جنگ جهانی دوم به یک میلیون هکتار زمین آسیب غیرقابل ترمیم وارد کرد/ بشر با جنگل‌تراشی 10 درصد کویر را افزایش داد

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلام زاده

اشاره: کشاورزی از راه های بسیاری بر محیط زیست اثر می گذارد. این آثار هم محلی هستند و هم جهانی. مسایلی که در گفت وگوی ما با استاد وهاب زاده مطرح شده اند عبارتند از: کشاورزی چگونه خاک را فرسوده می کند؛ آیا عمق این فرسایش بسیار است؛ آیا روشی برای اندازه گیری فرسایش خاک داریم؟ بحث چرای دام هم مهم است: چگونه چرای بی رویه می تواند به زمین آسیب برساند؟ کشاورزان چگونه باید کشت کنند تا حاصلخیزی زمین از بین نرود؟ کشاورزی به چه ترتیب شرایط مناسب را برای آفات فراهم می کند؟ اهمیت مهار آفت ها بحث مهمی است؛ مشکلات مرتبط با آفت زدایی هم بحث مهمی است. فرصت مغتنمی بود که در خدمت استاد وهاب زاده باشیم؛ محیط زیست ایران به نوعی مدیون این استاد است و از طرفداران محیط زیست کسی نیست که استاد وهاب زاده را نشناسد. گفت وگوی با او از نظرتان می گذرد:

آیا کشاورزی جدید در مقایسه با روش های سنتی، می تواند به لحاظ اقتصادی سودآور و در عین حال در برگیرنده آثار سودمند زیست محیطی باشد؟ کشاورزی چگونه محیط زیست را تغییر می دهد؟

اگر فعالیت ها به لحاظ زیست محیطی سالم باشد، از نظر اقتصادی نیز از مزیت برتر بهره مند است. انسان از وقتی که توانست با کشاورزی نیاز غذایی خود را برطرف کند، آن وقت انقلاب کشاورزی روی داده است. هنوز نیمی از مردم جهان شغل شان به نوعی وابسته به کشاورزی است. اما تولید غذا باعث تغییرات زیست محیطی هم می شود. شما درباره رابطه کشاورزی و محیط زیست پرسیدید، شاید این رابطه بیشتر از صنعت نباشد، کمتر هم نیست. کشاورزی هم مانند صنعت آثار مثبت و منفی فراوانی بر محیط زیست داشته و خواهد داشت. درباره آفت زدایی ها کشف ها و انقلاب هایی شد، اما مطالعات بعدی نشان داد که در درازمدت این نوع آفت زدایی تاثیرات منفی زیست محیطی دارد. کشاورزی هرچند از برخی جهات تاثیرات اولیه یا کوتاه مدت بر محیط زیست دارد، اما می تواند تاثیرات ثانویه و بلندمدت هم داشته باشد. تاثیرات کشاورزی بر محیط زیست هم محلی است و هم منطقه ای و هم جهانی. تاثیرات محلی همان فرسایش خاک و افزایش رسوبات در پایین دست رودخانه ها است. تاثیرات منطقه ای کشاورزی بر محیط زیست شاید با تاثیرات محلی در ارتباط باشد، وقتی کشاورزی باعث فرسایش خاک می شود، این فرسایش بیابان ها و کویرها را بیشتر می کند. و در تاثیرات جهانی هم دچار تغییرات آب و هوایی می شویم. در مجموع مشکلات کشاورزی بر محیط زیست عبارتند از: جنگل زدایی، کویرزایی، فرسایش خاک، چرای بی رویه دام، به هدر رفتن منابع آبی، شور شدن خاک و آب، تجمع فلزات سَمی، و...

بحث فرسایش خاک و همچنین چگونه کشاورزی کنیم تا خاک حاصلخیز بماند مهم است، اما عملاً عدم رعایت اصول حفاظت از خاک باعث فرسایش بیشتر خاک می شود. در این زمینه چه تجربیاتی ارائه شده است؟

در جنگ جهانی دوم به یک میلیون هکتار زمین آسیب جدی وارد شد که اغلب آن غیرقابل ترمیم هستند . 10 درصد این خاک ها بهترین خاک های جهان بودند. چرای بی رویه دام باعث شده 9 میلیون هکتار زمین خسارت جدی ببینند. در صورتی که دام ها تقریباً هر روزه به چرا می روند و اما جنگ جهانی هر روز نیست. احیای خاک زمان بر است. چگونه شد که به ارزش مندترین منبع طبیعی اینگونه بی توجه شدیم؟ از دیدگاه محیط زیستی پاسخ این است که کشاورزی خاک را از بین می برد. بحث را زیاد پیچیده نکنم: وقتی جنگل ها را از بین می بریم، وقتی علفزارها را نابود می کنیم خاک به تدریج حاصلخیزی خود را از دست می دهد. ما زمین را لُخت می کنیم و توقع داریم که فرسایش خاک صورت نگیرد. وقتی حفاظت های خاک، یعنی پوشش های گیاهی از بین برود زمین در معرض باد و آب و آفتاب است. این سه عامل باعث از بین رفتن خاک می شود.

ببینید در تمامی این مسائل زیست محیطی انسان دست دارد. از بین بردن پوشش گیاهی توسط انسان انجام می شود؛ خاک کشت شده کم کم عناصر شیمیایی خود را از دست می دهد چون عناصر شیمیایی در آب حل می شوند و به پایین دست روخانه ها یا به قسمت های عمیق خاک منتقل می شوند. از شخم زدن مثال بزنم. در طبیعت شخم زدن نمی بینید، چون گیاهان و موجوداتی که در خاک هستند با شخم زدن از بین می روند. باید در شخم زدن محتاط بود. شخم هر ساله برای برداشت بیشتر محصول از زمین است، اما همین شخم زدن باعث کاهش عمر خاک هم می شود. شخم زدن حتی وقتی که زمین را از پوشش گیاهی لخت می کنیم، بیشتر آسیب رسان می شود. خاک بر اثر شخم از هم می پاشد و لذا باد و جریان آب آن را با خود می برد. خاک شخم خورده بالاترین لایه اش را که از نظر داشتن مواد آلی از همه حاصلخیزتر است از دست می دهد. هرچه مواد آلی خاک کمتر باشد آسیب پذیری خاک در برابر فرسایش بیشتر می شود. وقتی هم فرسایش خاک آغاز شد، فرایند از بین رفتن خاک به طور کامل سرعت بیشتری می گیرد. تقریباً تمامی انواع کشت باعث فرسایش خاک می شود. بحث خاک بسیار اهمیت دارد، باید خاک را به طور علمی شناخت، باید خاک کشورمان را مورد آزمایش های گوناگون قرار دهیم تا بتوانیم هر لحظه میزان فرسایش آن را به دست آوریم. ما فقط از خاک استفاده می کنیم. مراقبت را فراموش کرده ایم. باید به کشاورزان آموزش داد که با خاک چگونه رفتار کنند، چقدر باید آن را شخم بزنند، چگونه باید شخم بزنند، آیش زمین مهم است. البته دولت این جا باید حامی باشد تا کشاورزان بتوانند از خاک بیشتر محافظت کنند.

آیا کشاورزی بدون شخم زدن امکان پذیر است؟

کشاورزی بدون شخم را کشاورزی حفاظتی می گویند که البته اصطلاح جدیدی است. در کشاورزی بدون شخم زمین در بیشتر سال ها شخم زده نمی شود. ریشه و ساقه ها را که بخشی از محصول نیست در مزرعه باقی می گذارند تا بپوسند. برخلاف روش متداول، هدف در این نوع کشت مهار علف های هرز و سرکوب و نه حذف کامل آن هاست تا از خاک حفاظت به عمل آید. در کشت بی شخم از روش های مختلف مهار علف ها، از جمله مدیریت تلفیقی آفات، و علف کش ها استفاده می شود. این روش ها علاوه بر کاستن از تلفات خاک در مصرف سوخت نیز صرفه جویی می کنند.

چگونه می شود خاک را پایدار کرد و به طور کلی طرفیت قابل تحمل زمین ها برای کشت و همچنین چرای دام به چه میزان است؟

علت عمده فرسایش خاک به آبراه ها مربوط می شود. در امریکا هر سال رودخانه ها حدود 3.6 میلیارد تن رسوب را با خود می برد که 75 درصد آن به زمین های کشاورزی مربوط می شود. یکی از مشکلات عدم پایداری خاک همین شسته شدن خاک است. همین رسوبات در مناطق استوایی وقتی که وارد اقیانوس می شوند باعث از بین رفتن توده های مرجانی نزدیک ساحل می شود. وقتی که خاک شسته می شود و در پایین دست رودخانه رسوب می کند چون مواد غذایی با خود دارد باعث تشکیل جلبک ها می شود. رشد این جلبک ها باعث کم شدن ماهی می شود. لایروبی این رسوبات هزینه سنگینی را به دولت تحمیل می کند. خاک اگر فرصت بیابد خودش را ترمیم می کند و پایانی بر کشاورزی هم قابل تصور نیست. کشاورزی مطلوب آن است که تلفات خاک را بیشتر از حد تولید خاک جدید افزایش ندهد. تلفات خاک باید کمتر از تولید خاک جدید باشد. تشکیل یک میلیمتر خاک در مناطق مختلف از 10 سال تا 40 سال است. اما با مدیریت خوب می توان این مدت زمان را کاهش داد. درباره شخم زدن گفتم، باید هنگام شخم زدن بسیار دقت داشت.

اما ظرفیت قابل تحمل خاک در برابر چرای دام ها! این ظرفیت بستگی به میزان بارندگی و حاصلخیزی خاک دارد. هرگاه از ظرفیت بارندگی و حاصلخیزی خاک بیشتر استفاده شود، مسلماً ظرفیت قابل تحمل خاک کمتر می شود. چرای بی رویه موجب از بین رفتن پوششش گیاهی می شود و توضیح دادم که از بین رفتن پوشش گیاهی مهمترین عامل برای فرسایش خاک است. لگدکوب شدن زمین توسط دام هم فرسایش خاک را بیشتر می کند. در نقاطی که بارندگی سالانه زیاد و توزیع آن در طول سال یکنواخت باشد گاوها را می توان با تراکم زیاد در چراگاه نگه داشت، اما، در مناطق خشک و نیمه خشک تراکم باید به شدت کاهش یابد. بیشتر مراتع جهان به علت چرای بی رویه دام ها در وضعیت نامناسبی قرار دارند. تعیین وضعیت مرتع برحسب پوشش گیاهی و خاک و همچنین مقایسه شرایط بالقوه و شرایط موجود صورت می گیرد.

بحث کویرزایی هم بسیار مهم است، شما گفتید که کویرزایی یک بحث ناحیه ای است؛ چرا ناحیه ای است؟

کویر به طور طبیعی در مناطقی ایجاد می شود که آب به میزان کافی وجود نداشته باشد تا گیاهان رشد کنند. گیاهان کویر تُنُک و کم بهره بوده و قادر به ایجاد خاک غنی با مواد آلی نیستند. خاک های کویری عمدتاً غیرآلی، درشت و شنی است. باران های کویری درشت و تند است و این باران ها باعث فرسایش بیشتر خاک می شود. شرایط اصلی تشکیل کویر کم بارانی و غیرقابل اعتماد است. هوا در کویر گرم است و نیاز به بارندگی زیادی است تا از شرایط کویری گذشته و به یک محیط علفزاری برسیم. اما اگر بارندگی کم باشد فقط امکان رشد برای گیاهان تُنُکی وجود دارد. کویر در اقلیم های سرد و ارتفاعات بالا نیز تشکیل می شود. عامل تشکیل کویر همان کم آبی است، که گیاهان نمی توانند در کویر رشد کنند. هر عاملی که ظرفیت خاک را در تامین آب از بین ببرد می تواند کویر ایجاد کند.

نواحی کویری در جهان کدام نواحی هستند و بشر در کویرزایی تا چه اندازه نقش داشته است؟

پنج ناحیه عمده کویری گرم زمین در شمال و جنوب خط استوا قرار دارد که همگی در عرض های جغرافیای 15 تا 30 درجه واقع شده اند. اینان عبارت اند از: کویر مکزیک و جنوب غربی امریکا، کویرهای شیلی و جنوب اکوادور در ساحل اقیانوس آرام، کویر کالاهاری در جنوب آفریقا و ادامه آن در آفریقای جنوبی، کویر استرالیا که قسمت عمده آن قاره را دربر می گیرد، و بالاخره بزرگترین ناحیه کویری جهان که از سواحل اقیانوس اطلس در آفریقا (صحرا) به طرف شرق شروع شده و کویر عربستان، ایران، روسیه، پاکستان، هندوستان و چین را دربر می گیرد. فقط اروپا فاقد کویر گرم است زیرا این منطقه در شمال از نوار عرض جغرافیایی کویر بیرون می ماند.

بر مبنای شرایط اقلیمی قاعدتاً باید یک سوم زمین های جهان کویر باشد اما بر مبنای تخمین های شرایط خاک و پوشش گیاهی عملاً سطح بسیار بیشتری را کویر دربر می گیرد و این رقم به حدود 43 درصد سطح خشکی ها می رسد. عقیده بر این است که این مقدار اضافی نتیجه فعالیت های بشری است. این گونه کویرها 9 میلیون کیلومتر مربع، یعنی مساحتی معادل کشور برزیل را می پوشاند. گسترش کویر یا کویرزایی یک مشکل جدی جهانی است. حدود 20 درصد زمین در 100 کشور با جمعیت 80 میلیون نفر را کویرزایی تهدید می کند. گرچه نشان داده شده که مرزهای کویر با تغییرات کوتاه مدت آب و هوا پس و پیش می رود اما همه ساله مساحتی به اندازه کشور سنگال (200 هزار کیلومترمربع) از زمین های مورد بهره وری کشاورزی تلف می شود و خسارت تولیدات کشاورزی از این بابت حدود 26 میلیارد دلار در سال است که از ارزش محصولات کشاورزی کالیفرنیا یا تولید ناخالص داخلی تایلند افزون است.

شما تا حدودی از علل کویرزایی گفتید، می خواستم خواهش کنم این بحث را نیز کامل کنید، علل کویرزایی چیست؟

بعضی از نواحی زمین جزو زمین های حاشیه ای بوده و با چرا و تولید معتدل محصولات کشاورزی به آسانی به کویر مبدل می شود. بارندگی این مناطق فقط اندکی بیشتر از حد کویر و بهره وری خاص کویر است و تازه این وضع فقط زمانی ادامه پیدا می کند که خاک در حد معینی از شرایط باقی بماند. علل اصلی کویرزایی از این قرار است: روش های نادرست کشاورزی از قبیل عدم استفاده از شخم تراز یا صرفاً کشت بیش از حد؛ چرای بی رویه، تبدیل مراتع به زمین کشاورزی در نواحی حاشیه ای که بارندگی برای تامین درزامدت محصولات کشاورزی کافی نباشد؛ و روشهای جنگلداری نادرست از جمله پاکتراشی مناطق که شرایط آن ها برای رشد درخت در حد حاشیه ای محسوب می شود. مثلاً بعضی از چمنزارهای شمال چین دچار چرای مفرط و سپس بعضی از قسمت های آن به زمین کشاورزی تبدیل شد. این دو نوع فعالیت باعث شد که زمین ها به کویر تبدیل شود. بین سالهای 1949 تا 1980 منطقه ای به وسعت 56 هزار کیلومتر مربع، یعنی بزرگتر از کشور دانمارک؛ به کویر تبدیل شد. و 160 هزار کیلومتر مربع دیگر نیز در معرض تهدید گسترش کویر قرار گرفت. در نتیجه این کویرزایی تواتر توفان های شنی از سالی 3 روز به متوسط سالانه 17 روز و بعد به بیش از سالانه 25 روز افزایش یافت.

مسموم شدن خاک در هر کجا می تواند سبب ایجاد نواحی کویر مانند شود. مسمومیت ممکن است نتیجه مصرف مداوم آفت زداها و یا سایر مواد آلی سمی باشد و یا اینکه از آن دسته از فرایندهای صنعتی ناشی شود که مواد شیمیایی سمی را به طور نادرست دفع می کنند. آلاینده های هوایی اسید کننده، تجمع بیش از حد کود دامی در پرواربندی ها و نشت نفت و مواد شیمیایی همگی ممکن است موجب تباهی خاک، استفاده کمتر از زمین های کشاورزی و متروکه شدن آن ها شود. تباهی های شیمیایی در سراسر جهان مسوول 12 درصد از کل افت کیفیت های خاک است. آبیاری خاک در نواحی خشک نیز ممکن است به ایجاد کویر بینجامد. آب آبیاری پس از تبخیر شدن نمک خود را به جا می گذارد. گرچه مقدار نمک ممکن است بسیار اندک باشد؛ اما به مرور زمان انباشت آن در خاک ممکن است به حدی برسد که خاک را مسموم کند. گاه چنانچه مقدار آبیاری را به شدت افزایش دهیم. این روند می تواند معکوس شود؛ در این شرایط آب فراوان نمک را در خود حل کرده و با نفوذ در خاک آن را به آب های زیرزمینی منتقل می کند.

اما چگونه می شود از کویرزایی جلوگیری کرد؟

برای جلوگیری از گسترش کویر باید کار با ردیابی این عوارض آغاز شود. ردیابی منظم وضعیت آبخوان (سفره های زیرزمینی) و خاک از جمله فعالیت های مهم در زمین های کشاورزی حاشیه ای است. هرگاه که تغییرات نامطلوب مشاهده شد می توان فعالیت هایی را که موجب آن شده متوقف کرد، کاهش داد و یا دگرگون کرد. روش های مناسب حفاظت خاک، مدیریت جنگل و آبیاری می تواند جلو گسترش کویر را بگیرد. علاوه بر موارد گفته شده، یک مورد بسیار مهم است که حتماً باید اجرا شود: "ایجاد بادشکن". برای جلوگیری از توفان های شن و آثار فرسایشی باد، می توان ردیف هایی از درختان به هم فشرده را کشت کرد تا به کاستن از اثر باد کمک کند. یک سرزمین با درخت، سرزمینی است که در مقابله با کویرزدایی شانس خوبی دارد. باید از اقداماتی که به بریدن جنگل ها در مناطق نامرغوب و حاشیه ای می انجامد جلوگیری به عمل آورد. به علاوه باید کاشت جنگل و درختان بادشکن را ترغیب کرد.

ما تا این جا بحث محلی و منطقه ای را تا حد امکان پیش بردیم، اما تاثیرات جهانی کشاورزی بر محیط زیست چیست؟

تاثیرات محلی و منطقه ای کشاورزی بر محیط زیست کاملاً مشهود و قابل شناسایی است. اما تاثیرات جهانی تا به این حد آشکار نیست، هرچند از منظر جهانی کشاورزی همانقدر بر محیط زیست تاثیر بد می گذارد که از منظر ملی و منطقه ای تاثیر می گذارد. اما تاثیرات جهانی کشاورزی بر محیط زیست کدام هستند: اول این که کشاورزی باعث می شود که پوشش زمین تغییر کند؛ در نتیجه انعکاس نور خورشید، تبخیر آب، و... نیز دگرگون می شود. دوم آن که کشاورزی به دو شیوه موجب افزایش گازکربنیک می شود. کشاورزی به عنوان یکی از مصرف کنندگان عمده سوخت فسیلی تراکم گازکربنیک را در هواسپهر بالا می برد و بر مقدار گازهای گلخانه ای می افزاید. دیگر آن که پاک کردن زمین به قصد کشاورزی منجر به افزیش تجزیه مواد آلی خاک و تبدیل کرین ذخیره آن ها به گازکربنیک می شود که این نیز بر تراکم گازکربنیک هواسپهر می افزاید.

تاثیر جهانی دیگر کشاورزی از تولید مصنوعی ترکیبات ازت سرچمشه می گیرد که به صورت کود شیمیایی به مصرف می رسد و ممکن است در چرخه های جهانی زیست - زمین - شیمیایی تغییر عمده به بار آورد و بالاخره کشاورزی بر تنوع گونه ها نیز موثر است. از دست رفتن اکوسیستم های رقیب زی - گونگی را کاهش می دهد و شمار گونه های در خطر را بالا می برد.

مهار آفات و مواد شیمیایی تاثیرات محلی و منطقه ای و جهانی بر محیط زیست دارد. کشاورزی بدون آفات هم وجود ندارد. بهترین شکل دفع آفات که تاثیرات بد زیست محیطی هم نداشته باشد کدام است؟

از منظر بوم شناختی آفات عبارت است از هر رقیب، انگل و یا صیاد نامطلوب. خسارت کلی ناشی از همه انواع آفات حتی با وجود کشاورزی جدید نیز عظیم است. حدود یک سوم محصولات کشاورزی امریکا توسط آفات از بین می رود. آفات عمده کشاورزی حشرات هستند و عمدتاً از قمتهای زنده، به خصوص برگ و ساقه گیاه تغذیه می کنند. اما به غیر از آفات، علف های هرز از نظر وارد کردن صدمات بالقوه به محصولات کشاورزی، مشکل عمده تری هستند. فعالیت های کشاورزی موجب ایجاد شرایط بوم شناختی و زیست محیطی خاصی می شود که مشوق آفات است. برای درک این موضوع باید به یادآورد که فعالیت های کشاورزی در واقع کوششی است در جهت 1) متوقف ساختن فرایندهای بوم شناختی توالی؛ 2) ممانعت از ورود موجودات مهاجر به منطقه؛ 3) ممانعت از هم کنشی طبیعی بین جمعیتهای گونه های مختلف.

با اضافه شدن کود و آب به مزرعه، شرایط نه فقط برای محصولات، بلکه برای رشد علف های خاص مراحل اول توالی نیز بسیار مناسب می شود. به یاد داشته باشید که گیاهان خاص مراحل اول توالی، رشد سریع داشته و بذرهای آن ها به راحتی با باد و یا حیواناتی که میوه های آن ها را خورده اند پراکنده می شود. حدود 30 هزار گونه علف هرز وجود دارد و مزارع در هر سال بین 10 تا 50 گونه علف هرز به خود می بیند.

شما معتقدید که با مدیریت تلفیقی آفات می توان آن ها را دفع و به محیط زیست هم آسیب کمتری وارد کرد؟

مدیریت تلفیقی آفات، رویکرد جدید به کنترل آفات است. این رویکرد یک رویکرد اکوسیستمی در مهار آفات است. در این روش تکنیک های متنوعی را با یکدیگر ادغام می کنند. این تکنیک ها عبارتند از: استفاده از دشمنان طبیعی آفات؛ کاشت انواع متنوع تری از محصولات به منظور کاهش شانس آفت در یافتن گیاه میزبان؛ کشاورزی بی شخم و یا کم شخم به افزایش جمعیت دشمنان طبیعی آفات در خاک می انجامد؛ و به کارگیری مواد شیمیایی بسیار تخصصی که موارد استفاده اش بسیار کمتر از روش های قبلی است. مدیریت تلفیقی آفات به جوامع بوم شناختی و اکوسیستم ها توجه دارد و تاثیر یک گونه بر دیگران را به حساب می آورد. مثلاً می داند که کاهش یک گونه ممکن است به افزایش گونه ای دیگر و کاهش باز هم یک گونه سوم بینجامد. مدیریت تلفیقی دارای چهار اصل است: 1- هدف مهار است نه انقراض؛ به آفات امکان داده می شود تا با تراکم اندک و قابل تحمل به حیات خود ادامه دهند؛ اگر تراکم آفت به این حد کاهش یابد روش مذکور موفق ارزیابی می شود. 2- استفاده از عوامل طبیعی کنترل به حداکثر می رسد. 3- واحد اداره و مدیریت در این روش تمامی اکوسیستم است. 4- هر اقدام کنترلی ممکن است آثار غیرمنتظره و ناخواسته در پی داشته باشد.

عناصر تشکل دهنده مدیریت تلفیقی شامل مواد شیمیایی، ایجاد نژادهای ژنتیکی مقاوم، کنترل زیستی و تیمار زمین است. منظور از تیمار زمین نحوه اداره فیزیکی زمین و از جمله بود و نبود و چگونگی شخم خاک، نوع تناوب، زمان کاشت و روش های اصلی برداشت به گونه ای است که حضور آفت در بقایای محصول و همچنین محصولات فروخته شده را کاهش دهد. یکی از اجزای مدیریت تلفیقی کنترل زیستی است. این کار عبارت است از مجموعه ای از روش های کنترل با استفاده از همکنشی های بوم شناختی طبیعی و از جمله روابط صیادی - انگلی و رقابت. در این روش از وارد کردن عمدی رقبا، بیماری ها، و سایر انگل های آفت استفاده می شود. مثلاً کفشدوزک ها از صیادان معمول بسیاری از آفات گیاهوار هستند. می توان تعدادی از این کفشدوزک ها را خرید و در حیات منزل و یا مزرعه رها ساخت، به این امید که کفشدوزک ها با تغذیه از آفات، جمعیت آن ها را کاهش دهند.

در کشاورزی کنونی از ترکیبی از رویکردهای مختلف استفاده می شود. اما روش های مورد استفاده اغلب محدودتر از راهبردهای تلفیقی است. استفاده از روش های کنترل زیستی به نسبت کم است. مدیریت تلفیقی از رها شدن مواد سمی در محیط زیست می کاهد و تولید اقتصادی محصول را نیز ممکن می کند. استفاده هرچه بیشتر این روش ها هم برای محیط زیست بهتر است و هم برای هر یک از اکوسیستم ها.

مایلم جمع بندی ای از گفت وگوی مان داشته باشم؟

انقلاب صنعتی و پیشرفت علوم کشاورزی به انقلاب در کشاورزی منجر شده است. این کار هم فواید و هم صدمات بسیار جدی به همراه داشته است. همراه با این تحولات اتلاف و فرسایش خاک افزایش یافته و در نتیجه آن رسوبگذاری در پایین دست شدت گرفته است. به علاوه آلوده شدن آب و خاک به آفت زداها، کودهای شیمیایی و فلزات سنگین که در آب آبیاری متمرکز می شود، نیز شدت گرفته است. استفاده از کودهای شیمیایی جدید عملکرد در واحد سطح را به شدت بالا برده و شیمی جدید به توسعه انواع آفت زداها انجامیده است. این وضع تلفات ناشی از علف های هرز، بیماری ها و علفخواران را کم کرده، اما آن ها را از بین نبرده است. کشاورزی قرن بیستم بیشتر به ماشین آلات و انرژی فراوان متکی است و توجه چندانی به از دست رفتن خاک، محدودیت های آب های زیرزمینی و آثار منفی آفت زداها ندارد. چرای بی رویه، صدمه شدیدی به زمین وارد آورده است. مدیریت صحیح دام از جمله استفاده مناسب از زمین در نگهداری و چرای دام و نگهداری حیوان در تراکم دوام پذیر، اهمیت بسیاری دارد. کویرزایی یک مشکل جدی و نتیجه استفاده از روشهای غلط کشاورزی و تبدیل مراتع حاشیه ای به زمین زراعی است. با بهبود روشهای زراعی، کاشت درختان باشکن و ردگیری زمین از نظر عوارض کویرزایی، می توان جلو گسترش کویرها را گرفت. انقلاب بعدی کشاورزی، یعنی انقلاب بوم شناختی، اغاز شده است. در این مرحله در مورد مهار آفات چیرگی با مدیریت تلفیقی آفات، شناخت زمینهای کشاورزی به عنوان یک اکوسیستم، و استفاده محتاطانه از مواد شیمیایی مصنوعی است. این مرحله بر حفاظت خاک از طریق کشاورزی بی شخم و شخم روی خطوط تراز تاکید دارد.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید