Iranian Agriculture News Agency

یافته‌های تحقیق

راه مبارزه با شپشک سفید راش/ شپشک سفید سهم غذایی پشه‌ها و کفشدوزک‌ها است

به منطور بررسی زیست شناسی شپشک سفید راش (Cryptococcus fagisuga (Hemiptera: Eriococcidae) و عوامل بیولوژیک کنترل کننده آن در جنگل خیرود از سه شکارگر شامل کفشدوزک، بالتوری و پشه استفاده شد. در بین دشمنان طبیعی شناخته شده در این تحقیق، پشه مذکور به علت جمعیت بالا و کفشدوزک به علت تغذیه زیاد و همچنین طولانی بودن عمر حشره کامل اهمیت ویژه ای در کنترل جمعیت این حشره دارند.

راه مبارزه با شپشک سفید راش/ شپشک سفید سهم غذایی پشه‌ها و کفشدوزک‌ها است

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - سعیده فتحی

به منطور بررسی زیست شناسی شپشک سفید راش ( Cryptococcus fagisuga (Hemiptera: Eriococcidae ) و عوامل بیولوژیک کنترل کننده آن در جنگل خیرود از سه شکارگر شامل کفشدوزک، بالتوری و پشه استفاده شد. در بین دشمنان طبیعی شناخته شده در این تحقیق، پشه مذکور به علت جمعیت بالا و کفشدوزک به علت تغذیه زیاد و همچنین طولانی بودن عمر حشره کامل اهمیت ویژه ای در کنترل جمعیت این حشره دارند.

بررسی شرایط و عوامل محیطی و زیستی مؤثر بر رشد این حشره بر روی درختان راش می تواند گام مهمی در کنترل و پایش بهینه شرایط جنگل باشد و شرایط مناسبی جهت مبارزه با بروز هرگونه خطر احتمالی فراهم آورد. یکی از روش های مؤثر در کنترل شپشک سفید راش، کنترل بیولوژیک و استفاده از دشمنان طبیعی این آفت در جنگل است. با توجه به گسترش انبوهی شپشک سفید راش در سال های اخیر مطالعه بیولوژی این حشره و عوامل بیولوژیک کنترل کننده آن برای حفظ مهم‌ترین گونه صنعتی کشور ما بسیار ضروری است، چرا که در صورت بروز بیماری پوست راش که این حشره یکی از عوامل ابتلاء به آن است، در کوتاه مدت با از بین بردن درختان راش چرخه مواد غذایی و حاصلخیزی جنگل دستخوش تغییرات و در بلندمدت سبب تغییر در اندازه، ساختار و ترکیب گونه های جنگل می شود. با توجه به تغییر اقلیم و مخاطرات پیش آمده برای گونه های شمشاد و بلوط، پایان نامه ای تحت عنوان "بیولوژی شپشک سفید راش ( Cryptococcus fagisuga ) و عوامل بیولوژیک کنترل کننده آن در جنگل خیرود توسط فائزه فیروزه، با راهنمایی دکتر انوشیروان شیروانی و دکتر حسن عسگری و مشاوره دکتر سید حسین گلدانساز و دکتر شهاب منظری در مقطع دکتری در آذرماه 1395 انجام شده است.

درخت راش ایران با نام علمی Fagus orientalis L گونه ای پهن برگ است که معمولاً در مناطق معتدله کشور و از ارتفاع 2200 -450 متری از سطح دریا پراکنش دارد. متأسفانه در حال حاضر این جنگل ها به وسیله عوامل تخریب کننده متعددی تهدید می شوند به طوری که جنگل های شمال را با شرایطی که باعث درون فروپاشی خواهد شد، مواجه کرده اند. هم اکنون شاهد به هم خوردن تعادل اکوسیستم هستیم و افزایش و کاهش جمیعت غیرطبیعی بسیاری از حشرات در این عرصه ها نشان دهنده تهدید شدن پدیده زندگی است که خود نتیجه عدم تعادل در طبیعت است (کیادلیری و همکاران، 1387).

درختان راش مانند سایر درختان باارزش در کشور ما همواره با تهدید عوامل مخرب زیستی و محیطی مواجه بوده اند. از جمله عوامل خسارت‌زای راش حشره‌ای است به نام شپشک سفید راش ( Cryptococcus fagisuga (Hemipteta: Eriococcidae) ) که افزایش چشمگیر جمعیت این حشره که می تواند خسارت‌زا باشد و در عین حال ناقل قارچ نکتریا باشد. این قارچ سبب ایجاد بیماری پوست راش شده و یکی از عوامل بسیار خطرناکی است که می تواند این درختان باارزش را با خطر جدی روبه رو سازد. افزایش انبوهی جمعیت شپشک سفید راش می تواند پیامدهای جدی بر روی سلامتی جنگل به همراه داشته باشد. شپشک سفید راش یک عامل خسارت زای مونوفاژ یا تک‌خوار است که تنها از درختان راش تغذیه می‌کند. این حشره با ایجاد زخم‌ها و شیارهای کوچکی روی پوست راش از شیره موجود در بافت پارانشیم پوست تغذیه کرده و از طریق این شیارهای پوستی راه را برای نفوذ قارچ نکتریا باز می کند (جاپوشویلی و همکاران، 2015).

در طی دو سال مطالعه ای که فیروزه بر روی دشمنان طبیعی شپشک سفید راش انجام داد، سه گونه شکارگر قطعی برای این حشره شناسایی کرد که عبارتند از لاروها و حشرات کامل کفشدوزک Exochomus quadripstulatus ، لاروهای بالتوری Sympherobius pygmaeus و لاروهای پشه . Lestodiplosis sp . این بخش از نتایج این مطالعه با نتایج کیادلیری (1387) مطابقت دارد. کیادلیری نیز پشه . Lestodiplosis sp را به عنوان شکارگر شپشک سفید راش معرفی کرده و همچنین گزارشی از نوعی لارو کفشدوزک شکارگر بیان کرده که البته این کفشدوزک شناسایی نشده است؛ و درنتیجه بالتوری Sympherobius pygmaeus و کفشدوزک E. quadripustulatus در این مطالعه برای اولین بار در ایران به عنوان شکارگر شپشک سفید راش گزارش شده اند.

از بین شکارگرهای ذکر شده، لاروهای پشه . Lestodiplosis sp تعداد بالایی داشت، به طوری که در هر متر مربع درخت جمعیت این حشره بالغ بر هزارو 500 عدد لارو است، اما به علت تغذیه این حشرات در زیر پوشش مومی شپشک های راش امکان مطالعه تغذیه این لاروها فراهم نشد، اما از نظر محقق، به علت جمعیت بسیار بالا (حتی در صورت تغذیه کم)، نقش مؤثری در کاهش جمعیت این شپشک داشته اند. کفشدوزک quadripustulatus E. به علت جمعیت نسبتاً زیاد و تغذیه بالا و همچنین طول عمر طولانی مدت حشرات کامل آن می تواند نقش مؤثری در کاهش جمعیت شپشک سفید راش بر روی تک درختان راش داشته باشد. جمعیت و میزان تغذیه لاروهای بالتوری کمتر از کفشدوزک quadripustulatus E. است.

شکارگرهای شناخته شده در این مطالعه جزو شکارگرهای عمومی هستند و هیچ یک شکارگر تخصصی شپشک سفید راش نیستند. وین هاوس (1988) اظهار داشت که شکارگرهای عمومی در کاهش جمعیت شپشک سفید راش بر روی تک پایه‌های راش مطرح هستند و این کاهش زمانی که جمعیت شپشک سفید راش بر روی درختان راش بالا باشد، رخ می دهد و شکارگران اغلب بر روی درختان با جمعیت کم شپشک سفید راش یافت نمی شوند، بنابراین از تشکیل اولیه کلونی شپشک سفید راش نمی‌تواند جلوگیری کنند. از سوی دیگر هوستون در سال 1996 بیان کرد که کفشدوزک ها ممکن است تأثیر قابل توجهی در کاهش جمعیت شپشک های راش بر روی درختان راش داشته باشند، اما اثر کلی آن ها در توده های آلوده محدود است. از آن جا که فراوانی آلودگی درختان به این شپشک در مناطق مورد مطالعه در این تحقیق پایین است، به نظر می رسد که شکارگرهای شناخته شده اثر قابل توجهی در کنترل بیولوژیک این شپشک دارند.

با بررسی های محقق مشخص شد که پارازیتوئید شپشک سفید راش اصلاً وجود ندارد و این بخش نتایج با تمامی مطالعات انجام شده بر روی پارازیتوئیدهای شپشک سفید راش منطبق است. کوزتاراب (1996) عنوان کرد که علت عدم وجود پارازیتوئیدهای کنترل کننده شپشک سفید راش، اندازه کوچک و غیرمعمول بدن شپشک های بالغ راش است، اما این مسئله به تنهایی نمی تواند توضیح قانع کننده ای برای عدم وجود پارازیتوئیدهای کنترل کننده شپشک سفید راش بالغ باشد؛ زیرا کوزتاراب و هال (1968) بیان کردند که شپشک Cryptococcus williamsi با ابعاد 61.0-0.86 میلی متر مورد هجوم پارازیتوئیدهای . Coccophagoides sp از خانواده Aphelinidae قرار می گیرد.

همچنین فیروزه به اهمیت عوامل غیرزنده در کنترل شپشک سفید راش پرداخته و اعلام کرد که "بارندگی سبب شسته شدن تخم و پوره های سن 1 (اولین دوره زندگی حشره) شپشک سفید راش از روی درختان می شود. در سال 1392، تعداد تخم و پوره های سن 1 شپشک سفید راش بسیار بالا بود، در این سال همچنین تعداد شکارگرها نیز به طرز چشمگیری بیشتر از تعداد آن ها در سال 1393 بود. از سوی دیگر، میانگین بارندگی ماهانه سه فصل بهار، تابستان و پاییز در سال 1392 برابر 6.139 میلی متر و در سال 1393 برابر 9.91 میلی متر بر اساس اطلاعات ثبت شده از ایستگاه هواشناسی نوشهر است". نتایج این مطالعه نشان می دهد که جمعیت پوره های سن 1 در آخرین نمونه برداری یعنی آذرماه هر دو سال تقریباً مشابه است. برهمکنش فعالیت دشمنان طبیعی (شکارگرها) و بارندگی از مهمترین عوامل کاهش جمعیت پوره های سن 1 شپشک سفید راش در آذرماه سال 1392 نسبت به زمان مشابه در سال 1393 است.

محقق در تحقیق خود پیشنهاد می‌کند که : "وسعت مناطق آلوده به شپشک سفید راش در کل منطقه خزری تعیین شده و برنامه پایش مناطق آلوده به این حشره به صورت دوره های میان مدت و بلندمدت از نظر فراوانی تعداد پایه های آلوده و هم از لحاظ جمعیت شپشک سفید راش اجرا شود. همچنین سایر عوامل محیطی تأثیرگذار بر تراکم شپشک راش بر روی تک‌پایه‌ها و توده‌های راش جهت تعیین الگوهای مکانی هجوم این شپشک هم در تک درختان و هم توده های راش بررسی شود. از طرف دیگر، دشمنان طبیعی شپشک سفید راش در سایر مناطق انتشار این حشره در جنگل های شمال ایران به صورت تکمیلی شناسایی شود. بر روی تغذیه پروانه Wittia sororcula و دیگر کفشدوزک های بومی جنگل های شمال کشور از شپشک سفید راش مطالعه صورت بگیرد. در نهایت از دشمنان طبیعی کنترل کننده شپشک سفید راش حمایت شود."

فیروزه با بررسی‌های خود، به موضوع‌های مهم دیگری برای تحقیقات آینده انتظار داشته و تأکید می‌کند "از آن جا که گونه‌های متعددی از کنه‌ها بر روی کلونی‌های شپشک سفید راش بر پوست درختان راش موجود است، لازم است که مطالعات متمرکزی روی شکارگری این حشرات صورت گیرد. همچنین با مارکرهای مناسبی، میزان تغذیه شکارگرها در محیط جنگل مشخص شده و پایه های مقاوم به شپشک راش با استفاده از روش های مولکولی و تلفیق آن با مشاهدات میدانی شناسایی و از آن ها به عنوان پایه های مادری در نهالکاری های جنگل (که در این راستا درختان با پوست صاف و بدون شیار در اولویت هستند)، استفاده شود." همچنین عدم دخالت بیش از حد در راشستان ها، توجه به خارج نشدن آن ها از حالت طبیعی و توجه به قطع و خروج درختان با آلودگی شدید در برنامه های نشانه گذاری از دیگر راهکارهای پیشنهادی محقق در جهت پیشبرد بهتر این هدف بزرگ است.

منابع:

رسانه، ی.ا، م.ح، مشتاق کهنموئی و پ، صالحی . ۱۳۷۹. بررسی کمی و کیفی جنگل­های شمال کشور، در مجموعه مقالات همایش ملی مدیریت جنگل­های شمال و توسعه پایدار. سازمان جنگل­ها و مراتع کشور، ۱۶-۱۷ شهریور، رامسر، ۵۵- ۷۹.

کیادلیری. ه، م، حسنی، ا، متاجی و ع، کیالاشکی . ۱۳۸۷. بررسی جمعیت شپشک سفید راش و ارتباط آن با مشخصه­های جنگل­شناسی راش شرقی ایران، مطالعه موردی: سری ۵ صفارود، رامسر، تحقیقات جنگل و صنوبر ایران،۳ (4): ۶۶۸-۶۶۰.

کیادلیری، ه، م، معرفی، ع، کیاالشکی و ی، آهنگران . ۱۳۸۷. بررسی وضعیت شپشک سفید راش و بیماری پوست راش در جنگل­های شمال ایران (مطالعه موردی در استان مازندران), علوم و فنون منابع طبیعی.

مروی مهاجر، م .ر . ۱۳۸۴. جنگل­شناسی و پرورش جنگل، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۳۸۷ ص.

Houston, D.R. and H.T. Valentine . 1988. Beech bark disease the temporal pattern of cankering in aftermath forests of Maine USA. Canadian Journal of Forest Research. 18(1). 1988. 38-42.

Japoshvili, G., M. Fizdale, R. Van Driesche, G. Kirkitadze . 2015. Comparative phenology and cohort survival of beech scale (Hemiptera: Eriococcidae) in part of its native range (Caucasus Mountains, Georgia) and in an invaded area (Massachusetts, USA). Florida Entomologist - Volume 98, No. 4. 1193- 1198.

Kosztarab, M. 1996. Scale insects of northeastern North America: identification, biology, and distribution. Martinsville, USA: Virginia Museum of Natural History, (7) 650 pp.

Kosztarab, M. and D.L. Hale . 1968. A new Cryptococcus species from North America, with a key to the species of the genus (Homoptera: Coccoidea). Virginia Journal of Science, 19:7-11.

Rahimi, S. 2008. Drying schedule for 5 cm thick Poplar wood Popolus nigra in Mazandaran. 13th Iranian Plant Protection Congress, Karaj, M.Sc. Thesis, University of Tehran, 52p.

Wainhouse, D., I.M. Gate . 1988. The beech scale, In A. Berryman (ed.), Dynamics of Forest Insect Populations. Plenum, New York. 76-85.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید