Iranian Agriculture News Agency

معرفی و بررسی کتاب "ارزیابی مشارکتی روستایی" (انسان‌شناسی روستایی)

چرا مردان مشارکت زنان را به ریشخند گرفتند؟/ پیشنهاد تشکیل تعاونی برای مقابله با سلف‌خران مردان را بهت‌زده کرد/ رمز احیاء روستاها، مشارکت روستاییان

"وقتی گفتیم زنان هم حضور داشته باشند مردان ما را مسخره می کردند و می گفتند زنان از این کارها بلد نیستند، اما در عمل دیدیم که زنان پیشنهادها و کارهایی را عرضه کردند که مردان هم نمی توانستند آن را تصور کنند."(ص 207 کتاب)

چرا مردان مشارکت زنان را به ریشخند گرفتند؟/ پیشنهاد تشکیل تعاونی برای مقابله با سلف‌خران مردان را بهت‌زده کرد/ رمز احیاء روستاها، مشارکت روستاییان


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - مهسا موسی‌زاده:

"وقتی گفتیم زنان هم حضور داشته باشند مردان ما را مسخره می کردند و می گفتند زنان از این کارها بلد نیستند، اما در عمل دیدیم که زنان پیشنهادها و کارهایی را عرضه کردند که مردان هم نمی توانستند آن را تصور کنند."(ص 207 کتاب)

پارگراف نقل قول شده از کتاب ارزیابی مشارکتی روستایی استخراج شده که توسط منیژه مقصودی دارای دکترا و دانشیار دانشگاه تهران نوشته شده است. او بحث ارزنده و مغفول مانده مشارکت روستایی را با تحقیق های میدانی احیاء کرده و تجربیات ماندگارش را در کتابی با عنوان انسانشناسی روستایی؛ "ارزیابی مشارکتی روستایی" در اختیار استادان، دانش پژوهان و دانشجویان متخصص و یا علاقمند به این حوزه قرار داده است. در گفت و گویی که با این استاد دانشگاه داشتم، او متذکر شد از آن جایی که مطالعات روستایی باید در قالب تحقیقات میدانی باشد و نه صرفا تئوری و نظریه پردازی و کلی گویی، لذا در این درس دانگشاهی تاکید بسیار بر روش تحقیق برای جامعه روستایی دارند.

کتاب انسانشناسی روستایی -"ارزیابی مشارکتی روستایی" در سال 1392 توسط انتشارات "نشر علم" به چاپ رسید. این کتاب شامل 3 فصل است: در فصل اول درباره روش تحقیق ارزیابی مشارکتی بحث شده است؛ فصل دوم گزارشی است درباره اجرای روش ارزیابی مشارکتی در روستاهای کشور گینه، که یکی از تجربیات شرکت تحقیقاتی به نام ریوتینتو ( RIO TINTO ) است؛ و در فصل سوم و آخر تجربه چهار روستا در منطقۀ اوان - در کنار قلعه حسن صباح، مورد بحث قرار می گیرد. خانم دکتر مقصودی به مدت 5 سال با شرکت ریو تینتو در منطقه قروه کردستان به عنوان مسئول گروه مطالعات اجتماعی - اقتصادی همکاری داشت. در طی این مدت تحقیقات میدانی متعددی در حوزه روستاهای منطقه قروه کردستان با روش "ارزیابی مشارکتی روستایی" انجام شده است. بنابراین تجربه ریوتینتو درگینه خصوصا با "روش ارزیابی مشارکتی روستایی" تکرار همان تجربه ایشان است.


فصل اول: معرفی روش ارزیابی مشارکتی روستایی

در فصل نخست آمده که "انسانشناسی روستایی یکی از شاخه های تخصصی انسانشناسی است که از زمان شکل گیری آن تاکنون تغییر و تحولات گسترده ای به خود دیده است. در این میان آنچه که بیش از پیش بر این تحولات تاثیرگذار بوده، نقد پروژه های توسعه و به دنبال آن به چالش کشیدن روش های تحقیق است. بنابراین روش های مشارکتی از جمله روش ارزیابی مشارکتی روستایی از جمله پیامدهای تغییر و تحولات ذکر شده است."

در ادامه نویسنده با اشاره به این که "تفاوت های روش شناسی میان دو حوزه جامعه شناسی روستایی و انسانشناسی روستایی وجود دارد" می نویسد: "یکی از نکات کلیدی، تفاوت این دو حوزه متمرکز بر اهداف آن ها است. از جمله اهداف کلیدی جامعه شناسی روستایی برنامه ریزی در سطح کلان و برنامه ریزی برای روستاییان است، در حالی که در حوزه انسانشناسی روستایی شناخت ویژگی های فرهنگی روستا بیشتر مد نظر است. جامعه روستایی در طی چند دهه اخیر در سراسر جهان با تغییرات بسیاری مواجه بوده است. در ایران نیز شاهد چنین تغییراتی هستیم، از جمله: مهاجرت های وسیع روستاییان به شهرها، تخلیه برخی از روستاها از سکنه، تغییر کاربری های اراضی در سطح روستا، و غیره. بنابراین تغییرات در حوزه اقتصادی ساختار روستا را دگرگون کرده و به موازات آن تاثیرات عمده ای بر ساختار اجتماعی و فرهنگی گذاشته است."

این استاد دانشگاه "تغییر الگوی مصرف در زندگی روستاییان را از جمله تاثیرات قابل تامل دانسته و می نویسد: " وفور محصولاتی از کشور چین در خانه های روستاییان، به جای صنایع دستی همراه خود تغییراتی در زندگی روستاییان داده است. آیا تعاریفی که از روستا در دهه های گذشته در درس های جامعه شناسی ‌روستایی و انسانشناسی روستایی ارائه می شد، همچنان قابل تکرار است."

او در ادامه با طرح سوالاتی از این دست که "با وجود چنین تغییراتی در زندگی واقعی روستاییان، چه تغییراتی در حوزه آکادمیک روی داده است؟ آیا این تغییرات در حوزه روش های تحقیق نیز مطرح شده است؟ آیا روش های جدید معرفی و به صورت کاربردی در کتاب های درسی مطرح می شوند؟" موضوع "نقد پروژه های توسعه و به دنبال آن به چالش کشیدن روش های تحقیق و تغییر در نگرش به جامعه روستایی " را مطرح و تاکید می کند: "در این فضای جدید روش تحقیق ارزیابی مشارکتی روستایی مطرح می شود و یکی از اهدف تحقیقات انسانشناسی روستایی می تواند بر توانمندسازی جامعه روستایی و برنامه ریزی با روستائیان متمرکز باشد. در این کتاب که مقدمه ای است بر انسانشناسی روستایی با تاکید بر روش تحقیق، به معرفی روش تحقیق ارزیابی مشارکتی روستایی از طریق دو مطالعه موردی می پردازیم."



او جهت روشن کردن روش ارزیابی مشارکتی و ابعاد آن، در این فصل به طرح سوالاتی در باره مفهوم مشارکت می پردازد و می نویسد: "مفهوم مشارکت چیست؟ مشارکت چه کسانی منظور است؟ و روش ارزیابی مشارکتی روستایی چه تفاوتی با روش مشاهده همراه با مشارکت دارد؟ بنابراین اول از همه باید به تعریف مفهوم مشارکت بپردازیم. مشارکت چیست، چه کسانی مشارکت خواهند کرد و چگونه؟" (ص 20، کتاب)

این محقق دانشگاه در ادامه می نویسد: "وقتی محققی وارد یک روستا می شود، چه افرادی گرد او می آیند؟ واضح است مردها، به ویژه مردان قدرتمند، متمول و باسیاست روستا. پس سایرین چه می شوند؟ زنان روستایی اغلب در پشت دار قالی پنهانند. آن ها مشغول ساییدن کشک هستند یا جمع کردن محصولات کشاورزی و به موازات آن مشغول هزار و یک کار دیگر هستند، مانند بچه داری، ظرفشویی، نظافت منزل، آشپزی و غیره. آن ها فرصتی برای خود ندارند."

محققین می پرسند به جز مردان بانفوذ، صاحب مقام و اسم و رسم دار، باقی کجا هستند؟ مردان فقیر، مردان از کار افتاده، مردان بیمار، مردان خجول و کم حرف، مردانی که زیر بار مشکلات کمرشان خم شده است، زنان سرپرست خانواده ها، زنان مطلقه، زنان کهنسال و منزوی در کنج خانه کجا هستند؟ این دسته از این ها زنان و مردان همیشه غایب اند و تاب و توان بیرون آمدن از لاک دفاعی خود را ندارند. بنابراین در غیاب این افراد، عرصه برای مردان پرنفوذ، مردان صاحب مقام و مردانی که پدرانشان هم در قدرت بودند، مهیا میشود. مثلا پسران کدخداها، پسران مردان معتمد محل و مردان سیاسی روستا بازگذاشته می شود. بنابراین "روش ارزیابی مشارکتی روستایی" هدفش فعال کردن تمامی اطلاع رسان ها است." (ص 21، کتاب).

نویسنده در این بخش تاکید می کند که "در بحث روش، روش ارزیابی مشارکتی روستایی، این روش تنها به منزله ابزاری برای جمع آوری اطلاعات نیست، بلکه یکی از اهداف آن توانمندسازی جامعه محلی است. به گونه ای که از نخستین قدم تحقیق تا برنامه ریزی و اجرا، جامعه محلی باید در آن حضوری فعال داشته باشد. توانمندسازی در کنار اعتمادسازی در جهت فعال کردن اطلاع رسان ها، همه از عوامل کار هستند." او در ادامه می افزید: " روش ارزیابی مشارکتی روستایی هنر است. در این روش با نزدیک شدن به جامعه محلی، با نزدیک شدن به افراد و در نظر گرفتن آن ها به عنوان انسان هایی که حق انتخاب زندگی و راه و روش خود را دارند روبه رو خواهیم شد... بنابراین اهداف پروژه های تحقیقاتی را آن ها باید طراحی کنند، سوال های تحقیق را، مسایل و مشکلات جامعه خود را و راه حل مشکلات را آن ها باید به ما بگویند. بنابراین مشارکت از نخستین قدم پروژه آغاز می شود. ویژگی این روش و وجه تمایز آن با روش های کلاسیک در این است که در این جا خود جامعه محلی در رأس برنامه ریزی و تصمیم گیری قرار می گیرد." (ص 23، کتاب).


فصل دوم: گزارشی از پروژه سی ماندو (روستایی در گینه)

این فصل گزارشی است از تحقیق میدانی در 3 روستایی که روش ارزیابی مشارکتی به مدت 3 هفته در سال 2003 در کشور گینه اجراء شده است. مقصودی می نویسد: " مهمترین هدف این پروژه شناخت عمیق تاثیراتی است که روستاهای فوق در فرایند مراحل اجرایی اکتشاف، استخراج و بهره برداری سنگ معدن پذیرفته اند. هدف بعدی این تحقیق شناخت ویژگی های اقتصادی - اجتماعی روستا ها است." (ص 57، کتاب)

سه روستا عبارتند از: موری بادو، مافین دو، باناکورو.این فصل از کتاب به گزارش تجربه گروهی از محقیقان اجتماعی که در گینه تحقیق کرده اند می پردازد. اهمیت این فصل از نظر آموزشی مطرح است. بدین ترتیب که در این فصل انواع تکنیک های مشارکتی در سطح سه روستا عملا توضیح داده می شود.



فصل سوم: اجرای روش ارزیابی مشارکتی در روستای اوان

پروژه روش ارزیابی مشارکتی روستایی در روستای اُوان (یکی از روستاهای منطقه الموت - قلعه حسن صباح)، با هدف توانمندسازی زنان روستای و مشارکت آنان در تمامی فرایند تحقیق انجام شده است. مقصودی در باره میزان آگاهی زنان در باره مسائلی که با آن ها درگیرند و نحوه حل آن ها می نویسد: "مهمترین مسأله ای که در این پروژه با آن روبه رو هستیم این است که چگونه و از چه طریقی می توان در جهت توانمندسازی زنان در جامعه محلی گام برداشت. البته اصطلاح توانمندسازی که ترجمه ای است از واژه انگلیسی Empowerment بدین معنی نیست که آن ها توانمند نیستند و ناتوانند. بلکه با این پیش فرض مسأله توانمندسازی مطرح است که آن ها، یعنی زنان روستایی، در زمینه های مختلف بالقوه توانمندند، مسلماً آن ها اطلاعات بسیار زیادی از جامعه خود دارند و جامعه خود را بهتر از ما محققین می شناسند و بهتر از ما محققین به مسایل و مشکلات و نیازها و راه حل های آن واقف اند، منتهی در شرایط اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی اغلب روابط به گونه ای رقم خورده که آن ها نگاه شان به برنامه ها، پروژه ها و طرح های دولتی، ملّی و نیز طرح های خصوصی به گونه ای است که خود را منفعل می دانند و منتظرند تا پروژه ها انجام شود و در جست وجوی منافع جمعی و منافع خود باشند."

او تاکید می کند که "چنین نگرشی منجر به منفعل باقی ماندن جوامعی چون جوامع روستایی می شود. غالباً پروژه ها و طرح ها و برنامه های دولتی و ملّی بدون حضور آن ها طراحی می شود، بدون حضور و مشارکت آن ها اطلاعات تجزیه و تحلیل می شود و بدون آن که در فرایند پروژه سهیم باشند، مسایل و مشکلات آن ها و حتی راه حل مشکلات از ذهنیت محقق براساس یافته های پرسشنامه و مصاحبه روی کاغذ نوشته شده و به صورت دستوری از بالا به پایین ارسال می شود."

مقصودی در باره چگونگی فعال کردن این دسته از زنان برای مشارکت در زندگی خود می نویسد: "مسلماً فعال کردن اقشار منفعل جوامع روستایی ارادی نیست، بلکه محقق در میدان تحقیق، با به کار بردن مجموعه ای از تکنیک ها و با تسهیل گری خود، طی فرایندی می تواند اطلاع رسان ها را فعال کند. در پروژه تحقیقاتی ای که انجام شده و ما در کتاب ارزیابی مشارکتی آن را مطالعه می کنیم، می بینیم که از ابتدا تا انتهای پروژۀ علمی از تدوین طرح تحقیق گرفته تا تعیین اهداف، سوالات تحقیق، و نیز تعیین مسایل، مشکلات و ... با مشارکت اطلاع رسان ها انجام شده است."

دکتر مقصودی در کتاب ارزیابی مشارکتی روستایی، روستای اُوان را این گونه معرفی می کند: "زبان رایج در روستای اُوان فارسی است و همگی شیعه هستند. در سال 82 جمعیت روستا 381 نفر بود که 193 نفر مرد و 188 نفر زن بودند. اما طی ده سال اخیر مهاجرت وسیعی در این روستا صورت گرفته است. مهاجرین یا به قزوین رفتند یا به تهران. به علت همین مهاجرت است که اغلب جمعیت روستا جوان و نوجوان بوده برخی مقاطع تحصیلی نیز تعطیل شده و دیگر هم بازگشایی نشده است. بنابراین امکانات آموزشی در سطح روستا نیست و خود همین عدم امکانات آموزشی باعث مهاجرت بیشتر شده است. در حال حاضر در این روستا نه دبیرستان وجود دارد و نه نهضت سوادآموزی. تنها مدارس دایر در این روستا ابتدایی و راهنمایی است."

در ادامه می خوانیم: "روستا شورای اسلامی دارد که 3 نفر عضو و 2 نفر عضو علی البدل هستند. در این روستا ریش سفیدان قدرت دارند. آن ها به مشکلات مردم رسیدگی می کنند، مانند مرزبندی های قدیمی آب، تعیین محل چرای دام در کوه و یک سری کارهای عمرانی مثل لوله کشی آب، و اقداماتی برای حمام روستا. به علت مهاجرت وسیع بسیاری از شغل هایی که قبلاً در روستا بوده اکنون به طور کامل از بین رفته است. شغل هایی مانند کشاورزی، باغداری، دامداری و جمع آوری گیاهان دارویی کم وبیش وجود دارد اما از سوی دیگر مشاغلی مانند خیاطی و آرایشگاه های زنانه بسیار رشد کرده و رواج یافته است."

او در باره برخی مالکیت اماکن خدماتی می نویسد: "نکته جالب در رابطه با مسأله مالکیت در این روستا است. کلیه مراتع تحت کنترل و نظارت اداره جنگلبانی است. و اماکنی مثل مدرسه و حمام از آن دولت است. در این روستا جاجیم، گلیم، قالی، چادرشب، کرباس و سبدبافی تا دو دهه قبل از کارهای رایج زنان روستا بود. اما گذشته از مهاجرت و کاهش جمعیت، عدم حمایت و برنامه ریزی دولتی هم مزید علت شد تا این صنایع دستی عملاً از زندگی روستاییان حذف شود. این یکی از علل منفعل شدن زنان روستایی بود. در نگاه اول تصور بر این بود که زنان روستایی تنها به مشکلات شخصی خود بپردازند، ولی در طی یک جلسه تسهیل گری، و بحث هایی که درگرفت زنان به عمده ترین مشکلات روستا اشاره کردند و آن ها را مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دادند."

وی در ادامه به مشکلات زنان و گله ها شکایت شان می پردازد و می نویسد: "زنان روستای اُوان درخواست ایجاد یک مدیریت واحد برای کارهای صنایع دستی روستا دارند. یا تشکیل تعاونی روستایی برای فروش محصولات تولیدیشان. همچنین زنان روستایی به برخی از مشکلات عمده کشاورزی اشاره دارند و جهت رفع آن به یک سری راه حل های جالب رسیدند. از جمله می گفتند با تشکیل تعاونی می توان از پیش فروش محصولات جلوگیری کرد. آن ها کمبودهایی نظیر تراکتور، کود و بذر را هم مهم می دانستند. زنان روستای اُوان راه حل را در تشکیل تعاونی می دانستند. ایده تشکیل تعاونی در روستا به ویژه در میان زنان شور و هیجان خاصی ایجاد کرد و به نظر می رسید با این راه حل می توان نیمی از روستا زنده و فعال شدند."

به نوشته مقصودی: "زنان روستای اُوان بیکاری جوانان را یکی از مشکلات عمده روستایی ابراز کردند. بیکاری اعتیاد می آورد، بیکاری آسیب های فراوان روحی و جسمی هم دارد. راه حل آن ها نیز جالب بود: تشکیل کارگاه صنایع دستی در روستا. البته شاید این کارگاه مختص زنان و دختران باشد، اما می توان برای آقایان هم با آوردن تراکتور و کود و بذر کارهای کشاورزی و زراعی ایجاد کار کرد. نبودن دبیرستان در روستا هم مزید علت است. خشکسالی در طول چند سال هم مشکل غیرانسانی است. مشکل تهیه جهیزیه یکی دیگر از مشکلات اجتماعی است. ندادن وام هم یکی دیگر از مشکلات است."

مقصوی معتقد است که در این تحقیق کلیشه ای کار نشده و براساس خود روستا، نیاز روستاییان، و براساس اطلاعات تحقیق و مسایل تجزیه و تحلیل و سپس راه حل پیشنهاد شده است."

در کتاب ارزیابی مشارکتی روستایی می خوانیم که: "وقتی گفتیم که زنان هم حضور داشته باشند مردان ما را مسخره می کردند و می گفتند زنان از این کارها بلد نیستند، اما در عمل دیدیم که زنان پیشنهادها و کارهایی را عرضه کردند که مردان هم نمی توانستند آن را تصور کنند."(ص 207 کتاب)

مهمترین نتیجه این تحقیق گامی بود در جهت توانمندسازی جامعه محلی با تأکید بر حضور اقشار حاشیه ای، مردان و زنان در تمامی مراحل پروژه. بدین صورت که آن ها از ابتدا (تهیه طرح تحقیق) تا انتها (ارایه راه حل و پیشنهادات) با ما همراه بودند. برنامه طراحی شده را از آن خود می دانستند و آماده همکاری و مشارکت بودند. آن ها مشارکت افراد منفعل را نیز طلب و از برنامه های دیگری برای روستا صحبت می کردند. در پایان در این کتاب می خوانیم که: "ما در این پروسه موفق بودیم زیرا آن ها در این پروسه نقش کلیدی را ایفا کردند و خود تمامی مراحل را گام به گام برنامه ریزی کردند." (ص 208 کتاب)./

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید