"نظام سلامت در روستا" در گفتوگو با دکتر ایرج حریرچی، قائم مقام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی:
23 میلیون روستایی تحت خدمات مراقبت درمانی هستند/ 2500 پزشک تا پایان امسال به روستاها و مناطق محروم میروند/ میزان بدهیهای دولت قبل، اجازه پرداخت پول آب و برق را هم نمیداد
دکتر ایرج حریرچی قائممقام و سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای بهداشت و درمان روستاییان از منظری کماکان نظریه "روستای سالم" را در عمل پیگیری میکند. از نظر او در صورت توزیع عادلانه امکانات بهداشتی در روستا، ظرفیت و پتانسیل خوبی برای رسیدن به توسعه پایدار و بهویژه توسعه پایدار روستایی داریم...
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلامزاده:
اشاره: دکتر ایرج حریرچی قائممقام و سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای بهداشت و درمان روستاییان از منظری کماکان نظریه "روستای سالم" را در عمل پیگیری میکند. از نظر او در صورت توزیع عادلانه امکانات بهداشتی در روستا، ظرفیت و پتانسیل خوبی برای رسیدن به توسعه پایدار و بهویژه توسعه پایدار روستایی داریم. در صحبتهای دکتر حریرچی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هرچند با بدهی شروع کرده، اما میتواند خود را بالا کشیده و به توسعهای برسد که بتواند مناطق محروم را تحت پوشش قرار دهد. او میگوید که رسیدگی به روستاها و مناطق محروم کار سختی است، اما باید انجام شود، مناطقی که نیازهای بسیاری دارند. نیازهایی که شاید با تجمیع بیمهها حل شود، طرحی که دارای مخالفان جدی در دولت بهویژه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، اما از آن جا که این موضوع (در زمان انجام مصاحبه) هنوز به سرانجامی نرسیده، طرحش را به وقت دیگر و مصاحبه دیگری موکول کردم. از این رو تمرکز پرسشهای در گفتوگوی حاضر روی تحولاتی است که نظام سلامت بهویژه در روستا از سرگذرانده است. گفتوگوی با دکتر ایرج حریرچی از نظرتان میگذرد:
اجازه بدهید در ابتدای امر نگاهی داشته باشیم به تاریخچه کوتاهی از نظام سلامت در کشور و اینکه این نظام چه فرآیندی را طی کرده است؟
سلامت بهصورت وضعیتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف میشود که نبود بیماری و نیز بهرهمندی از بالاترین استاندارد سلامت قابل دسترسی، بدون تبعیض فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دربر میگیرد. در جمهوری اسلامی ایران برنامههای بسیاری در ارتباط با محیط روستا از سال 1358 اجرا شده است. این برنامهها که به نام "روستای سالم" شهرت دارد، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است. در سال 1374 نخستین کنفرانس روستای سالم سازمان بهداشت جهانی در شهر اصفهان برگزار شد. در سال 1377 نیز شهر تبریز شاهد برگزاری دومین سمینار در همین زمینه بود که پیرو آن، عنوان "شورای هماهنگی پروژه شهرهای سالم" کشور به نام "شورای هماهنگی پروژه شهرهای سالم - روستاهای سالم کشور" تغییر یافت. پروژه روستای سالم را وزارت بهداشت با همکاری سازمان جهانی بهداشت در بیشتر استانهای کشور اجرا کرده است. اصول سه و 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضمن محوری شمردن سلامت کامل و جامع انسان، دولت را مکلف کرده است تا تمام منابع، امکانات و ظرفیتهای خود را برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت افراد کشور بسیج کند. شناخت ماهیت و ابعاد سلامت و عوامل تأثیرگذار بر آن برای برنامهریزی درباره ارتقای سطح سلامت نواحی روستایی ضرورت و اهمیت بسیار زیادی دارد و میتواند نقش مهمی در توسعه پایدار این نواحی داشته باشد. اطلاحات بهداشتی و اصلاحات در حوزه سلامت عمومی بهعنوان پیش شرط رشد اقتصادی اهمیت زیادی دارد.
در حوزه سلامت با افزایش ارائه خدمات همچنین با افزایش دسترسی مردم در مناطق محروم توسط بهورزان، خدمات شهری را به محرومان جامعه ارائه کردیم که ماحصل آن کسب رتبههای خوب در عرصههای بینالمللی شد و این مایه افتخار برای کشور است و ما امروزه به عملکرد خوب به ورزان در مناطق روستایی نهتنها در کشور، بلکه در عرصه بینالمللی افتخار میکنیم.
دستهبندی و اولویتهای کالاها و خدماتی که در راستای نظام عدالت محور در حوزه سلامت روستاها توزیع میشود شامل چه مواردی هستند؟
در اختیار قرار دادن واکسن، مکملهای غذایی و تأمین پزشک از مهمترین اهداف طرح سلامت بهداشت در کشور است. این طرح به تدریج و با هدفگذاری کامل اجرا میشود و در این راستا هیچگونه مشکلی وجود نخواهد داشت. قصد وزارتخانه این است که تا پایان امسال (95) با اجرای طرح سلامت بهداشت در کشور تعداد دوهزار و 500 پزشک را به سمت روستاها و مناطق محروم ساماندهی و هدایت شوند. استان سمنان یکی از استانهای موفق در این زمینه است. بهطور کلی هم ما و هم مقام وزارت از نحوه اجرای طرح تحول نظام سلامت رضایت نسبی داریم. البته اعتبار این طرح باید تأمین شود. این اعتبار از محل دریافت یارانه به وزارتخانه پرداخت میشود. البته قولهای مساعد داده شده است. حتی مقام معظم رهبری از نحوه اجرای طرح سلامت در روستاها اعلام رضایت کردند و رئیس جمهوری هم در این باره تقدیر و تشکر کردند.
بر اساس آخرین آمار موجود 23 میلیون روستایی تحت خدمات مراقبت درمانی هستند. یکی از مظاهر مهم عدالت و برابری در بهرهمندی از خدمات سلامت، میزان هزینههایی است که بهصورت خصوصی، یعنی توسط خانوارها، برای خدمات سلامتی پرداخته میشود. اگر هزینه خانوارها برای پرداخت هزینه سلامت بالا برود، باعث میشود افرادی که درآمد بالاتری دارند به بهترین خدمات سلامت برسند که این خود حاکی از شکاف طبقاتی در ارائه خدمات سلامت به آحاد مردم خواهد بود. از این رو خط قرمز وزارت بهداشت میزان پرداخت از جیب شهروندان بهویژه در بخش محرومان و رسیدن به مرز 30 درصد برنامه است. در نخستین قدم برای رسیدن به توسعه پایدار از بین بردن این اختلاف دسترسی به خدمات سلامت ضروری است. ضعیفترین قشر جامعه روستاییان هستند و همه تلاشها در وزارت بهداشت این است که با استفاده از قوانین بودجهای و امکاناتی که داریم، سطح سلامت روستاها را افزایش دهیم. افزایش سلامت روستاییان از دو بُعد خیلی مهم است: یکی این که ضرورت توسعه پایدار در حفظ و ارتقای سلامت تمامی آحاد جامعه است و دوم اینکه اگر روستایی در روستایش درمان شود هم مهاجرت به شهر کمتر میشود و هم ما میتوانیم با سبک شدن بیمارستانهای شهری، به آنها هم سرویس بهتر و باکیفیتتری بدهیم.
بیمهها در تأمین سلامت روستایی از چه نقشی برخوردار هستند، آیا عدالتمحوری در نظام سلامت توانسته به رفاه نسبی در روستاها منجر شود؟
بیمهها یکی از عوامل زمینهساز تفاوت سطح رفاه در بین خانوارها محل سکونت در روستا و شهر است. رفاه بر عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه تأثیری عمده میگذارد و در رشد و پیشرفت جامعه مؤثر است. از این رو، میتوان گفت که هدف جهانی بسیاری از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بهبود رفاه افراد است. اهمیت بیمه با فعالیتهای اقتصادی در ارتباط است. آیا توجه به سبد مصرفی خانوار و یا افزایش درآمد روستاییان باعث افزایش تقاضای آنها برای خدمات بیمهای خواهد شد؟ پس در اینجا میخواهیم بررسی کنیم که ظرفیت تقاضای خانوارهای روستایی کشور برای محصولات بیمهای به چه میزان است و از چه وزن، اهمیت و جایگاهی برخوردار است؟
صنعت بیمه به منزله یک نهاد اجتماعی - اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی است که مهمترین آنها را میتوان عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دانست. عوامل اجتماعی عبارتند از تعداد جمعیت، جنس و نسبت جمعیت، قوانین و مقررات اجتماعی و نوع معیشت که تأثیرگذار بر رشد بیمهها هستند. در حوزه فرهنگی، فرهنگ هر جامعهای در چارچوبهای عینی و نهادی شکل گرفته و میزان شناخت و آگاهی های مردم از بیمه و انواع بیمه، شرکتهای بیمه، فواید و منافع آن و... از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر میزان تقاضای آنها است. در بخش اقتصادی، طبق نظریه مطلوبیت در اقتصاد، ارجحیت با خرید کالا یا خدماتی است که میزان مطلوبیت بیشتری نصیب فرد میکند. حالا اگر شخصی توان خرید بیمه را نداشته باشد، حتی اگر از لحاظ فرهنگی هم در سطح بالایی باشد به خرید بیمه تمایلی نشان نخواهد داد. اینجا وظیفه وزارتخانهها است که از لحاظ اقتصادی تأمین بیمه اجتماعی را سهلتر کنند. در بخش سیاسی نیز هرچه کشور امنیت و ثبات بیشتری داشته باشد توجه و درخواست به بیمه بیشتر میشود و حتی ممکن است این دست از کشورها امکانات موجود را بر اولویت بیمه بگذارند.
آیا کالاها و خدماتی که در روستاها توزیع میشود، آموزشی، بهداشتی، تغذیهای و درمانی است یا فقط درمانی؟
نظام بهداشتی - درمانی کشور برای سه سطح شهرستان، استان و ملی طراحی شده است. این نظام، اصول و ضوابطی بنیانی برای گسترش واحدهای بهداشتی - درمانی و ارایه خدمات دارد که از همان آغاز تاکنون هنوز هم در حال اجرا است. شبکه بهداشتی درمانی شهرستان، کوچکترین واحد مستقل این نظام است که با استفاده از زنجیره ارتباط با سطوح مختلف خود، میتواند خدمات تعریفشدهای را به جمعیت تحت پوششاش ارائه دهد. هر شبکه بهداشت و درمان شهرستان دارای سه سطح است: سطح نخست را شبکههای بهداشتی در روستاها، خانههای بهداشت و در شهرها، پایگاههای بهداشت تشکیل میدهند. البته در چند روستای نزدیک به هم با بیش از ششهزار نفر جمعیت، به جای خانه بهداشت، از واحد پایگاه بهداشت روستایی استفاده میشود. سطح دوم شبکه بهداشت و درمان شهرستان را مراکز بهداشتی درمانی روستایی و شهری تشکیل میدهند. وظایف اصلی این مراکز، پشتیبانی از خانههای بهداشت و پایگاههای بهداشت تحت پوشش، نظارت بر فعالیت آنها، قبول ارجاعات درمانی (بهدلیل وجود پزشک در این مراکز) و برقراری ارتباط مناسب با سطوح بالاتر است.
هر مرکز بهداشتی درمانی روستایی برحسب جمعیت تحت پوشش خود، بهطور متوسط پنج خانه بهداشت یا جمعیتی حدود 9 هزار نفر را پوشش میدهد. در این نوع مراکز، گروهی مرکب از پزشک، کاردانهای مختلف بهداشتی و در صورت نیاز بهیار و دارویار و افراد اداری - مالی کار میکنند. در مناطق شهری، مراکز بهداشتی درمانی وظیفه قبول ارجاعات پایگاههای بهداشتی و نظارت بر واحدهای تحت پوشش خود را به عهده دارند. در سطوح سوم شبکه، برحسب وظیفهای که انجام میشود، دو نوع واحد وجود دارد که شامل: مرکز بهداشت شهرستان، و بیمارستان شهرستان. سطح بالاتر را شهر مرکزی استان با معاونتهای مختلف دانشگاه و بیمارستانهای استانی تشکیل میدهد.
آیا پژوهشی داشتهاید که نشان دهد توزیع کالاها و خدماتی در قالب نظام عدالت در سلامت در روستاها تأثیر ویژهای داشته است یا خیر؟
جایگاه نظام سلامت در قوانین و اسناد بالادستی کشور همواره مبتنی بر قانون و شواهد علمی بوده است. بهعنوان مثال در اصل 29 قانون اساسی برخورداری از تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی بهصورت بیمه و غیربیمه همگانی است و قانونگذار دولت را موظف کرده از محل درآمدهای عمومی و همینطور درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات فوق را برای آحاد مردم تأمین کند. با این وجود، طی چند دهه گذشته شاهد بودیم که حفاظت مالی از بیماران و پرداخت هزینههای سلامت، مسیر درستی را طی نمیکرد. طرح تحول سلامت برای نیل به اهداف و سیاستهای کلی نظام سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری و در تعامل نزدیک با جامعه پزشکی، پیراپزشکی و پرستاری کشور آغاز شد تا ارائه خدمات دایمی و باکیفیت در حوزه سلامت پس از سالها انتظار محقق شود.
این طرح هماکنون نیز بهصورت یک برنامه جامع عملیاتی پیگیری میشود. اصولاً تغییر کار سادهای نیست. انتظار آن است که به مرور زمان بتوانیم آنچه را مورد نظر ما و در شأن ملت است، در مراکز درمانی وزارت بهداشت به وجود آوریم. طرح تحول محدود به وزارت بهداشت و این دولت نیست، و امید میرود در آینده نیز با کمک مجلس استمرار یابد. به گفته وزیر بهداشت و بر اساس آخرین نظرسنجیها طرح تحول سلامت بیشترین رضایتمندی مردم را در بین طرحهای داخلی و خارجی دولت یازدهم کسب کرده است.
طرح تحول سلامت توانسته تا حد زیادی مبحث سلامت عمومی را به ریل منطقی برگرداند. ارزشمندترین دستاورد طرح، ایجاد عدالت و برابری، ارتقاء کیفیت خدمات سلامت و کاهش پرداختی از جیب مردم بود. ادعا نمیکنیم تمام برنامهریزیها و اقدامات بدون نقص بوده است، بلکه باید زمان داد تا همه مراحل بهطور کامل اجرا شود. آنچه بیش از همه در نظام سلامت اهمیت دارد کار و تلاش برای مردم و کاهش مشکلات سلامت در جامعه است.
آیا در طرح تحول کاهش هزینههای سنگین درمان تحقق یافت؟
بازنگری، ساماندهی و بهبود خدمات سلامت در بخش درمان و کاهش پرداختی از جیب مردم، یکی از عمده اهداف طرح تحول سلامت است. این امر با ایجاد مکانیزمهایی محقق شد و توانست پرداختیهای مردم به بیمارستانهای دولتی را از 37 درصد به شش درصد در شهرها و سه درصد در روستاها برساند. برای تکمیل شبکه درمان در شهرهای کمتر از 20 هزار نفر، روستاها و حاشیه شهرها به ازای هر سههزار نفر یک مراقب سلامت، برای هر 12 هزار و 500 نفر یک پایگاه سلامت و به ازای هر 45 هزار نفر یک مرکز جامع سلامت در نظر گرفته شده و توسعه خدمات بهداشت و درمان روستایی با حضور و استقرار فعالیت 30 هزار به ورز گسترش قابل توجهی یافته است.
چندین دهه است که روستاییان دسترسی مناسبی به خدمات بهداشتی و درمانی ندارند، دوهزار روستا فاقد پزشک بودند و تنها حدود چهارهزار و 300 پزشک عمومی در شهرهای کمجمعیت و روستاها اشتغال داشتند. از سوی دیگر درصد مواجهه با هزینههای کمرشکن در جوامع روستایی و شهری به ترتیب از 7.6 و چهار درصد در بهار 1391 به 10.3 و 5.5 درصد در بهار 1392 افزایش یافت و از سوی دیگر میزان مواجهه با هزینههای فقرزا برای جوامع روستایی و شهری به ترتیب از 3.4 و 1.6 درصد در بهار 1391 به 3.8 و دو درصد در بهار 1392 رسید. تداوم این روند باعث شد ساکنان شهرهای کم جمعیت و روستاها برای دسترسی به پزشک عمومی راهی شهرهای بزرگ شوند و هزینههای هنگفتی پرداخت کنند.
برای حل این مشکل مسئولان نظام سلامت زمینههای لازم برای همکاری تمام وقت پزشکان را فراهم و این امکان را بهوجود آوردند تا خدمات مراکز دولتی با تعرفه و فرانشیز دولتی ارائه شود. این موضوع تأثیر قابل توجهی در کاهش پرداختی از جیب مردم بهویژه در حوزه خدمات سرپایی و تخصصی داشت و هزینههای کمرشکن درمان را 17 درصد کم کرد. هم اینک با افزایش تعداد پزشکان عمومی به بیش از ششهزار و 700 نفر در شهرهای زیر 20 هزار نفر و روستاها امکان ارایه خدمات کیفی درمانی با تعرفه دولتی فراهم و حفاظت مالی بیشتری انجام شده است.
لطفاً مقایسهای بین دولت دهم و یازدهم درباره نظام سلامت انجام دهید؟
تا امروز رئیس جمهوری اجازه دستاندازی به حوزه سلامت در زمینه کمبود اعتبارات را به هیچ فردی نداده و در آینده هم نخواهد داد. میزان بدهیهای بهجامانده از دولت قبل، بهگونهای بود که در برخی از بیمارستانها منابع کافی برای پرداخت پول آب، برق و احتیاجات روزمره وجود نداشت و برای حل این مشکل شورای تأمین تشکیل میشد، همچنین حقوق پرسنل در برخی از استانها گاهی تا 18 ماه معوقه داشت. این در حالی بود که ما باید تا پایان برنامه چشمانداز 20 ساله در زمینه ارتقاء سلامت جسمی، روانی و اجتماعی جایگاه نخست منطقه را کسب کنیم، و در شاخصهای سلامت جایگاه نخست را در میان کشورهای آسیای جنوب غربی به خود اختصاص دهیم.
در برخی از کشورهای منطقه به ازاء هر یکهزار نفر حداقل هشت تخت وجود دارد، در حالی که این شاخص در ایران برابر 17 است و نکته مهم این است که 50 درصد تختهای موجود فرسوده هستند. در کشور حداقل 80 هزار تخت بیمارستانی احتیاج داریم که با شرایط موجود تنها میتوان سالانه دوهزار تخت بیمارستانی ایجاد کرد و این بدان معنی است که 40 سال طول میکشد تا این کمبود جبران شود. متأسفانه با این پیش فرض که پزشکان زیاد هستند آموزش و پذیرش را در پزشک عمومی و تخصص محدود کردند و این محدودیت در حالی است که در حال حاضر در کشور به ازای هر یکهزار نفر، 1.2 پزشک داریم که در مقایسه با کشورهای منطقه و شاخص 7.7 با کمبود پزشک روبهرو هستیم. در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی که بیماریهای واگیر سهم مهمی در مرگ و میر داشته و از طرفی شبکه گستردهای هم برای بهداشت کشور وجود نداشت، جایگاه خوبی را در منطقه داشتیم اما نتوانستیم آن را ارتقاء دهیم.
در مطالعهای نشان داده شده که بین سلامت و رشد اقتصادی رابطه مستقیم وجود دارد و طب در دنیا بسیار گران است. اگر بودجه نظامی کل دنیا برابر با یکهزار و 700 میلیارد دلار و گاز و نفت و انرژی حدود سههزار و 300 میلیارد دلار باشد، اعتبار بخش سلامت در دنیا حدود ششهزار و 500 میلیارد دلار است. ایران از نظر تولید ناخالص ملی در دنیا رتبه 18 را دارد در حالی که سرانه هزینه سلامت رتبه 81 دنیا را داریم که نشان از کمتوجهیهای گذشته به بخش سلامت دارد. در ابتدای شروع به کارمان در وزارت بهداشت بهعنوان نمونه از بیمارستان شهدای تجریش صورتحسابهایی به دست ما میرسید که نشان می داد بیش از 90 درصد هزینهها را مردم از جیب خود پرداخت میکردند. ما سعی کردیم به میانگین کشورهای منطقه برسیم یعنی پرداخت مردم 36 درصد باشد. طبق فرمایش رهبری باید هشت درصد تولید ناخالص ملی ( GDP ) به بخش سلامت اختصاص داده شود.
برنامه و اهداف وزارتخانه در زمینه خدمات سلامت برای شهر و روستا در آینده چیست؟
کشور ما تا 15 سال آینده باید به دو هدف مهم برسد: یکی پوشش تمام جمعیت با حداقل 80 درصد خدمات سلامت پایهای که در این راستا با حمایت مجلس و دولت حدود 10 میلیون نفر را که فاقد بیمه بودند تحت پوشش این خدمات گرفتند و دومی حفاظت مالی 100 درصدی از تمام جمعیت است. برای مثال طرح پزشک خانواده در دستور کار سه دولت پیشین بوده، اما متأسفانه امروز با نظام ارجاع فاصله زیادی داریم؛ چرا که برای داشتن نظام ارجاع، تنها داشتن پزشک کفایت نمیکند، در صورتی که باید بیمار به سطح دو یعنی بیمارستان نیاز پیدا کرد، باید به بیمارستان ارجاع داده شود، در حالی که در بسیاری از شهرهای کمتر از 50 و 20 هزار نفر هنوز بیمارستان و متخصص و امکانات و تجهیزات نیز به میزان لازم وجود ندارد و این موضوع اجرای نظام ارجاع را با مشکل روبهرو کرده است.
شتابزدگی در اجرای طرح پزشک خانواده در گذشته، آن هم بدون ایجاد زیرساخت کافی، اجرای آن را با مشکل روبهرو کرده است. بهدلیل عدم هماهنگی خریدار خدمت که بیمهها هستند و ارائهدهندگان خدمت که همکاران ما در وزارت بهداشت هستند، مطالعات به کندی انجام شده است. از شروع به کار در وزارت بهداشت با چالش دارو و تجهیزات روبهرو بودیم، یکهزار میلیارد تومان بدهی در این زمینه داشتیم، مردم حاضر بودند پول بدهند، اما متأسفانه دارو موجود نبود. همیشه ما را به درمان محور بودن متهم میکنند، ولی این باعث افتخار است چرا که وضعیت سلامت و درمان در کشور دچار بحران بود. اینها را گفتم که به این نتیجه برسم: وقتی در شهرها، بهویژه شهر بزرگی مثل تهران این چنین مشکلات و کمبودها و نارساییها باشد؛ ببینید در شهرهای کوچک چه اوضاع وخیمی وجود داشت؛ حتی از شهرهای کوچک بدتر، در روستا اوضاع فاجعهآمیز بود. مجموعه مدیریت جدید ادعا نمیکند که کاری غیرممکن انجام داده است، اصلاً این گونه نیست، بلکه ما ثابت کردیم که میشد کشور را به آن مرز فاجعه نکشاند و وضعیت سلامت و درمان خیلی بهتر از اینها باشد. ما درمان را محور قرار دادیم چون بیماری در کشور بیداد می کرد، در ضمن با چه استدلال و منطقی میگوییم که درمان از بهداشت جداست. در روستاهای ما نیاز به درمان وجود داشت و میگوییم که باز هم وجود دارد. هنوز نتوانستهایم خساراتی را که در گذشته به سیستم بهداشت و درمان وارد شده، جبران کنیم. مشکل در کمبودها و نارساییها خلاصه نمیشود؛ یعنی ملت و کشور ما فقیر نیست که نتواند نیازهای بهداشتی و درمانی خود را برطرف کند، مشکل در سوءاستفادههای دولتی و غیردولتی در دولتهای گذشته است. چرا در بیمارستانهای شهرستانهای کوچک یا در مراکز بهداشتی روستایی، باید لباس بیمارستانش را خودش تهیه کند. در گذشته باید سرویس و خدمات در بیمارستانها 37 درصد میگرفتند، اما این رقم را به 10 درصد رساندیم. در بیمارستانهای دولتی یک بیمار در شهر شش درصد از هزینه پزشکی را پرداخت میکند و یک بیمار روستایی سه درصد. در 293 شهر محروم و 331 بیمارستان تحت پوشش، پزشکان مستقر هستند و مردم از نتیجه این حضور بهره میبرند و اظهار رضایت میکنند. در سال 94 تعداد چهارهزار متخصص در کشور توزیع کردیم و امسال قرار است به ششهزار برسانیم تا رضایت مردم بیشتر شود. اینها افتخار مجموعه وزارت بهداشت است.
وزارت بهداشت با مدیریت جدید سال 92 به بعد، چه پیشرفتهایی داشته است؟
البته پیشرفت وزارتخانه فقط مختص روستاها نبوده و مربوط به کل جامعه ایران است، اما روستاها در مدیریت جدید اولویت ویژهای داشتهاند. وزارت بهداشت در دولت قبل هشتهزار میلیارد تومان بدهی داشت. این رقم بسیار سنگین است. دو سال آخر دولت دهم وزارتخانه وزیر نداشت. دولت یازدهم کمک کرد و نهتنها بدهیها را پرداخت کردیم حتی در دورهای که هنوز تحریمها برقرار بودند، تولید داروی مصرفی از 58 درصد به 67 درصد افزایش یافت. از 82 تا 92 بیشترین میزان واردات دارو داشتیم، اما این میزان را کاهش دادیم تا به تولید داخل بها بدهیم. طرح تحول سلامت به داد روستاییان رسید. روستاییان تمامی هزینه درمان را باید خود می پرداختند، اما با طرح تحول سلامت یک روستایی با دفترچه بیمه درمانی اش به بیمارستان مراجعه میکند. شما با یک حساب سر انگشتی درمییابید که هزینه بستری شدن در بیمارستانهای دولتی، از 38 درصد به 8.5 درصد رسید. این به نفع روستایی تمام شد. ما تقریباً تمامی روستاییان را بیمه درمانی کردیم. کاری که میتوانستیم برای تمامی هموطنانمان انجام دادیم. نمیخواهم با آمار بگویم که ما بهترین دوره وزارت بهداشت هستیم، اما به جرأت میتوانم بگویم که هیچ دورهای مثل ما نبود، و کسانی که بعد از ما وزراتخانه را تحویل میگیرند، حداقل با بدهی و پسرفت روبهرو نمیشوند.
از شروع سعی کردیم در کنار کارهای جاری آسیبشناسی هم بکنیم. بگردیم ببینیم که خرابیها از کجا شروع شده، چرا شروع شده، چه راهکاری برای متوقف کردن آن وجود دارد و دست آخر چه اصلاحاتی را باید انجام دهیم که رو به جلو هم حرکت کنیم. تمامی این پیگیریها، کارها و وظایف دشواری بود. اول از همه به مناطق محروم و روستایی تمرکز کردیم. چون حدس میزدیم که آن مناطق بسیار آسیب دیدهاند. مقام عالی وزارت چندینبار به مناطق محروم و روستاها سفر کردند و بیمارانی را معاینه و ویزیت کردند که شاید در سالهای گذشته هیچوقت رنگ پزشک را به خود ندیده بودند. هزینه سفر وزیر مهم نبود، مهم دادن امکانات از ابتدا تا انتها به آن روستاها و بیمارهایشان بود. باید به این هم توجه کنید به شدت بدهکار بودیم، دارو در کشور نبود، بیمارستانها بیشتر فرسوده شده و باید نوسازی میشدند، پزشکان و متخصصان را به نقاط مختلف کشور فرستادن هزینه میخواهد و هزاران فعالیت و خدمات دیگر. اکنون هم خستگی از تن ما به در رفته، چون در بازخوردهای مان رضایت مردم را میبینیم. این رضایت مردم میتواند پاداشی خوب و دلگرمکنندهای برای ما باشد. هرچند به انتقادهایی که از ما میشود احترام میگذاریم و کمبودهایمان را میشناسیم تا با توکل به خدا این مشکلات هم برطرف میشود./
دیدگاه تان را بنویسید