بقا در تهران از منظر داروین
شرق ، صادق روحانی / اگر به روانشناسی اجتماعی علاقهمند بوده باشید، حتما آثار داروین را خواندهاید. داروین هم مانند مارکس یکی از تأثیرگذارترین و البته باحاشیهترین اندیشمندان معاصر است. اگرچه او یک زیستشناس بود، اما دامنه نظریهای که مطرح کرد پا را از دایره زیستشناسی فراتر برد و تقریبا همه شقوق علوم انسانی (از روانشناسی و جامعهشناسی تا فلسقه و علوم سیاسی و..) را درنوردید. یکی از مهمترین اصول نظریه داروین (البته با همکاری والاس) اصل انتخاب طبیعی یا انتخاب اصلح و انسب است. به زبان ساده، این اصل میگوید در مواجهه با شرایط محیطی از میان انواع مختلف یک گونه جانوری، آنکه قویتر است، باقی میماند و بقیه از بین میروند. او درادامه میگوید این انتخاب طبیعی بهمرور باعث نابودی نژاد ضعیفتر میشود.
برای مثال، احتمالا همه شنیدهاید در نظام بینالملل هرکس زور و قدرت بیشتری داشته باشد حرفش به کرسی مینشیند و دولتهایی بهتر میتوانند منافعشان را تضمین کنند که عناصر قدرت بیشتری در اختیار داشته باشند. این اصل نمونهای از تأثیر نظام اندیشه داروین در علوم انسانی (و بهصورت اخص در علم سیاست بینالملل) است.
شاید بگویید این نظرات داروین چه ارتباطی به ما دارد؟ یا اصلا بگویید داروین برای خودش یک چیزی گفته این چه ربطی به ما دارد؟ اما به نظر من، نظریات داروین در زندگی امروز تهرانیها از همیشه پررنگتر است. ما خیلی وقتها خودمان هم نمیفهمیم که زندگیمان را مطابق نظریه او تنظیم کردهایم. برای اینکه حرفم را واضحتر کنم، چند مثال میآورم. همه ما ساعات بسیاری را در ترافیک دیوانهکننده تهران و شهرهای بزرگ بودهایم. در زمان ترافیک، هیچکس به هیچکس راه نمیدهد. همه بهدنبال این هستند که خودشان را از این مهلکه خلاص کنند ولو اینکه به قیمت در ترافیکماندن بقیه همشهریان باشد. در کوچکترین برخوردها و تصادفها هم دادوفریادمان بالا میرود. خیلی وقتها این مسئله من را به یاد تنازع بقا در تئوری داروین میاندازد.
مثال دیگر اینکه، اینروزها به سوژههای آسیبهای اجتماعی بسیار توجه میشود؛ از مدارس در شرف ویرانی و فقر مفرط آموزشی در نقاط محروم تا فروش جنین و نوزاد در همین تهران پایتخت. این مسائل را در مقابل هزینههای نجومی برخی خانوادهها برای حیوانات خانگیشان بگذارید. یا مدارس فوقلوکس شمال شهر که هزینه هر سال تحصیل در آنها معادل هزینه تمام دوره دکترا در دانشگاه آزاد است. به نظر شما، نسل آینده آن قشر آسیبدیده، چه میشود و نسل آینده این قشر فرامرفه؟ من ولی مدام تئوری انتخاب انسب و اصلح در نظرم میآید.
مسئله ملموستر همین آلودگی هواست. با ارادهای که من در مسئولان شهری میبینم، بعید میدانم تا سه نسل بعد از ما هم کسی به فکر چارهای برای آلودگی هوا باشد و به نظرم، همه ما محکوم به مرگ هستیم و نسل آینده ساکنان تهران کسانی خواهند بود که بدنشان بتواند بیشترین مقاومت را در برابر آلودگی هوا تهران داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید