نحوه تأثیر تنشهای محیطی بر کاهش جمعیت زنبور عسل؛
قناریها در معدن زغالسنگ گیر افتادهاند!
کم شدن تعداد زنبورها میتواند تهدیدی جدی برای حیات انواع گونهها ازجمله انسان باشد.
کم شدن تعداد زنبورها میتواند تهدیدی جدی برای حیات انواع گونهها ازجمله انسان باشد.
به گزارش ایانا به نقل از phys.org جمعیت زنبور عسل در جهان رو به کاهش است و نگرانیها قبل از آنکه به دلیل افت تولید عسل باشد، بیشتر به خاطر بروز بحران در گردهافشانی گیاهان است. دانشمندان، بسیاری از تنشهای محیطی از جمله آفتکشها، آلایندهها، انگلها، بیماریها و سوءتغذیه را شناسایی کردهاند که بیشتر آنها حاصل دخالتهای بشری است.
آخرین بررسیها که توسط جمعی از محققان دانشگاه پل ساباتیر ( Paul sabatier ) فرانسه و دانشگاه مکواری ( Macquarie ) استرالیا صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده که چرا زنبورهای عسل به تنشهای محیطی حتی در سطوح پایین، حساس هستند. تلاش این تیم تخصصی در راستای شناسایی چگونگی اثر عوامل آسیبزا و نحوه عملکرد آنها در نابودی زنبور و در نتیجه از بین رفتن سریع کلونی استوار است. هرچند آنها معتقدند شناخت سبک تغذیه زنبورها بسیار سخت به نظر میرسد، اما باید در گام نخست، این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
سر گروه این تیم تحقیقاتی میگوید: "رفتار پیچیدهای که زنبورها برای تغذیه از خود نشان میدهند، شامل تشخیص و تمایز قائل شدن برای کشف مفیدترین گلها و چگونگی استفاده از گونههای مختلف گل است."
از آنجا که گلزارها بسیار پویا هستند و ممکن است در عرض چند ساعت و یا چند روز، منابع غذایی آنها ظاهر یا ناپدید شود، جستوجو برای پیدا کردن یک گل که بتواند غذای زنبور را تامین کند، نیاز به انعطافپذیری در ادراک تنوع زیستی دارد. چنین قابلیتهایی در مغز مینیاتوری این حشره با حدود یک میلیون نورون نهفته است.
برای انجام این شاهکار، زنبورها از حافظه بسیار قوی و مهارتهای مسیریابی تکامل یافته بهره میبرند. در مغز زنبورها لوبهای تخصصی حس بینایی و بویایی وجود دارد که محرکها را قبل از انتقال به مراکز مربوط به یادگیری، حافظه و مسیریابی پرواز، پردازش میکند. برخی از فعالیتهای اشتباه انسان، مانند نابودی زیستگاهها به طور مستقیم بر بقای این حشره تأثیر منفی میگذارد. گذشته از اینها استفاده از آفتکشها، وجود انگلها و سوءتغذیه وجود کلونیها را تهدید کرده و پتانسیل شناخته شده آنها برای هماهنگی با محیط را کاهش میدهد.
سیستم مغزی زنبور به گونهای است که یادگیری، مسیریابی و حافظه آنها به راحتی در مقابل تنشهای محیطی به هم میریزد. حتی کمترین آسیبها میتواند بهطور جدی توانایی زنبورها در پرواز، برگشت به کندو، تشخیص گلهای مفید و برقراری ارتباط را کاهش داده و در مجموع، استعداد آنها را برای یافتن مواد غذایی از بین ببرد.
به عنوان مثال، حشرهکشهایی که از خانواده نئونیکوتینها هستند، نوروتوکسینهایی دارند که از طریق تخریب مسیر عصبهای انتقال دهنده اطلاعات یادگیری و حافظه، شم بویایی زنبورها را منحرف میکند. عفونتهای ناشی از کنه واروا نیز با اثرگذاری در یکی از مسیرهای عصبی، عملکرد مسیریابی آنها را تضعیف خواهد کرد.
در سراسر آمریکا و اروپا تنشهای محیطی با کاهش جمعیت، انقراض گونهها و از بین رفتن کلونیهای زنبورها ارتباط مستقیم دارد که البته باید پذیرفت این روند در حال شتاب گرفتن است.
عوامل تنشزا مانند آفتکشها و انگلها، کاهش تولید تخم، انحراف از مسیر توسعه و اختلال در جستوجوی غذا را در پی خواهد داشت. اگرچه تنشهای استرسی به طور مستقیم به مرگ زنبور منجر نمیشود، اما توانایی آنها در تحمل این شرایط و سازگاری با تغییرات محیطی را محدود میکند. افزایش روزافزون این تأثیرات، از طریق کاهش منحنی بهرهوری غذایی، عواقب نامطلوبی برای کلونیهای مختلف در پی خواهد داشت که در نهایت به نابودی آنها میانجامد.
حساسیت زنبورها به استرسهای محیطی مانند عملکرد قناریها در معادن زغال سنگ است؛ به عبارتی مشکلات محیط زیستی که بر زنبورها اثر منفی دارد، میتواند هشداری برای انسانهایی باشد که در حال نابود کردن اکوسیستم هستند (معدن کاران در زمانهای گذشته برای رهایی از مرگ، قفسهای حاوی قناری را در معادن زغال سنگ میبردند. زیرا مرگ قناری، نشان از متصاعد شدن مونوکسید کربن و متان داشت که در این فاصله معدنکاران میتوانستند جان خود را نجات دهند).
به گفته این گروه تحقیقاتی، آنچه به طور ویژه میتواند یک هشدار جدی برای عواقب ناشی از کاهش جمعیت زنبورها محسوب شود، اختلال در حیات اکوسیستم از طریق تعدیل گرده افشانی است. زیرا حذف مداخله زنبورها در گرده افشانی، تهدید کننده تمام گونههای گیاهی بوده و این موضوع برای انسان خطری واقعی به شمار میآید.
بسیاری از استرسهای محیطی که بر زنبورها اثر منفی دارد، سالها پیش از این شناسایی شدهاند. اکنون دانشمندان به دنبال شناخت نحوه تأثیرگذاری این عوامل بر زنبورها هستند. این یک گام اساسی برای کاهش تأثیر منفی عوامل شناخته شده، از طریق درک ارتباط اکولوژی زنبورها و علوم اعصاب محسوب میشود و میتواند مداخله تنش بر عملکرد این حشره را به حداقل برساند.
نکته مهمی که این گروه تحقیقاتی در پایان مقاله خود به آن اشاره کردهاند، این است که بیشتر تنشهای آسیبزا ناشی از دخالت انسانهاست که میتواند حذف یا محدود شود؛ البته به شرطی که انسانها اراده کافی در این خصوص داشته باشند و یا از منافع اقتصادی صرف نظر کنند!/
V-960118-01
دیدگاه تان را بنویسید